eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
میشه جوون بود میشه خوش تیپ بود میشه به موهات ژل بزنی میشه تیشرت بپوشی میشه همه اینا رو داشته باشی و هم بشی ... اگه همه ی این کارها برای خدا باشه 🌷 برای شادی روح پاکشون صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
_ بلندشو، آزادی... +بالاخره رژیم سقوط کرد؟ _نه... اونی که بهش میگفتی دیکتاتور، بخشیدت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمان #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣6⃣ #قسمت_ش
سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان و همراهان کانال شهید نظرزاده انشاءالله از فردا شب با رمان جدیدی درخدمتتون هستیم 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون دنیا مو رو از ماست میکشند بیرون😱 برشی از سلسله جلسات تدبر جزء ۳۰ 🎙 ▪️باهمکاری کانال شهید نظرزاده 🔺 @Almontazar_mashhad 🔻 @shahidNazarzadeh
سکوت می کند تا فریاد دلتنگی هایمـ💔 را بشنود و شبـ⭐️ چه کوتاه است برای هایم ای مهربانم♥️ 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ آید آن روز که خاک سر کویش باشم ترک جان کرده💕 و آشفتہ رویش باشم گر نزند برسر بالینم سر همچو یعقوب،دل آشفتہ بویش باشم♥️ 🌸🍃 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💌 هیچ وقت نگو: ✘محیط خرابه منم خراب شدم✘ همانگونه که هرچه هوا سردتر❄️ باشد لباست را میکنی! پس هر چه جامعه فاسدتر شد تو را بیشتر کن...👌 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - سربازان امام - استاد عالی.mp3
2.96M
♨️سربازان امام 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢 از محافظان مسجد فاطمیه قندهار، اولین انتحاری رو بغل کرده و باعث شده موج انفجار💥 گرفته بشه و شیعه کمتری بشه. منو یاد شهید انداخت... ✍پ ن: خصلت (ع) فداکاری و ایثاره؛ فرق نداره افغانستانی باشی یا ایرانی... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠کرامت شهدا 🔰 از زبان مادر شهید ❣✨بعد از شهادت غلامرضا خیلی بی تابی میکردم😭 دلم میخواست هر طــور شده به دیدار بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم. ❣✨غلامرضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت. خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده🌷 بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی داشتم. بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم🚶‍♂ ❣✨همون شب به آمد. باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من. با همون خنـ😍ــده ی همیشگی ش بهم گفت: -امروز شما ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام ایشون رو نمی دانستم) +آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم😔 باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید. -حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به بدهی. بهش بگو از طرف ماست اینم 💝 +تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت: این شال همان شالی بود که در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده هدیه🎁 داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم. ❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک و آن هم به واسطـه ی یک برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh