eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#ره_یافته داستان واقعیِ مسلمان شدن بانوی زرتشتی #معرفتی #زیبا #پیشنهاد_مطالعه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣9⃣ به یاد #شهید_سیدمصطفی_موسوی🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣3⃣5⃣ 🌷 🔹دلیـ❤️ قرص و شجاعتی مثال زدنی داشت.وقتی همه این‌ها در دل دردانه پسری که تنها چند روز مانده تا شود، جمع می‌شود، دیگر کسی همچون برای رفتن سر از پا نمی‌شناسد⭕️. 🔸آنقدر بی تابـ💓 رفتن می‌شود که همه، از جمله به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند🚫 مانعش شوند. شوق رفتن او را از این دنیای خاکیـ🌎 کَند و با خود برد. 🔹نابغه کوچک مدافعان حرم، شهید مدافع حرم ایرانی🇮🇷 و القاب مختلف دیگری که هیچکدام نمی‌تواند به تنهایی گویای دل بزرگ💗 این باشند.... 🔸مصطفی که از نسل بود، بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش، خیلی زود راه و هدف🎯 خود را پیدا کرد و با که با مطالعه فراوان و گوش به بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانیـ🕊 شتافت که نزد خدا روزی می خورند...... 🔹شیفته بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز🕊 درونش، شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💐زنـدگـی ... چقدر زیبـاتر می‌شود با گلِ لبخنــد تو لبخنـدِ عزیـزی ڪہ تڪرار نخواهـد شـد ...❤️ #شهی
9⃣9⃣0⃣1⃣ 🌷 ✍دوست شهید نوری: 💠توجه و عنایت شهید به دوستش 🌺🍃یک روز قبل از شهادت بابک بود..هرطور برنامه ریزی📋 میکردم نمیتونستم خودم را به مراسم برسانم..از این که کارهام شده بود خیلی ناراحت بودم.😔به خودم میگفتم شاید بابک ندارد به مهمونیش برسم. 🌺🍃 شب 🌙موقع خواب دوباره یادم افتاد و گفتم:خیلی بی ، دلت نمیخواهد من بیام؟باشه ماهم خدایی داریم 😢ولی بابک خیلی دوستت دارم هرچند ازت .توی همین فکر ها بودم که خوابم برد.😴خواب بابک را دیدم: زده شده بودم زبانم بند امده بود..بابک خونه🏡 ی ما بود. 🌺🍃میخندید میگفت: چرا ناراحتی⁉️گفتم:بابک همه فکر میکنن تو .گفت: نترس، اسیر شده بودم ازاد شدم.☺️ با بغلش کرده بودم به خانوادم میگفتم: ببینید بابک نمرده..اسیر بوده.😍بابک گفت: فردا بیا مهمونیم..گفتم : چه ؟!گفت: جشن سالگرد ازادیم..گفتم : یعنی چی❓ 🌺🍃گفت:جشن ازادیم از اسارت این دنیا.🌏بغضم گرفت شروع به کردم..از شدت اشک صورتم خیس شده بود از بیدار شدم..با چشمام پر از اشک😭 نماز صبح خوندم..برخلاف🔁 انتظار تمام مشکلات حل شد چطوری رسیدم به سالگرد بابک.گفتم بابک خیلی مردی.👌 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh