#گزارش_دیدار
همان اوایل صحبتمان بود و حرف از خواستگاری #شهید؛ مادرِ همسرش میگفت همیشه میخواستم دامادم مردِ ایمان باشد.
مسجد برود و مومن واقعی باشد؛
میگفت که ازدواج را چقدر ساده گرفته بودند؛
از خصوصیات #شهید_سنجرانی که برایمان گفتند ایمان، صداقت، شوخطبعی و #پشتکار شان خیلی پررنگ بود؛
گاهی که همسرشان میگفتند کمی استراحت کند، تکیه کلام همیشگی اش رو میگفت:
#ما_زنده_به_آنیم_که_آرام_نگیریم
#موجیم_كه_آسودگی_ما_عدم_ماست!
از اولین اعزامشان که پرسیدیم بیشتر سکوت شنیدیم!
#شهید_سنجرانی با #شهید_قاسمی_دانا خیلی صمیمی شده بودند و بعد از شهادتشان، حالشان خیلی عوض شد ولی هیچ راهی برای رفتن نبود؛
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند!
خبر شهادت #شهید_سنجرانی را هم مادرِ #شهید_قاسمی_دانا به خانوادشان داده بودند؛
#همسر_شهید_سنجرانی:
چند روز قبل از شهادتش در سوریه بودیم. به زیارت #حضرت_زینب که رفتم نمیدانم چرا... اما سلامتِ همسرم را، یا به کنارم برگشتنش را از حضرت نخواستم...
فقط گفتم تنها قطرهای از صبرشان را به من بدهند تا هر چه پیش آمد بتوانم بایستم؛
روز دوم محرم بود که خبر شهادتش را آوردند!
آن هم مادرِ #دوست_شهیدش!
#شهید_محمدرضا_سنجرانی
کانال شهید نظرزاده🌹↙️
🆔 @shahidNazarzadeh