بدانید برای چه خلق شدهاید
و برای چه زندگی میکنید
و پایان کار شما کجاست؟!
و این را بدانید
بهخدا قسم شما فقط
برای یک لقمه نان بهدست آوردن
خلق نشدهاید ..
بهای شما رضوانالله است
به قطعه نانی و یا تکه زمینی
خود را تباه نکنید.
شما از آن خدایید ..
خود را تا دیر نشده به او برسانید،
فرصت کم است!
از وصیتنامه طلبه شهید
#مهدی_تراب_اقدمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | پروردگارا! کمکم کن،
گناه نکنم...
وابسته به دنیا نباشم...
چشم و گوش و اعضای بدنم، در راه خودت خرج شود... نه گناه و معصیت..
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک..
#مجتبی_امیری_دوماری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فارغ از اینکه نتیجه چه خواهد شد:
میایستیم و ایران را میسازیم!
برای آن #شروع_تازه ی جهان
برای طلوع حضرت خورشید.
مسیر رسیدن به قله، سختی و آسانی دارد؛
اما،
پیروزیات مبارک؛ جمهوری اسلامی ایران!
@shahidNazarzadeh
بدانید برای چه خلق شدهاید
و برای چه زندگی میکنید
و پایان کار شما کجاست؟!
و این را بدانید
بهخدا قسم شما فقط
برای یک لقمه نان بهدست آوردن
خلق نشدهاید ..
بهای شما رضوانالله است
به قطعه نانی و یا تکه زمینی
خود را تباه نکنید.
شما از آن خدایید ..
خود را تا دیر نشده به او برسانید،
فرصت کم است!
از وصیتنامه طلبه شهید
#مهدی_تراب_اقدمی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | پروردگارا! کمکم کن،
گناه نکنم...
وابسته به دنیا نباشم...
چشم و گوش و اعضای بدنم، در راه خودت خرج شود... نه گناه و معصیت..
اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک..
#مجتبی_امیری_دوماری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر گوش جانم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله ...🏴
#شب_اول #محرم🏴🕯
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5886361728387649919.mp3
9.08M
شکرلله عالم سیه پوشه
🎤 سید مهدی حسینی
#محرم🏴
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ سعید در گوشه ای از خاطراتش نوشته : عهد کرده ام با #حضرتِ_زهرا (سلام الله علیها) که ببینم ایشان چه کشیده اند… و همان بود که در عملیات بدر که با رمزِ یازهرا (سلام الله علیها) شروع شده بود، تیری به پهلو و شکم او اصابت می کند و مانند مادر غریبش مظلومانه به شهادت رسید و 14 سال هم میهمان حضرت مادر بود و بعد به آغوش خانواده بازگشت .
شهید#سعید_طوقانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
°●💚🪴●°
یک دفتر داشت
مدت زمان هایی که صرف امورات شخصی
شده مثل تلفن زدن ، ناهار خوردنش
و حتی نماز خواندن هایش را از زمان
اضافه کاریش کم می کرد.
اصرار ما که همه این ها را در وقت کار
انجام می دهند و رواله هم بی فایده بود.
کار خودش را می کرد...🖐🏻
#شهید_هادی_باغبانی🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
محرم 01.mp3
8.25M
#محرم 1
◼️حقیقتِ فاجعه کربلا،
همان چیزی نیست که ما در لابلای روضه ها، می شنویم و برایش اشک میریزیم.
✔️حقیقتِ کربلا
از حسین شـروع شـد!
اما با حسین، به پایان نرسید...👇
@ostad_shojae
@shahidNazarzadeh
🖤السلام عليك يا اباعبدالله (ع)
❣فرا رسيدن محرم حسينی(ع)
🖤ماه آزادگی و شرافت و انسانيت
❣ماه تعالی روح و مقام انسانی
🖤بر همه محبين اهل بيت(ع)
❣ #تـسليـت_بـــاد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🖤امشب شب ارادت به حضرت نوکر اربابمان حضرت اباالفضل العباس هست واز ایشان اذن ورود به عزاداری میخواهیم برای مادرشان حضرت ام البنین فاتحه ای میخوانیم وبه پسرشان سلام میکنیم تا دست بیندازد ودلمان را نرم ولطیف کند تا اشکهایمان اذن خروج بیابند
السلام علیک یا ابوالفضل العباس صلوات الله علیه
به حق آن زمانی که متحیر به مشک پاره شده خیره شدی وتمام امیدت را از دست دادی وشرمنده به خیام اهل حرم آل الله نگاه کردی دلهای ما را برای دریافت معارف آماده کن وچشمهایمان را یاری کن تا درمقام بکائین الحسین درآییم😭😭😭😭💔💔
بیایید تا آخرمحرم سعی کنیم شرمنده حسین علیه السلام وخانواده اش باشیم😞😞😞😞که همه چیزشان را فدا کردندتا دین خدا بماند وما کاری نکردیم
آه یا سیدالشهدا، ای کشتی نجات امت جدت امشب به دل پراز سیاهی ما هم نظرکن😭😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خانه ی استثنایی
#قسمت_چهل_و_نهم_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
زیر شکم هر کدام از گوسفندها یک
نارنجک بسته بودند، ماهرانه و بادقت.
دو تا بچه انگار میخ شده بودند به زمین می گفتی که چشمهاشان می خواهد از کاسه بزند بیرون. اگر می خواستم از دست کسی عصبانی بشوم از دست ضد انقلاب بود ،آن اصل کاری ها، به شان گفت:م «نترسید، ما باشما کاری
نداریم.»
نارنجک ها را ضبط کردیم آنها را تا صبح نگه داشتیم صبح مثل اینکه بخواهم بچه های خودم را نصیحت کنم. دست انداختم دور گردنشان و شروع کردم به حرف زدن یک ذره هم انتظار همچین برخوردی را نداشتند. دست آخر ازشان تعهد گرفتم گفتم:« شما آزادید، می تونید برید.»
مات
و مبهوت نگاه می کردند. باورشان نمی شد وقتی فهمیدند حرفم راست ،است خداحافظی کردند و آهسته آهسته دور شدند. هرچند قدم که می رفتند پشت سرشان را نگاه می کردند معلوم بود هنوز گیج و منگ هستند.حق هم داشتند، غول های عجیب و غریبی که کومله،ها از بچه های سپاه تو ذهن آنها ساخته بودند، با چیزی که آنها دیدند زمین تا آسمان فرق می کرد؛ غول خیالی کجا؟ فرشته واقعی کجا؟
همسر شهید
سپاه که کم کم شکل گرفت عبدالحسین دیگر وقت سرخاراندن هم پیدا نمی کرد بیست و چهار ساعت سپاه بود بیست و چهار ساعت خانه خیلی وقت ها هم دائماً سپاه بود. اول ها حقوق نمی گرفت بعد هم که به اصطلاح حقوق بگیر شد حقوقش جواب خرج و مخارجمان را نمی داد برای همین کار بنایی هم قبول می کرد. اکثرا شب ها می
رفت سرکار.
آن وقت ها خانه
ی
ما "طلاب"1
بود جان به جانش می کردی، چهل متر بیشتر نمی شد چند دفعه به اش گفته بودم :"این خونه برای ما دست و پاش خیلی تنگه ما الان پنج تا بچه داریم باید کم کم فکر جای دیگه ای باشیم."
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خانه ی استثنایی
#قسمت_پنجاه_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
هیچ وقت ولی مجال فکر کردنش هم پیش نمی آمد تا چه برسد بخواهد جای دیگری دست و پا کند. اول چشم
امیدم به آینده بود ولی
وقتی جنگ شروع شد از او قطع امید کردم دیگر نمی شد ازش توقع داشت.
یک ماه رفت برای آموزش خودم دست به کار شدم خانه را فروختم و یک چهار راه ،بالاتر خانه ی بزرگتری خریدم خاطره ی آن ،روز شیرینی خاصی برام دارد همان روز که داشتیم اثاث کشی می کردیم.
یادم هست که وسایل زیادی نداشتیم همانها را با کمک بچه ها می گذاشتیم توی فرقون و می بردیم خانه ی
جدید
یک بار وسط راه چشمم افتاد به عبدالحسین از نگاهش معلوم بود تعجب کرده آمد جلو یک ماه ندیده بودمش.
سلام و احوالپرسی که کردیم پرسید: «کجا می رین؟»
چهار راه جلویی را نشان دادم
اون جا یک خونه خریدم.
خندید گفت: "حتماً بزرگتر از خونه ی قبلی هست؟»
«آره.»
باز خندید.:
"از کجا می خواین پول بیارین؟"
پاورقی
۱ نام یکی از محله های مشهد مقدس
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh