eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤شهید عبدالحسین کیانی معروف به جوانمرد قصاب  مجنون و شیدای سیدالشهداء(؏) بود و همیشه می‌گفت: "غبطه می‌خورم که چرا سرباز امام حسین(؏) نبودم اما حالا که می‌شه سرباز امام عصر(عج) شد، تأخیر جایز نیست و باید برم جبهه" 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊شهیدمحسن‌رعد: وصیتِ‌من‌به‌دخترانی‌که‌عکس‌هایشان‌ رادرشبکه‌های‌مجازی‌می‌گذارند، این‌است‌که‌این‌کارباعث‌می‌شود تاامام‌زمان(عج)خون‌گریه‌کند! 🕊 💚 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تلاش شيطان براى ازبين بردن ارتباط با پدر مهربان ✍محمد دولتی ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
17.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️ چرا میریم؟ ارتباط اربعین و علیه السلام ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️گلایه‌ی امام زمان علیه‌السلام از زائران کربلا... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید امام موسی صدر: ما بر حسین بسیار می‌گرییم ، اما هرگز در گریه متوقف نمی‌شویم .. گریه ما برای نو کردن اندوه ها و کینه ها و میل به انتقام و خشم بر باطل است .. این ها انگیزه ما برای گریه است .. 🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
21.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهکار ناب و جدید به مناسبت اربعین از این مداحی بسیار زیبا در ایام استفاده کنید 👌 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک توسل 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 مشکلات و مسائل عملیات توجیه می کرد، از چهره و از لحن صداش معلوم بود خیلی نگران است، جای نگرانی داشت. زمین عملیات پیچیدگی های خاص خودش را داشت.رو همین هم حساب احتمالش می رفت که هر کدام از فرماندهان، مسیر را گم کنند و نتوانند از پس کار بر بیایند. وقتی نقشه را روی زمین پهن کردند،نگرانی فرمانده لشکرو بچه های دیگر بیشترشد فرماندهی لشکر داشت از قطب نما و گرا و این جور چیزها حرف می زد ما فقط یک شب فرصت داشتیم،تصمیم گیری تو آن زمان کم با آن شرایط حساس واقعاً کار شاقی بود برای فرماندهی لشکر. تو این مابین،عبدالحسین چهره اش آرامتر ازبقیه نشان می داد حرف های فرماندهی که تمام شد معلوم بود هنوز نگران است. عبدالحسین رو کردبه اش و لبخندی زد آرام و با حوصله گفت:«آقا مرتضی!» «جانم.» «اجازه می دی یک موضوعی رو خدمتت بگم.» «خواهش می کنم حاج آقا بفرمایید.» عبدالحسین کمی آمدجلوتر،خیلی خونسرد گفت:«برای فرداشب، احتیاجی نیست که من با نقشه و قطب نما برم.» همه براشان سؤال شد که او چه می خواهد بگوید به آسمان و به شب اشاره کرد و گفت:«فقط یک باریا زهرا(س) و یک بار یا "الله" کار داره که ان شاء الله منطقه رو از دشمن بگیریم.» این ضرب المثل را زیاد شنیده بودم سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. عينيتش را ولی آن جا دیدم،عبدالحسین حرفش را طوری با اطمینان گفت که اصلاً آرامش خاصی به بچه ها داد.یعنی تقریباً موضوع پیچیدگی زمین و این حرفها را تمام کرد. از آن به بعد پر واضح می دیدم که بچه ها با امید بیشتری از پیروزی حرف می زدند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh