eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
همه ی زندگی و امید و آیندمان را فدای حسین(ع) کردیم،بی منت،هر چه با هم برای آینده فکر می کردیم و تصمی
💎‌ دلنوشته ای برای 🌺   ‌ ❣! جنس "شہادٺ" فرق مےڪند. تو یڪ زنی😊 ... جہاد بر زنان واجب نیسٺ،💥اما تو هم . 🍂تو مے دانستی بہ ڪسی بلہ میگویی ڪہ دنیایی نیسٺ،وقتی بلہ گفتی شهید شدی 🍂لحظہ لحظہ عاشقانہ اٺ را زندگی ڪردی،💞مےدانستی عمر عاشقانہ ات ڪوتاه اسٺ... 💔و با این علم و آگاهی اٺ شهید شدی. 🍂گفٺ دلبستہ اش نشوی،و تو هربار پس از شنیدن غزل هاے خداحافظے اش شهید شدی. 🍂ترس وجودٺ از مجروح شدنش،اسیر شدنش،شهید شدنش را بہ صبر مبدل کردی و هربار با این افکار شهید شدی. 🍂از گفت و تو شهید شدی. 🍂از گفت و تو شهید شدی. 🍂از بعد از شهادتش گفت و تو ... شهید شدی. 🍂از بہ ثمر رساندن بچہ ها گفت و شهید شدی. 🍃حال او و . آری!تو شهید شدی،شهادتی از جنس پر احساس ، از جنس تمام لحظہ های سخٺ بی او ... از جنس دلتنگی های💔 مداوم ... از جنس صبوری... . ❣شہادتت قبول درگاه حق بـانو 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_عماد_مغنیه بنیانگذار یگان نظامی حزب الله لبنان بود. وی به #مرد_سایه، در مقاومت شهرت داشت و ب
2⃣8⃣5⃣ 🌷 💠آقا بود 🔹 را مراد میدانست و خودش را مرید😊 . ۵۷ را انقلابی نجات بخش✌️ برای مردم دنیا میدانست.آنقدر ذوب در شخصیت امام شد.که سال ۶۰ به او و گروهش لقب دادندو سال‌۶۲‌امام خطاب به فرمود🎤: 🔸شما هم هستید در دفاع از مظلوم👊 لحظه ای درنگ نکرد🚫.حتی برای کفش پوشیدن.شاید تمام سرویس های دنیا به دنبال او بودند.اما او از کار های عملیاتی نداشت و هرجا که لازم بود شخصا حاضر می‌شد👌 🔹کار به جایی رسید که مجبور شد اینگونه از او تعریف کند:✓تیزهوش و دقیق ، ✓تیراندازی ماهر ،✓ برنامه ریزی حرفه ای😎،✓کسی که هیچ قراری را با تلفن ☎️هماهنگ نکرد ، ✓هر روز ماشینش🚕 را عوض میکرد ، ✓هیچ وقت در یکجا نخوابید❌ 🔸اگر از یک در وارد ساختمانی🏢 میشد از در دیگر خارج میشد و... خلاصه بود.ثمره زندگی فرزندی بود که نه در سواحل دریاهای اروپا و .بلکه در جبهه های مقاومت آفتاب🌞 سوخته شد؛عرق ریخت ، زحمت کشید😪 ، 🌷 و نـامـش را در تــاریــخ🗓 جــاودانـه کــرد: شادی روحشان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خواب همسر شهیدمدافع حرم #امین_کریمی در #خواب دیدم که یک نامه به من دادند نوشته بود:آقای امین کریمی
🌺همسر شهید مدافع حرم گفت: امین خبر داد «فقط 3 روز به #مأموریتم اضافه شده و 18 روزه برمی‌گردم.» دقیقاً هجدهمین روز #شهید_شد🌷. #شهید_امین_کریمی #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
﴾﷽﴿ روح‌الله #هنرمند بود. هم خطاطی می‌کرد هم طراحی و نقاشی. بهش پیشنهاد داده بودند برای #طراحی حرم
0⃣9⃣7⃣ 🌷 🔰ما یک مغازه‌ی تجهیزات نظامی و کوهنوردی🚵 داشتیم. زیاد میومد اونجا.آخرین بار فکر می‌کنم یکی دو روز قبل از اومد. 🔰دنبال یه دست خوب می‌گشت.با حقوق پاسداری💰 به سختی تونست لباس رو بخره.از اونجایی که خبر داشتم روح‌ الله تو کارِ هست، از پشت ویترین یک آوردم و گفتم: 🔰روح‌الله این انبردست رو تازه آوردیم. راست کارِ خودته... خیلی به درد می‌خوره👌روح‌الله با اشتیاق آن را گرفت😍 و گفت: آره از اینا دیدم. خیلی خوبه. چنده❓ 🔰قیمتش رو که گفتم، کمی نگاهش کرد👀 و گفت:نه باشه سری بعد الان رو ندارم بخرم🚫.فهمیدم به خاطر قیمتش این رو گفت. 🔰بهش گفتم:مگه چند روز دیگه# اعزام نداری؟ اینو با خودت ببر. حالا بعدا باهم حساب میکنیم💴.مکث کوتاهی کرد، انبردست رو به سمت من هل داد و گفت:نه نمونم بهتره. 🔰فکرشو خوندم💬. گفتم:تو اینو با خودت ببر. اگر برگشتی که با هم حساب می‌کنیم. اگرم شدی🌷نوش جونت. مبارکت باشه هم هم انبردست. 🔰این رو که گفتم، گل از گلش شکفت😍 و زیر لب گفت: ان شاءالله.اما هرچی اصرارش کردم راضی نشد❌ انبردست رو با خودش ببره. می‌خواست با حساب صاف بره.رفت و در همون اعزام ... به نقل از: یکی از دوستان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
چند روز پیش به بی‌بی #حضرت_زینب خیلی گله کردم گفتم سه ماه پاسپورتم جيبمه و پوتین پام، هر روز این در
6⃣2⃣8⃣ 🌷 🔰حجت الاسلام مجید سلمانیان، اوایل اردیبهشت ماه سال 95 از شهرستان برای دفاع👊 از حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت رقیه(س)، به اعزام شد🚌 🔰و در تاریخ هفدهم اردیبهشت در منطقه حلب، توسط تروریست‌های تکفیری👹 به رسید🕊 و پیکر مطهرش⚰ تاکنون است. 🔰در خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد. تا آخرین ساعات⌚️ کرد.موقع عقب نشینی داشت از خاکریز رد میشد که روی خاکریز یه تیر خورد💥 و گفت ... و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد😔 🔰تیر خورده بود توی و سینه اش خیلی خس خس میکرد و یا حسین و یا زهرا میگفت.بهم گفت ؟گفتم نه❌گفت: پس جیب رو باز کن داره رو سینه ام سنگینی میکنه💔جیب خشاب رو که باز کردم 🔰شروع کرد گفتن. گفتم: من میرم کمک بیارم ببرمت.گفت نمیخواد و لحظاتی بعد 🌷پیکر مطهرش هم موند😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh