🌷شهید نظرزاده 🌷
حالا تو هِی به رویِ خودِت نیاور منم هِی به رویِ خودم نمیاورم امّــا یکـ روز یکـ جایے برای این همه ن
8⃣4⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠الگو برداری از شهداء
🔰آقا روح الله واقعا توی #همسرداری بی نظیر بود😍👌چون کارش زیاد بود هر وقت #کوچکترین جای خالی ای پیدا میکرد اول برای #من وقت میذاشت.
🔰به گردش بردن و خرید کردن من خیلی اهمیت میداد☺️ و همیشه به #نحواحسنت این وظایفش رو انجام میداد
🔰معمولا عصبانی نمیشد📛 ولی اوج عصبانیت و ناراحتیش رو #باسکوت نشون میداد
🔰برای چند دقیقه ای سکوت میکرد😶 و سعی میکرد به کار دیگه ای خودش رو مشغول کنه تا #ناراحتیش فروکش کنه
و من #هیچ_وقت صدای بلندی از ایشون نشنیدم🙂
#راوی_همسرشهید
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهادت_تاسوعای94
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🇮🇷 ... و تو ای #خواهرم، آنچه که بیش از سرخی #خون من، #استعمار را می ترساند؛ سیاهی #چادر توست. 👈پس
4⃣5⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠دلتنگی های مادر شهید
🔰شهيد مسعود عسگري سه ماه آموزشي سربازيش👮 رو در #اردكان يزد گذروند. توي اين سه ماه #فقط يك بار اجازه داشت تا به مرخصي بياد.
🔰مسعود پسر با اراده و #محكمي بود.اگر ناراحتي يا دلتنگی💔 داشت #هيچ_وقت به روي خودش نمي آورد🚫.
🔰از #پادگان زود به زود به خونه زنگ ميزد☎️ ، هر بار كه زنگ ميزد ازش مي پرسيدم ،دلت تنگ شده⁉️مي گفت: نه از ترسم زنگ ميزنم، مي دونست من #طاقت دوري بچه هام رو ندارم .
🔰وقتي برادرش سرباز بود #مسعود شاهد بيتابي هاي من بود و مي دونست بايد صداش رو بشنوم🎧 تا #آروم بشم .
🔰با اينكه به گفته خودش دلش تنگ نشده بود☺️ بخاطر# دل_من ، كلي توي صف ميموند تا زنگ بزنه📞 و با شنيدن صداش🗣 منو از دلتنگي در بياره.
🔰مسعود عزيزم🌷 من همون #مادرم ، با من چكار كردي كه بيشتر از پنج ماهه كه دارم #با_افتخار دوريت رو تحمل مي كنم "
#نقل_از_مادرشهید
#شهید_مسعود_عسگری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بازی_های_پدرانه 🌷شهید محمدتقی سالخورده🌷 بافرزند دلبندش زینب خانم 📎شهدای کربلای خان طومان 🌹🍃🌹🍃 @s
4⃣1⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠ان شاءالله مردم ایران هیچ وقت درک نکنند!
(به مناسبت کشتار در اهواز🏴)
🔰با #محمدتقی نشسته بودیم ، بهش گفتیم :محمدتقی! شما که می روید به #سوریه، عده ای از مردم قَدرتان را نمی دانند و دَرک تان نمی کنند .
🔰چرا باید یک سری خاص بروند برای مقابله با #داعش⁉️چرا فقط باید تن یک سری خاص از خانواده ها بلرزه و واسه عزیزشون همیشه #دلواپس باشن؟
🔰اگه داعش👹 بیاد #ایران اون موقع تن همه می لرزه ، اون موقع همه درک می کنند شرایط رو ...
🔰محمدتقی خیلی آرام، نگاه عمیق و محبت آمیزی کرد و گفت:ان شاءالله خدا کند که #هیچ_وقت آن وضعیت برای مملکتمان و مردم ما پیش نیاید❌ تا آن شرایط را #درک_کنند؛ بگذار هرچه دلشان می خواهد بگویند😊.
🔰اگر خدای نکرده امثال داعش دستشان به مردم #ایران برسد و بر مردم مسلط شوند و آن #شرایط سخت را تحمل کنند، آن وقت می فهمند که #مدافعان_حرم برای چه رفتند.
🔰 اما خدا کند وضعیتی که مانند شرایط مردم #عراق و #سوریه پیش آمد برای مردم ما پیش نیاید❌.
🌷"ان شاءالله مردم ایران هیچ وقت ، هیچ وقت درک نکنند."🌷
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برای #باشهدا بودن بهانہ زیاد است😊 بهاے این بهانہها #همنفس شدن است با شهدایی ڪہ روزگارے دراین
0⃣7⃣7⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹در رفتار و برخورد بسیار #مودب و فردی رُک بود ⚡️اما هیچ وقت بی ادبی و بی احترامی در کلامش نبود❌.
🔸من 4 سال از #سعید بزرگتر بودم و با اینکه درجه نظامی🛃 سعید از من بیشتر بود, #هیچ_وقت جلوتر از من حرکت نمی کرد🚷 و هیچ کس را با اسم کوچک صدا نمی کرد.
🔹خود را #محاسبه_نفس میکرد, مثلا در بحث ارزشیابی فردی, نمرهای به سعید داده بودند📝 و خودش در فرم ارزشیابی آن عدد را کم کرده بود.
🔸سعید #استادعقیدتی بود و مبلغی💰 بابت تدریس به حسابش واریز می شد ⚡️اما این پول را می گرفت و پس می داد و می گفت من دوست دارم برای #رضای_خدا کار کنم.
#شهید_سعید_کمالی_کفراتی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💐مــرا عهدےاست با جانان... کہ سوے #یار، بشتابم و آنگاهے کہ #جا ماندم، زِ همراهان.. بخوانم بهرِ جانان
0⃣3⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠گذرے بر سیره شهید
🔰آقا ابوالفضل نماز هاشو #همیشه اول وقت⌚️ میخوند؛ هر وقت که مسافرت میرفتیم🚙 هر جا موقع #نماز بود ماشینو کنار میزد نمازش رو میخوند📿 همیشه تاکید بر نماز #اول_وقت داشت.
🔰اصلا اهل غیبت📛 نبود اگه در جمعی بود که #غیبت پیش میومد بحث رو عوض می کرد .
از مهربونی💖 هر چی بگم کم گفتم فقط اینو بگم که #بی_توقع کمک میکرد و کمکش رو هیچ جا فاش نمیکرد❌
🔰هیچ وقت در مورد موضوعی قطعی صحبت نمی کرد🚫 ودر جواب سوالات دیگران در مورد موضوعی جواب #ان_شاءالله و اگر خدا بخواد میداد . این اواخر بر #نمازشب مداومت داشت خودم دیدم در قنوت نمازش دعا را با گریه😭 میگفت.
🔰تا ازش #سوال نمی شد حرفی نمیزد🚫
در مورد کارش میگفت: هر چی کمتر بدونی برات بهتره☺️؛ خدایی #هیچ_وقت از کارش سوء استفاده نکرد.چند روز قبل از ماموریتش براش کلیپی🎬 از #شهدای_مدافع_حرم گذاشتم
🔰دیدم #حال_عجیبی شد اشک تو چشماش جمع شد و از اتاق خواب رفت تو هال شروع کرد گریه کردن😭 تا حالا این حالش و ندیده بودم مطمئنم از #شهدا شهادتش🕊 روهمون روز گرفت🌷
راوی : همسرشهید
ولادت: ۱۳۶۴/۱۲/۲
شهادت: ۱۳۹۵/۱/۱۸
#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔴با مردم یک رنگ بود 🔹طرف با يك #موتور گازي آمد🏍 جلوي در مسجد🕌. سلام كرد.👋 جوابش را با #بياعتنايي د
🔸مرخصی هم که میآمد، کم میدیدیمش. ولی در همان #وقت_کم، سعی میکرد تمام نبودنهایش را جبران کند☺️.
⇜هم #محبت میکرد بهمان
⇜هم نماز خواندن یادمان میداد
⇜هم از درس و مشقمان میپرسید
⇜مدرسه هم حتی میآمد👌
🔹از مدیر و معلم درباره درس خواندن📚 و درس نخواندنمان سوال میکرد. اگر چیزهایی را که #انتظار نداشت🚫 میشنید، بعدش کلی باهامان حرف میزد و #نصیحتمان میکرد.
#هیچ_وقت دستش را رویمان بلند نکرد❌
راوی: فرزند شهید
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
می گن رفیق شهید، شهیدت می کنه... دقیقا همینطوری. #دوشهید_دریک_قاب پ ن: شهید حسین ولایتی فر در کنار
5⃣0⃣9⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠 از زبان دوست شهید
🔰از گذشته های دور که #حسین رو میشناختم آمادگی جسمانی خوبی داشت👌 و همیشه کار های مختلف و سختی انجام میداد ولی #هیچ_وقت خستگی توی کار حسین نبود❌
🔰زمان جلسات بیشتر بخش #تدارکات کار میکرد و کار جسمانی زیادی داشت ولی به بهترین صورت👌 انجام میداد و وقتی اردو میرفتیم🚌 برای حمل و نقل بار و چادر زدن🏕 و کار های محتلف دیگه همیشه جز #اولین نفرات بود که کار ها رو انجام میداد و اصلا از زیر کاری در نمیرفت...
🔰چند سال #آخر هم دغدغه ی آمادگی جسمانی و قدرت بدنی💪 برای حسین اهمیت ویژه ای پیدا کرده بود و از وقتی ک برای دوره های #تکاوری رفت، آمادگی جسمانی حسین خیلی بالاتر رفته بود و بدن عضلانی تری پیدا کرده بود که همیشه از قدرت بدنیش برای کمک و #خدمت_به_دیگران استفاده میکرد.
🔰قطعا حسین میخواست خودش رو به #آماده_ترین وضعیت جسمانی برسونه که یه سرباز آماده برای #امام_زمان و نائب بر حق آن #امام_خامنه_ای باشه✌️ و بتونه تا آخرین توان برای ولی امر خودش کار کنه و بجنگه👊
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠قلبی به وسعت دریا از مشهد #انگشتری خریده بود که خیلی آن را دوست داشت، یک بار یکی از همکاران به او
شخصیت #متفاوت و خاصی داشت
گاهی حاج قاسم برای بازدید به #منطقه می آمد👌
می گفتیم: مرتضی تو هم #برو یک عکس با سردار بگیر! 📸
می گفت: حالا وقت برای #عکس گرفتن زیاد است ✋
قصد #ظاهرسازی نداشت
واقعا به این کارها علاقه ای نداشت ...‼️
حتی وقتی فرماندهان دیگر برای بررسی منطقه می امدند
به دلایل مختلف به #قسمت های دیگر شهر می رفت🙁
می گفتیم: تو به منطقه #تسلط داری
بهتر است بمانی و راهنمایی کنی
می گفت: دوستان #عراقی هستند...آن ها بهتر از من منطقه را می شناسند✌️
#هیچ_وقت این روحیاتش را #درک نکردیم😞‼️
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#فرمانده_شهید_حججی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🐚🌷🐚🌷🐚🌷🐚🌷 🔹اهل ذکر بود. گاهی به #شوخی می گفت: من ۲۰۰۰ تا یا حسین حفظ هستم😅 یا می گفت: امروز هزار بار
7⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰در میان فیلم ها به #خداحافظ_رفیق خیلی علاقه داشت. سی دی📀 فیلم را تهیه کرد و برای خانواده پخش نمود📽
🔰خواهرش می گفت: من مدتها فکر میکردم💭 #هادی هم مثل آدمهای درون فیلم، هر شب با موتور🏍 و با دوستانش به #بهشت_زهرا (س) میرود. صحنههای این فیلم همهاش جلوی چشمهای من است. همهاش نگران بودم میگفتم نکند #شباهتهای هادی با محتوای فیلم اتفاقی نباشد⭕️
🔰هادی مثل ما نبود❌ که تا یک اتفاقی میافتد بیاید برای همه تعریف کند. #هیچ_وقت از اتفاقات نگرانکننده😰 حرف نمیزد. #آرامش در کلامش جاری بود.
🔰برادرش میگفت: #نمیگذاشت کسی از دستش ناراحت شود، اگر دلخوری🙁 پیش میآمد #سریعاً از دل طرف درمیآورد. هادی به ما میگفت یکی از خالههایمان را در کودکی ناراحت کرده💔 اما نه ما چیزی به خاطر داشتیم نه #خالهمان.
🔰ولی همهاش میگفت باید بروم #حلالیت بطلبم. هیچوقت دوست نداشت کسی با دلخوری از او جدا شود💕
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔹لحظهاي كه #اميرحافظ به دنيا آمد و من صداي🎵 گريهاش را شنيدم، فقط #مصطفي را از اعماق وجودم❤️ صدا ميزدم
🔸و واقعا احساس ميكردم مصطفي مثل #هميشه دستانش در دستان من💞 است و #آرامم ميكند😌 نبودن مصطفي در آن شرايط، #سخت بود اما تلخ نبود❌
🔹شايد فكركنيد اغراق ميكنم اما من #حضور_مصطفي را احساس ميكنم💖 جاي مصطفي #هيچ_وقت خالي نيست🚫 چون مصطفي (همانطور كه خودش برايم نوشته)📝 #هميشه پيش من و پسرم است. من واقعاً هنوز در كنار مصطفي دارم زندگي ميكنم😍
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📽 آخرین صحبتهای خادم حرمی ڪہ شهید مدافع حرم شد . . . #شهید_مهدی_ایمانی🌷 #خادم_حرم_حضرت_معصومه (س)
💢وسایل و انگشتر #شهید👆👆
🔸 #هیچ_وقت در حرم حضرت معصومه(س) باکفش👞 دیده نشد
🔹از وقتی #خادم_حرم شد. میگفت: به من مهدی نگویید❌ بگویید #غلام_کریمه، امضاهایش📝 با نام مهدی ایمانی غلام کریمه نقش میبست.
#شهید_مهدی_ایمانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸یکبار در حال عبور از بزرگراه🛣 #شهیدهمت برای رفتن به محل کارمان بودیم که خودرویی🚙 را دیدیم که با یک
6⃣5⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠سوریه را به صندلی دانشگاه ترجیح داد
🔰روحالله آدم #بابرنامهای بود، یک دفتر مشکی📓 کوچک داشت که تمام کارهایش را در آن مینوشت✍ بدهی، کارهای انجام نداده، کارهایی که باید انجام میداد و #هر_کاری که داشت را یادداشت میکرد.
من #هیچ_وقت روحالله را بیکار ندیدم❌ یا کار میکرد یا مشغول جزوه📑 خواندن بود. #روحالله رشته مترجمی زبان انگلیسی🔠 قبول شده بود. وقتی که جواب قبولیاش در دانشگاه آمد که #سوریه بود.
🔰روحالله به شدت #شجاع و نترس بود. از هیچ چیزی نمیترسید🚫 هر وقت به من زنگ میزد☎️ میگفت #دعا کن شجاع باشم هیچ وقت نمیگفت که من نمیتوانم، همیشه میگفت #من_میتوانم💪
🔰همسرم میگفت من اگر شجاع باشم به هدفم🎯 میرسم. در هر کاری به رسیدن به #بالاترین درجه آن کار فکر میکرد. روحالله در درس همیشه #اول بود، در همه کارهایش اول بود روحالله در دورههای مختلفی که میگذراند اگر اول نمیشد #حتما دوم میشد.
🔰یک هفته قبل از #شهادتش به من زنگ زد؛ قرار بود برگردد اما گفت: «اجازه بده بمونم؛ دلمـ❣ برای #بچههایی که اینجا به #ناحق کشته میشوند میسوزد. تو هم دلت بسوزد💔 بگذار بمونم اینجا به من #احتیاج دارند گفتماشکالی نداره بمون ولی مواظب خودت باش.»
🔰هیچ وقت از رفتن به #سوریه منصرفش نکردم⛔️ میدانستم که اگر برود شاید دیگر #برنگردد اما هیچ وقت به زبان نیاوردم که نرو و بمان😔
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷بعد از اینکه بچهها #یکساله شدند یعنی خرداد ۹۴📆 تا اردیبهشت ۹۵ تقریبا #دائم ماموریتهای مختلف میرف
♦️این اواخر یک بعد از ظهر #حسین_آقا به من گفت: شما چرا دعا میکنی من #شهید نشوم⁉️ تو هنوز شهادت را درک نکردهای😔 دعا کن من شهید شوم🌷 که آن دنیا #شفاعت شما را بکنم.
♦️من گفتم: مگر میشود یک زن برای #شهادت_شوهرش دعا کند؟ گفت: هنوز شما بهشت را درک نکرده اید. من گفتم: انشاءالله همیشه باشی، #نذر حضرت زینب باش. بروی مدافع حرم حضرت زینب باشی. میگفتم: من حاضرم #یکسال تو را نبینم فقط زنگ بزنی☎️ بگویی من سالمم. من هم بگویم من #سایه_سر دارم.
♦️حسین آقا گفت: میدانی اجر #شهید_گمنام چقدر است؟ زدم روی پایم و گفتم: تو را به خدا نگو😢 حالا میخواهی شهید بشوی شهید شو اما شهید گمنام نشو دیگر❌ بچه ها بیدار شدند و صحبتمان #هیچ_وقت دنبال نشد.
#شهید_حسین_مشتاقی
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#همسر_شهید: آقاهادی وصیتی که به من کردند این بود↯↯ 📜فاطمه عزیزم! #احترام به پدرو مادر را فراموش نکن
🔸اخلاق شان عالی بود👌 این را به هرکسی که ایشان را می شناسد بگویید #تأیید می کند. یادم نمی آید🗯 دل کسی را شکسته💔 باشند.
🔹اولین اولویت ایشان #احترام به پدر و مادر بود، هیچ وقت من ندیدم❌ به پدرو مادرشان بی احترامی کنند یا #کم بگذارند برایشان. فکر می کنم #عاقبت_بخیری آقا هادی به خاطر همین رفتارهای شان بود.
🔸تأکیدشان💥 این بود که من هم اگر #ناراحت شدم دل کسی را نشکنم🚫 #هیچ_وقت. اگر یک وقت اختلاف نظری بین ما پیش می آمد #بدخلقی و بی احترامی به من نمی کردند❌ کم کم که با اخلاق خوب شان بیشتر آشنا شدم با خودم می گفتم چنین کسی #لایق_شهادت است ⚡️ولی فکر نمی کردم اینقدر #زود به این فیض عظیم برسند🕊
#شهید_هادی_شجاع🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 در محضر شهید ڪاری که انجام میدهید، حتی #نایستید ڪه ڪسی بگوید #خسته_نباشید! ازهمان در پشتی بیرون ب
🌾مراسم تشییع شهدا🌷 را خیلی مفصل آن شب تلویزیون📺 پخش کرد. وقتی پخش این مراسم از تلویزیون شروع شد من #زهرا را در بغلم نشاندم و هر دو با هم این مراسم را دیدیم و #اولین_بار زهرا قضیه را از تصاویر تشییع پدرش در تلویزیون فهمید😔
🌾همان موقعی آهی کشید و گفت: مامان #باباشهیدشد؟ که من گفتم بله او شهید شده🕊 خب خیلی سخت بود. اما #خدا کمک کرد. #زهرا هم کم کم با قضیه کنار آمد. اما آه سوزناکی💔 که آن لحظه کشید را #هیچ_وقت فراموش نمیکنم.
🌾هرچند باید بگویم #حاج_حسن کنار ماست💞 و ما اصلا هیچ گاه احساس نمیکنیم که نیست❌ حتی در زمان حیاتش به خاطر ماموریتها خیلی اوقات در خانه نبود ولی الان آن #ماموریتها هم نیست و ما دائم حضورش را در خانه احساس میکنیم😊
✍پ ن: زهرا؛ دختر کوچک شهید تهرانی مقدم در زمان شهادت او، 5 سال و نیماش بود.
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مادرشهید 🔰حیف بودشهیدنشود 🔸میثم آن قدر خوب و #مظلوم بود که حیف بود غیر از #شهادت از دنیا برود.
🔰ای شهيـــ🌷ـــد
#سالروز_شهادتت باز هم بهانه ای شد برايم تا از تو بگويم
🔰تويي كه از جنس #ما بودي
✓دانشجو، ✓جوان، ✓بسيجي
💥اما چرا #فقط_تو آسمانی شدی🕊 و ما اسير زمينيم⁉️
🔰ما هم مثل تو #شيداييم اما تو طعم شيدايی را چشيدی. غرق شدی در #شهدا و شهدا چون مرواريدی💎 در برت گرفتند
🔰عكست را بر ديوار دلمـ❤️ اويختم تا #هيچ_وقت فراموشت نكنم❌
به #تو مينگرم و لبخندی كه هميشه بر صورتت نقش ميبست😍
حالا كه در بهشتـ🌸ـی #دعايم_كن
#شهید_میثم_علیجانی
#سالگرد_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد #قسمت_بیست_وششم 6⃣2⃣ 🔮آن شب قرار
❣﷽❣
#رمان📚
#نیمه_پنهان_ماه 1
ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ
🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد
#قسمت_بیست_وهفتم 7⃣2⃣
🔮گفتم مصطفی من #رضایت نمی دهم و این دست شما نیست❌ خب هروقت خداوند اراده اش تعلق بگیرد من راضیم به "رضای خدا" و منتظر این روزم ولی چرا فردا؟ و او اصرار می کرد که من فردا از این جا می روم(شهید می شوم)، می خواهم با رضایت کامل تو باشد و آخر #رضایتم را گرفت✅
🔮من خودم نمی دانستم چرا راضی شدم. نامه ای💌 داد که #وصیتش بود و گفت تا فردا باز نکنید. بعد دو سفارش به من کرد گفت اول این که ایران #بمانید. گفتم ایران بمانم چه کار؟ اینجا کسی را ندارم. مصطفی گفت تعرب بعد از هجرت نمی شود. این جا دولت اسلامی داریم وشما تابعیت ایران دارید. نمی توانید برگردید به کشوری که حکومت اسلامی نیست🚫 حتی اگر آن کشور خودتان باشد
🔮گفتم پس این همه ایرانی ها که در خارج هستند چه کار می کنند؟ گفت آن ها اشتباه می کنند اما نباید به آن آداب و رسوم برگردید... #هیچ_وقت. دوم هم این بود که بعد از او ازدواج کنم💍 گفتم نه مصطفی، زن های حضرت رسول(ص) بعداز ایشان... که خودش تند دستش را گذاشت روی دهنم. گفت این را نگویید این #بدعت است، من رسول نیستم. گفتم می دانم می خواهم بگویم مثل رسول کسی نبود و من هم دیگر مثل شما پیدا نمی کنم😔
🔮غاده همیشه دوست داشت به مصطفی #اقتدا كند و مصطفی خیلی دوست داشت تنها👤 نماز بخواند. به غاده می گفت نمازتان خراب می شود و او نمی فهمید شوخی می کند یا جدی می گوید ولی باز بعضی نمازهای واجبش را به او اقتدا می کرد و می دید #مصطفی بعد از هر نماز به سجده می رود، صورتش را به خاک می مالد، گریه می کند😭 چه قدر طول می کشید این سجده ها...
🔮وسط شب که مصطفی برای #نماز_شب بیدار می شد غاده طاقت نمی آورد می گفت بس است دیگر استراحت کن، خسته شدی و مصطفی جواب می داد "تاجر" اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره ورشکست می شود باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم #ورشکست می شویم.
🔮اما او که خیلی شبها از #گریه های مصطفی بیدار می شد کوتاه نمی آمد. می گفت: اگر این ها که این قدر از شما می ترسند بفهمند این طور گریه می کنید... مگر شما چه معصيت دارید⁉️ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک #توفیق است، آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد، می گفت: آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟ چرا داشت با فعل گذشته به مصطفی فکر می کرد؟ مصطفی که کنار او💞 است.
نگاهش کرد ...
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
🔰آقا، برادر عزیز، #هیچ_وقت توجیه غیرشرعی خودتان رانکنید⛔️ یک موقع میبینی انسان می خواهد یک عملی انجام بدهد، هی خودش را #توجیه می کندو میخواهد به یک شکلی خودش را راضی کند.
🔰در انسان دو #نفس هست..یکی می کشد به طرف شیطان😈 یکی می کشد به طرف #خدا. انسان باید خودش موقعی که یک تصمیم گرفت، خدای خودش♥️ را در نظربگیرد.
🎤سخنرانی درروز۳خرداد۶۱
📚منبع:کتاب ذوالفقارص۵۳
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh