فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅══✼🏮✼══┅┄
#کلیپتصویرے 📹
🌹بین شهداے دفاع مقدس ما
«#پهلوانابراهیمهادے» به «#علمدار» معروفه.
🥀 قصه این علمدارے بر مے گرده به لحظههاے آخر #شهادتابراهیم و فداڪارےاش برای رفع #تشنگے مجروحینی ڪه تو #محاصره بودن.
#هادےدلها
#شهیدابراهیمهادے
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
[خاطره سردار علی ناصری از شهید باقری]
نزدیک نماز ظهر بود . حسن باقری افشردی
برای تجدید وضو به ساختمانی که پشت
سپاه بود رفت و دقایقی بعد ، در حالی که
وضو گرفته و هنوز آستین هایش بالا بود ،
بیرون آمد 🙃
من هم قصد داشتم بروم تجدید وضو کنم🍃
مرا که دید با آن صدای بم کلفتش گفت :
علی آقا التماس دعا داریم 🤲🏻
کمی مکث کرد و سپس ادامه داد : باید
کاری کنیم که در این جنگ نمره خوبی
بیاریم 😇
چه نمره ای ؟!
نمره شهــ🌱ــادت
باید شهید بشیم .
حیفه شهید نشیم 😔
گفتم هر چه هست دست خداست .
حسن با قاطعیت پاسخ داد : نه ! دست خودمان هم هست 😊
گفتم چطور ؟ 🙄
گفت اگر دو چیز را رعایت کنی ، خدا شهادت را نصیبت می کنه .
چه چیز هایی ؟
حسن باقری با حالت ویژه ای گفت :
یکی پر تلاش باش و دوم مخلص !✌️
این دو تا را درست انجام بدی خدا شهادت را هم نصیبت می کنه ☺️❤️
بعد اضافه کرد : علی آقا شهید شدی ، شفیعمان باش ! 🙃
این حرف را که زد ، به چهره اش نگاه
کردم و شهادت را در آن خواندم .
یقینم شد که به زودی به شهادت خواهد
رسید 🌷
📚 کتاب پنهان زیر باران ، انتشارات سوره مهر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
∞🌹∞
#خاطـــراتشهــدایے
🌹 شهیدی که قمقمه اش بعد ۱۲ سال آب گوارا داشت...
🔹 در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی #شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت.
او در حالی روی زمین افتاده بود که دو #قمقمه ی پلاستیکی آب در دستان استخوانی اش بود.
یکی از قمقمه ها #ترکش خورده و سوراخ شده بود.
ولی قمقمه ی دیگر، #سالم و پر از آب بود.
🔹 درِ قمقمه را که باز کردیم، با وجود این که حدود ۱۲ سال از #شهادت این بسیجی #سقا می گذشت، آب آن بسیار #گوارا و خنک مانده بود..
منبع :دلهای خدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بی تعارف چقدر دلتنگتیم
تصویر تو خار چشم دشمنان است
الهی هر چه دشمنان تو در داخل و خارج همه به اسفل سافلین محشور شوند
یاد تو هر جا در دل ماست
مگر انروز شود خاک خانه ما
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
میزبان امروزمون برادر احمد هست🥰✋
*رجعتـــ پیڪر بیسیمچے لشڪر ۱۴ امام حسین(ع) بعد از ۳۰ سال*🕊️
*🌷شهید احمد صداقتی*
تاریخ تولد: ۱ / ۹ / ۱۳۳۹
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱
محل تولد: نجف آباد،اصفهان
محل شهادت: منطقه شرهانی
*🌷خواهرشهید← احمد در عملیاتی یکی از دستهایش را از دست داد🥀یک دستش قطع شد و عصب دست دیگرش آسیب دید🥀و فقط دو انگشت آن قادر به حرکت بود🥀بعد از گذشت چند ماه در تهران یک دست مصنوعی به جای دست قطع شدهاش گذاشتند🌙هرچند توان گذشته را نداشت اما دلش آرام و قرار نمیگرفت🥀به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ🕊️و بیسیمچی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد🌙همرزم← عملیات محرم بود🏴 دست دیگرش هم قطع شد🥀احمد در این هنگام شاسی گوشی را با پا فشار داده و گفت📞 « سلام من را به امام برسانید📞 و بگویید رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند؛ مهمات،غذا، همه چیز داریم💫منظورم را که میفهمید؟»📞 پس از چند لحظه صدای او قطع شد🥀و به شهادت رسید🕊️ پدرشهید← حاجحسین خرازی میگفت: «پیکر احمد در خط آتش بود و نتوانستیم او را به عقب بیاوریم.»🥀پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقودالاثر جای گرفت🌙استخوانهایش بعد از ۳۰ سال چشم انتظاری🥀از طریق دست مصنوعیاش که سالم مانده بود🌙 و مدارک شناسایی، شناسایی شد💫ایشان با فرق شکافته و بدون دست🥀همچون علمدار کربلا کشف شد🌙و شهادت حضرت زهرا(س)🏴 به آغوش خانواده بازگشت*🕊️🕋
*شهید احمد صداقتی*
*شادی روحش صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#هوالعشق
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_بیست_پنجم
.
.
.
حلما_مامان جوونممم
مامان_چیه😕
حلما_ بگو جوووونم☺️
مامان_بچه پرو رو نگاه
همجا کار خودتو میکنی بعد بگم جونم😕😕
حلما_عه خوو مامان شما اصلا منو درک نمیکنید
الان من حاج خانوم شم شوهرم کنم شما راضی میشین؟
مامان_نخیر چه فایده داره بخاطر ما بخوای حاج خانوم بشی .. زوری که نمیشه بعدم
بری پسر مردمو بدبخت کنی
حلما_مامااااااااان حس کردم سر راهیم😕😕😂من بدبخت کنم پسر مردمو
_قربونت برم من بیا آشتی کنیم دیگه
_قهرنباش😢
مامان_باشه حالا لوس نشو😘
_فکراتو کردی؟ به بابا باید جواب بدی امشب
حلما_اوهوم .باشه بگو بیان ولی فقط مثل یه مهمون
انتظار نداشته باشید جواب مثبتم بدم بهشون 😏😏
مامان_باشه حالا بزار بیان تو پسررو ببین بعد تصمیم بگیر😕😕😕
حلما_نیازی به دیدن من نیست تو خودت میدونی من دوست ندارم بدون عشق ازدواج کنم☹️
مامان_😕😕راستی کتاب خریدی؟
اوه اصلا یادم نبووود کتابم نخریدم
حلما_ اوووم نه چیزه اون کتابی که میخواستمو پیدا نکردم 🙄🙄
مامان_آهان
با مامان میز شامو آماده کردیم
بابا و حسین هم اومدن
بعد شام مامان به بابا گفت به حاج کاظم اینا بگه آخره هفته بیان😏
عصابم خورد بود حرفی نزدم پاشدم اومدم تو اتاقم
فکر کنم فهمیدن عصاب ندارم😂 هیچی نگفتن بهم
میدونم مامان و بابا صلاحمو میخوان ولی خب دلمو نمیتونم قانع کنم تا وقتی اونی که دلم میخواد نیاد من ازدواج نمیکنم😐البته الان دلم هیچی نمیخوادا
اون از احسان جلف که حتی حاظر نیستم نگاهش کنم
اینم از خواستگارم به بخاطر شرایط خونوادگی یکی از یکی مذهبی تر ...
الان تنها مشغلم پیدا کردن خودمه
انقدر تو این مدت اتفاقات مختلف و پر تضاد افتاده که پاک گیج شدم...
حسین_خواهری اجازه هست؟
حلما_اوهوم بفرما
حسین_تحویل نمیگیری دیگه
بابا یه خواستگار که انقدر قیافه گرفتن نداره
حلما_😒نگو که توام اومدی از فواید ازدواج بگی و نصیحت کنی😕😕😕
حسین_😂😂نه والا با من باشه که میگم تو ده سال جا داری تا بزرگ بشی الان شوهر کنی پسر مردمو بدبخت میکنی صبح تا شبم به جونش غر میزنی
حلما_عههههههه این حرفات از نصیحت بدتره کا
مگه من چمه😒به این خانومی
اه اه
حسین_چیزیت که نیست فقط یکم بیشتر از خیلی لوسی عصابم که نداری غذاهم که بلد نیستی درست کنی😂😂
بالشو برداشتم پرت کردم سمتش
از کنارش رد شد
حرصم گرفته بود شروع کردم به جیغ زدن
ووییی این حسین بخواد لج در بیاره دیوونه میکنه ادمو
من جیغ جیغ میکردم حسین هی میخندید
حلما_وایسااااا بهت بگم کی لوسههه
سرو کله هم میزدیم مامان بابا اومدن تو اتاق
بابا_چخبرا اینجا 😂گفتم دعواتون شده
حسین_نه باباجان این دختر لوست الکی جیغ میزنه😄😄😄
حلما_ من لوووسم؟؟؟😒☺️
بااااابااا ببین چی میگه
بابا_دختر من خیلی هم خانومه پسر
اذیتش نکن😂❤️
مامان_چه خبره اینجا؟😍
همه جمع شدین؟
بابا_روح خونه برگشته😍😍
تا چند وقت پیش خونه خیلی سوت و کور بود
خداروشکر انگار همه چی داره درست میشه
خب کی پایه پیاده روی شبانس؟
مامان_اخ الان پیاده روی میچسه بریم حاج اقا
بچه ها شما نمیایید؟☺️
بدم نمیومد برم ولی ترجیح دادم خلوت دونفرشونو خراب نکنم😍😊😊
حسین هم نرفت
مامان و بابام خیلی همو دوست دارن بعد این همه سال هنوز با عشق به هم نگاه میکنن
کاش که منم با عشق ازدواج کنم ..
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
یاصاحب الزمان (عج)
چه خوش است روز جمعه،
زکنار بیت کعبه...
به تمام اهل عالم،
#برسد_صدای_مهدی(عج)...!!
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یادبود | #دفاع_مقدس
کاش می دانستم
به چه می اندیشی
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا را دیدم...
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✳️بسمہ رب الشهداوالصدیقین✳️
✅به مناسبت سالروز تولد
شهید_دفاع_مقدس_جلال_افشار
✅تاریخ تولد : ۷/ ۶/ ۱۳۳۵
✅تاریخ شهادت : ۲۴ /۴/ ۱۳۶۱.شلمچه
✅مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان
✳️بعضی ها خاص آفریده میشوند!
آماده پروازند و بالِشان روز به روز بزرگتر و قدرتمند تر میشود روحشان بزرگ است و جسم،یارایِ تحمل آن را ندارد...
✳️جلال از همانهاست!! همانهایی که روحشان بیتاب آسمان است و جسمشان امداد رَس به همنوعان...
✳️شاگرد مکتب اسلام است، دانش آموخته حوزه و ملبس به لباس پیامبر بود. در راه انقلابِ خمینی، چاپ و تکثیر و پخش اعلامیه میکرد.
✳️با شعله کشیدنِ آتش تجاوز به کشورش راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
✳️عملیات رمضان وعده گاهش با معشوق بود و لحظه اذانظهر، تیری پهلویش را شکافت...
✳️جلال بالای تپه رفته بود تا اذان بگوید و عاشقان را به قرار عاشقی دعوت کند که خود شربت شهادت نوشید و لحظه اذان،نقطهِ وصل او و معبودش شد...
✳️فرازی از وصیتنامه شهید: "خودپرستی و خودمحوریها را کنار بگذارید و به اسلام و قرآن بیندیشید"
🤲أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج..
🤲ختم صلوات برای سلامتی امام عصرعجل الله
🤲هدیه_به_روح_شهداء_و_وامام_شهدا
🚩شهید_سرافراز_جلال _افشار🚩
💠صلــــــــــــــــوات💠
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤🥀😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🏴
🏴 ماه صفر
یک دقیقه روضه
حاج منصور ارضی
امان از دل زینب(سلام الله علیها)!😭😭😭
صفراست وزسفر قافله ای شام آید
گوییا اهوی دلخسته سوی دام آید
همه شام شده هلهله در استقبال
جای گل برسرشان سنگ زهر بام آید
🖤فرا رسیدن ماه صفر بر شیعیان تسلیت باد🖤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هیکل کوچیکی داشت،وقتی پشت فرمون لودربود،خیلیا فکر میکردن ماشین سنگین بدون راننده هست که بعدا به کوچکترین سنگرسازبی سنگر لقب گرفت.
#خدامراد_توکلی
✍ندای اندیمشک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حمید میاندار هیئت خیمة العباس بود. اهل بالا و پائین پریدن نبود؛ اما حسابی و محکم سینه می زد تا جایی که بعضی وقتها احساس می کردم بدنش توان این همه سینه زدن را ندارد. شب حضرت عباس (ع) شب ویژه ای برای حمید بود. آن شب موقع برگشت گفت: دوست دارم مدافع حرم شوم و دست و پاهایم فدایی حضرت زینب(س) شود مثل حضرت عباس (ع).
گفتم: حمید! لازم نیست این همه سینه بزنی. کمتر یا آرام تر سینه بزن. گفت: فرزانه! به خاطر این سینه زدن هاست که این سینه هیچ وقت نمی سوزد نه در دنیا و نه در آخرت.
چه خوب به آرزویش رسید. وقتی بدنش را آوردند، پاهایش بر اثر انفجار تله انفجاری متلاشی شده بود و مثل حضرت عباس (ع) دست و پاهایش در راه دفاع از حرم قطع شده بود. همه جای بدنش ترکش خورده بود؛ مگر سینه اش که سالم سالم بود. آنجا بود که یاد جمله حمید افتادم که می گفت: این بدن هیچ وقت نمی سوزد.😭💔
راوی: همسر شهید🌱
#تاسوعا
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
~🌿🕊
🍃آنکه فهمید چه لباسی به تن کرده!
برای یکی از بچهها توی دوره تربیت پاسداری نوشته بود:
🍃سلام برادر خیلی از بچهها قدر این شب و روزها را نمیدانند و نمیدانند که این چه نعمتی است که نصیبشان شده و به تبع از آن استفاده مطلوب نمیبرند. ان شاءالله که شما برادر بزرگوار کسی باشی که در #نزدیککردنظهورامامزمان(عج الله تعالی فرجه الشریف ) نقش داشته باشی. جزو کسانی باشی که آقا روی شما #حساب کشیده. کسی باشی که واقعا منتظر آقاست... 🌿
#شهیدحسینولایتیفر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❃بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن❃
✍به مناسبت سالروز تولد
🚩شهید احمداعطایی
🚩تاریخ تولد : 1364/6/7
🚩تاریخ شهادت : 1394/8/21
🚩محل شهادت: سوریه حلب
🚩توسط تروریست های تکفیری
🚩محل مزار:بهشت زهرای تهران
.
✅شهید مدافع حرم، «احمد اعطایی» متولد هفتم شهریورماه 1364 است. اصالتا اهل شهرستان سراب است. در21 آبان ماه 94 و در سن 30 سالگی طی عملیات مستشاری در مقابله با تروریستهای👹 تکفیری در سوریه به شهادت رسید و به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. از این شهید والامقام دو فرزند پسر به نامهای محمد علی، چهار ساله و محمد حسین، 15 ماهه به یادگار مانده است.
.
✍فرازی از وصیت نامه شهید:
✅از شما می خواهم، به جان امام زمانمان مهدی موعود(عجل الله....) پشت ولایت را خالی نکنید. گوش به امر رهبر انقلاب و دنباله رو ایشان، هر چه امر می کنند، بی چون و چرا بپذیرید، که والله سعادتتان در همین است.
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج..🤲
هدیه_به_روح_شهداء_امام_شهدا
🚩شهید والامقام احمد اعطایی🚩
💠صلــــــــــــــــوات💠
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🏴نسبت به نماز حساس بود. هرجا که می شد، نماز جماعت را برپا می کرد. در نیمه های شب، نماز شب می خواند و با خدای خودش راز و نیاز می نمود.
🏴اوقات بیکاری، قرآن، کتاب و یا روزنامه می خواند. ورزش می کرد و افراد را هم به ورزش کردن تشویق می نمود. او دوست داشت افراد سیگار را کنار بگذارند و به ورزش بپردازند. می گفت: «هزینه هایی که صرف دخانیات می شود، اگر صرف مسائل فرهنگی و ورزشی شود، جوانانی پر شور و با نشاط خواهیم داشت.»
🏴در مراسم دعا شرکت می کرد و افراد را هم تشویق می نمود. گروه سرود تشکیل داده بود. علاقه ی عجیبی به جبهه داشت. زمانی که به او می گفتند: «از این جبهه دست بردار.» می گفت: «تا فتح کربلا در جبهه می مانم.»
🏴به خانواده اش توصیه می کرد: «غیبت نکنید. نمازتان را اول وقت بخوانید. از حضرت زهرا (س) الگو بگیرید. پیرو خط امام باشید.
"شهید غلامرضا جنگی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh