eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
1_22277329.mp3
15.55M
▪️ ◾️یاد شهید سر جدا دلو میبره کرببلا 🔳 مداحی ناب در وصف شهید ✅پیشنهاد دانلود 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍یہ جوون از جنس ما دهہ هفتادیا مثل خیلیامون #تیپ میزد #تفریح میڪرد و #خوش میگذروند. اما چیڪار ڪرد ڪ
میگن اگه دوست داشته باشی کم کم شبیهش میشی🌺 آنقدر شبیه که حتی ظاهرت هم شبیه اون میشه💛 و تا آنجا پیش خواهی رفت که دوست نمیگذارد بمیری و آخر میکند🌸🌸 من هم به شما دل خوشم رهایم نکن🙏 🕊❤️ 🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ امام زمان #حیّ است، در بین ماست.  صبح به صبح بنشینید و بگویید: السلام علیک یا بقیة الله🌸🍃  دست به سینه بگذارید و به آن حضرت #اظهار_ارادت بکنید. #السلام_علیک_یا_اباصالح_المهدی🌺🍃 🎙آیت الله ابطحی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
به لحظه های #بی_تو بودن سلام میکنم به سینه ام دلیـ❤️ هست به نام میکنم تمام میشود این فاصله ها بی گمان😊 به لحظه های #باتو بودن سلام میکنم✋ #مادران_شهدا🌷 #صبحتون_شهدایی  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🖇 #خاطرات_شهدا همیشه باهاش #شوخی میڪردم و میگفتم: اگر شربت #شهادت آوردن نخوریا بریز دور، یادمه یه بار بهم گفت: اینجا #شربت شهادت پیدا نمیشه چیڪار ڪنم؟بهش گفتم: ڪاری نداره ڪه خودت درست ڪن بده بقیه هم بخورند، خندید و گفت: اینطوری خودم شهید نمیشم ڪه بقیه شهید میشن شربت شهادت یه جورایی رمز بین من و آقا ابوالفضل بود... #شهید_ابوالفضل_راه_چمنی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زبان حال دلمـ💔 را کسی نمی فهمد کتیبه های ترک خورده📜 خواندنش سخت است 💠سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ) ⚜ﺳﻠﺎم ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ #ﺻﺒﺮ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺘﺘﺎﻥ ﭼﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺧﻮﺏ👌 ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺍ ﻧﺼﻴﺒﺘﺎﻥ ﺷﺪ! 📚 سوره رعد/آیه ۲۴ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🎤حاج حسین : 🎈✓جوان دیروز،✓جوان امروز،✓جوان فردا جوان وسط سخت،جوان وسط جنگِ نرم، 🎈جوان دیروز فرار میکرد بِره .. دنبال این بود مادر پدرشو به هرطریقی کنه،شناسنامه شو📖 دستکاری میکرد که بِره جبهه.. 🎈جوان دیروز با اینکه تو بود،شب🌙 قبل درس میخوند📚.. 🎈جوان دیروز دنبال بود.. دنبال این بود باخدا قاطی بشه💞. باخدا بشه..!! 🎈جوان دیروز (عج) رو میخواست😔.. 🎈سختی جنگِ سخت، باگریه های بچه ها،نرم میشد..!! 🎈جوان دیروز باگریه😭 نیمه شب معبر باز میکرد. ش راه باز میکرد.. 🎈جوان دیروز مثل که (س) بهش میگفت چیکار کن..! در جهاد اصغربا نگاه جهاد اکبرپیروز شدیم✌️. 🎈جوان امروز و همه جانبه جنگ نرم. فرمودند:برویدوحقش را ادا کنید✊ 🎈"شهید چمران: وقتی شیپور📣 جنگ زده میشود ، شناخته میشود✔️. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یا_امام_رضا(ع) 🔺باگدایت #باغلامت خو گرفتی از ازل 🔻تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی☺️ 🔺من یقین دارم که قبل از #اربعین آقای من 🔻از نجف تا #کربلا ما را تو دعوت میکنی👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_19128392.mp3
3.48M
🎶🎶نماهنگ امام رضایی ام قربون کبوترات یه نگاهی ام بکن به زیر پات 😭😔 ✌️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 دستت را میگذاری روی نقطه وجودت 💗 یک گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن🌱... می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود😍... بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور امام رضا😌 و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا میگیرد... زیر لب زمزمه می کنی یا غریب الغربا حواست به من هست⁉️ دلتـ❤️ را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح ...   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در #آخرین اعزام خود در( دیماه ۹۲) به یکی از دوستان نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او #بی‌بازگشت است🚫 و از دو ماه پیش از اعزام بدنبال هماهنگی برای #محل_تدفین خود بود. #شهید_محمودرضا_بیضایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
در #آخرین اعزام خود در( دیماه ۹۲) به یکی از دوستان نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او #بی‌بازگش
5⃣2⃣5⃣ 🌷 🔰 ۹۲ می‌خواست برود . گفتم: ببین برای یکنفر جا دارید⁉️گفت: می‌آیی؟ گفتم: آره. گفت: دو سه روز مهلت بده، می‌دهم. 🔰طول کشید؛ فکر کنم بعد بود که زنگ زد ☎️و گفت جور نشد😔. گفت برای خودش هم مشکلی پیش آمده که نمی‌تواند برود. پرسیدم چرا جور نشد؟ گفت: رفتن مشکلی نیست🚫؛ هیچ طوری جور نشد، از طریق بچه‌های می‌رویم؛ بچه‌ها گفته‌اند تو تا مرز بیا ما از آنجا می‌بریمت کربلا 🔰ولی مشکلی برایم پیش آمده، شاید نتوانستم بروم شاید هم با یک دیگر رفتم. گفتم: در هر صورت مرا هم در نظر داشته باش👌. قولش را داد و من تا چند روز مرتب به زنگ ‌زدم📞 اما به هر دلیلی در نهایت نه برای من، نه برای محمودرضا جور نشد🚫 که برویم😞. 🔰محمودرضا بیست و هفت روز بعد از ، در روز میلاد پیامبر اعظم (ص) از قاسمیه‌ به دیدار سالار شهیدان (ع) رفت و من همچنان جا ماندم که ماندم😔. 🔰مجلس بود که یکی از پای منبر بلند شد آمد توی گوشم گفت: مداح می‌پرسد رفته⁉️ جا خوردم😟. ماندم چه بگویم. 🔰گفتم: نه❌ نرفته بود. وقتی آن شخص رفت، جمله یاد جمله اهل قلم افتادم که در پایان‌بندی برنامه «حزب الله» از مجموعه ، با آن صدای معطر🎵 می‌گوید: 🔰« عاشق کربلاستـ❤️ و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها؛ نه❌، حرم حق است و هیچ‌کس را جز (ع) راهی به سوی حقیقت نیست🚫…» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بنازم #چشمِ سبزش را ڪه لبریز از میِ ناب است تو گویی عکسی از #جنّت درونِ دیده در #قاب است😍 . . . #شهید_علاء_حسن_نجمه #همیشه_دوستت_دارم_دوست_شهیدم🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنـــوشتـــــــــه📝... #طلاییـــــه سه راه شهادت 🕊 حسین خرازی دست بریده💔 جای عجیبــی است طلاییـ
#شهید_حسين_خرازی 🌷 مي‌دانم در امر #بيت_المال امانتدارخوبي نبودم😔 و ممكن است زياده‌روي كرده باشم، خلاصه برايم رد مظالم كنيد و #آمرزش بخواهيد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای شــهـید دلمـــ💔 گرفته😞 روحـــم پـــژمـــرد صــــبـــر و طــاقـــتــم بــه ســرآمــــد😔 ... از گذشـتــــه ها و از آینـده ها بیمناکـــم... تنها تســلی ام آب دیــده اســتــــ اشـکـــی کـه تقـــدیم میکنــم😭 ... آبی کـــه با آن دل خــود را شستــشــو مــیدهــم 💖 و بـــا ایـــن وسیلــه درونی خـــود را تسـکـین میبخـشـــم 👌... از آتش درونی خــود میکــاهــم و بـرای لحـظـه ای ضـمیــر مــی یــابـم ... 😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
زیبایی رمز ماندگاریست💫 و سادگی رمز #زیبایی … #شهدا چه ساده و زیبا بودند🌷 #شهید_بابک_نوری_هریس 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖊نام : کانال کمیل 👥 تعداد اعضا: 300 شهید ✅مدیر کانال: شهیدابراهیم هادی کانالی #متفاوت با سایر کان
داشتیم با موتور🏍 می رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید وبا اینکه #مقصر بود ،هو کرد و بی احترامی . من دوست داشتم #ابراهیم با آن بدن قوی ای که داره پائین بیاید و جوابش را بدهد😡. ⚡️ولی ابراهیم با آن #لبخندی که به لب داشت در جواب عمل او گفت: سلام. خسته نباشید. موتور سوار عصبانی یکدفعه جاخورد😦. #شهید_ابراهیم_هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
داشتیم با موتور🏍 می رفتیم که موتور سواری جلوی ما پیچید وبا اینکه #مقصر بود ،هو کرد و بی احترامی .
6⃣2⃣5⃣ 🌷 💠درخواست نصحیت عارفی از یک   🔹سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور🏍 از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان در حرکت بودیم. (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود. 🔸از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا⛔️! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه !‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم✅. 🔹با ابراهیم داخل یک خانه🏡 رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد شدیم. چند نفری نشسته بودند. با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم✋ و در گوشه اتاق نشستیم. 🔸صحبت حاج آقا با یکی از تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان😊 گفت: راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها! 🔹ابراهیم سر به زیر نشسته بود☺️. با ادب گفت: حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد👌 حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. 🔸وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود☺️. 🔹سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید⭕️ بعد گفت: ما آمده بودیم شما را کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی👋 کردیم و به بیرون رفتیم. 🔸بین راه گفتم: ، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره😁!‌ با پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی⁉️گفتم: ، راستی کی بود!؟ 🔹جواب داد: این آقا یکی از خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن 📕 محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بوده. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
ای دوست یادت نرود #اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز🍂🍁 برایت #آرزوهای_خوب دارد😍 #با_شهـــــدا🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 #مقام_معظم_رهبری: اگر مكلف طبق تشخيص خود احساس كند كه #كيان_اسلام در خطر است⚠️ بايد براى دفاع از اسلام👊 قيام كند حتى اگر در معرض #كشته شدن باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
این روزها عجیب نیازمند #نگاهت شده ایم! نگاه از قاب #چشم مردی که چشم هایش #خدا را منعکس می کند #شهی
معتقد بود برای #اهل_بیت نباید کـــــم گذاشت🚫 تا زمانی که اونها #دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم #شرمنده نباشی✘ که چرا #میتونستی و بیشتر انجام ندادی😔. #شهید_امیر_سیاوشی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
معتقد بود برای #اهل_بیت نباید کـــــم گذاشت🚫 تا زمانی که اونها #دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم #
7⃣2⃣5⃣ 🌷 💠نحوه ی شهادت امیر 🔰ساعت تقریبا، پنج ونیم یا شش بود که هوا روشن☀️ شده بود. یک کیلومتر، دو کیلومتر پیاده رفتیم🚶 تا رسیدیم به اونجایی که بچه‌ها [درحال] بودند، تپه تپه بود.  🔰یک تپه مثلا بالاش یک خونه🏡 بود، و در کنار اون چندین دیگه وجود داشت همین جوری این خونه رو بگیر پاکسازی کن، این یکی رو بگیر، اون یکی رو بگیر. رفتیم جلو و دونه دونه خونه هارو کردیم✅ 🔰حالا خواست بود، چی بود، با اون همه خستگی، با اون همه داستان. رفتیم هفت کیلومتر جلو.رسیدیم به شهر   یکی از گروه‌های عراقی که ما بودند، اونجا از صبح درگیر بودند😪.  🔰تعدادی برگشته بودند. یک تعداد درگیری هنوز تو سر و صدا می‌اومد. ما هم زدیم تو اون شهر. حدود سی، سی و پنج نفر👥👥 زدیم تو اون شهر؛شهر رو گرفتیم. رفتیم بالاتر.  🔰یک شهر کوچکتر از اون بود اون شهر رو هم گرفتیم. رسیدیم به صد متری هدف🎯یکدفعه یک بارون آتیشی💥 از شروع شد که ما حتی نفهمیدیم از کجا داریم می‌خوریم از چپمون داریم می‌خوریم؛از راستمون داریم می‌خوریم. 🔰بالاخره هر کسی یکجا پناه گرفت یک سری‌ها، و دو سه نفر دیگر سمت چپشون دیوار بود سمت راستشون خونه🏚 ما هنوز را پیدا نکرده بودیم که از کجا داریم تیر می‌خوریم💥 🔰من که داشتم چپ و راست می‌دویدم. برگشتم یه ذره . تو دهنه یک مغازه ایستادم. امیر هم پشت یک ماشینی🚘بود. فکر کنم گرفته بود. دوید اومد پیش من 👥 تا اومد سمت من که گفت میلاد چی شده⁉️پاش تیر خورد😥  🔰امیر خورد زمین.گفتم چی شده؟ گفت: خوردم. شروع کرد لی لی کردن به سمت بچه‌ها بیاد کنه. چون هم دستش بود و آتیش سنگینی هم رو سر داعشی ها 👹داشت میریخت ، تک تیر اندازهای اونا تک تیر اندازها با زدنش 😔 😭.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh