❌ مخالفت رهبر انقلاب با انجام حرکات ضدوحدت در راهپیمایی ۲۲بهمن
👈 بگذارید راهپیمایی ۲۲بهمن همینجور باعظمت باقی بماند
🔻 رهبر انقلاب، صبح امروز:
🔹️ یک توصیه اینکه راهپیمایی را مظهر اختلافات قرار ندهید. وقتی پای انقلاب وسط است، اختلاف سلیقهها رنگ میبازد.
👈 گاهی در ۲۲ بهمن دیده میشود که مثلاً جنابعالی چون از فلان آقا یا فلان رئیس خوشتان نمیآید و میبینید آمده راهپیمایی، بنا میکنید علیه او تظاهرات و شعار دادن؛ این غلط است. جای تسویه حساب، ۲۲ بهمن نیست.
🔺️ شعارهای خودتان را بدهید و کار خود را بکنید اما راهپیمایی را مظهر اختلاف و درگیری قرار ندهید، بگذارید همینجور باعظمت باقی بماند. ۹۷/۱۱/۱۹
🌹🍃🌹🍃
💻 @khamenei_ir
@ShahidNazarzadeh
مادر هر کاری کند بچه ها یاد میگیرند
مثلا اگر شهید شود...
#زیارتنامه
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
جهانی مقدم:
🔴 یا فاطمه
یا فاطمه
یا فاطمه
یادش بخیر روضه های فاطمی
و بعضی ها که با همین اسم و رسم ها و علایق شون معروف و مشهور می شدن تو گردان ها.
به کسی که زمزمه اش حسین حسین بود می گفتن... فلانی حسینیه
اون یکی امام زمانیه
اون دیگری....
ولی حساب فاطمی ها جدا بود.
از پیشونی بند یا زهراشون گرفته تا.....توسلاتشون، تا....... صدای سوز و گداز و ناله شون در موقع خوندن روضه غربت بی بی فاطمه، تا...........مثل این شبهایی که بی تاب، میدون دار مجلس می شدن و از خود بی خود...
... میدونید تا کجا؟
تا..... ترکش هایی که به سینه و پهلوشون می خورد، و تا......... گمنامی و بی مزار بودشون
همونایی که پیدا نشدند و.......قرار هم نیست پیدا بشن...........میدونید چرا؟
چون شنیده بودن خانم زهرا (س) هوای بی مزارها و بی مادرا رو خیلی داره و به اونها سر میزنه 😭
اونایی که اون سالها بودن میدونن چی می گم....و یه جورایی کار ما رو راحت کردن..... فقط بگم برا اونایی که نبودن تا بدونن
...... فاطمی شدن بالاترین درجه رو داشت که نصیب هر کس نمی شد.
و اگر می شد....
چی که نمی شد.
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
4_6008140002737783631.mp3
2.15M
🎼روضه"از فاطمه بگو"
خاطراتی از رزمندگان گردان حبیب
🎤🎤 #استاد_پناهیان
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 تصویری | ویژه👌👌 مکالمات بیسیم #شهدای_خانطومان ➕ صحنه هایی ازنبرد در #خانطومان➕ مصاحبه #باشهیدان:
❣ای فروغ ماه حسن
از روی رخشان شما😍
آب💧 روی خوبی از چاه زنخدان شما
❣عزم #دیدار_تو دارد
جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید چیست فرمان شما⁉️
❣با صبا همراه بفرست
از رخت گلدستهای🌷
بو که بویی بشنویم از #خاک_بستان شما
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما😍 آب💧 روی خوبی از چاه زنخدان شما ❣عزم #دیدار_تو دارد
1⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠آقا محمدتقی ولحظات آسمانی شدنش
🔰 #محمدتقی از پیش #طاهر که برگشت حدود ده دقیقه به 2⏰ بعداز ظهر بود. 21فروردین🗓 صدای تانکهای دشمن و میشنیدیم👂اسلحه تو دستش بود وداشت #دید_میزد.
🔰یهو محمدتقی به نیروها هشدارداد🚨 که: #خمپاره وهمه خیز برداشتیم و بخیر گذشت. ازجاش بلند شد👤 ومی خواست #تغییرمکان بده توی سنگر. منم اومدم برم سمتش که #خاکهای لباسش وبتکونم. دیگه نفهمیدم چی شد.
🔰خمپاره ای💥 خورد به نیم متری جایی که #محمدتقی ایستاده بود و از #شدت انفجار من پرت شدم به دیواره ی سنگر وچند ثانیه ای⏱ گیج بودم، گرمای خون پیشونی💔 وبینی م به من فهموند که #زنده م.
🔰یهو یاد لحظه قبل انفجار افتادم🗯 که محمد داشت میومد سمت من. کل فضای #سنگر پر از خاک بود و چیزی دیده نمیشد❌ فقط یه سیاهی، یه سایه👤 روبروم میدیدم، باهمه ی وجودم میگفتم #خدایا فقط تقی من نباشه😢
🔰رفتم دیدم #محمدتقیه😭 وقتی میخوابید دهنش بازبود اونجا هم دیدم دهنش بازه. دوسه تا #سرفه کوچیک و...چشم راستش👁 کاملا پراز خون بود. دست کشیدم روی چشاش، #پیشونیش سوراخ شده بود😔
🔰پشت بیسیم📞 فقط داد میزدم محمود-محمود-تقی. واز بچه ها خواستم سریع آمبولانس🚑 بفرستن. عزیزترین دوستم💞 ومهربان برادرم جلوی چشمام پرپرشده بود😭
اتفاقی که همش ازش #میترسیدم.
🔰همه ی توانمون رو جمع کردیم تا از اونجا حرکتش بدیم و از مهلکه خارج کنیم. #سنگین شده بود. جسم بی جانش😔 رو که امیدوار بودیم #زنده باشه بلندکردیم. چندقدم میرفتم وزمین می خوردم. بالاخره ماشین امداد🚔 رسید ورسوندیمش پست #امداد_خلصه.
🔰فقط داد میزدم🗣 تورو خدا زودتر بهش برسین. #شال_محمدتقی رو از گردنش گرفتم. آمبولانسی اومد و خودمم دیگه داشتم ازهوش میرفتم😓 رسیدیم بیمارستان به من آرامبخش تزریق کردن💉 و دیدم یکی از پرسنل بیمارستان داشت به همکارش می گفت:اون #شهیدی که توی اون اتاقه....
ومن داد زدم گفتم #شهیـــــــد؟؟؟😭😭😭
راوی: آقای حسین مولوی
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام خمینی (ره):
✅ شما اگر گمان می کنید که در تمام دنیا، رئیس جمهورها و سلاطین و امثال اینها یک نفر را مثل #آقای_خامنه_ای پیدا کنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار؛ و بنای قلبیش این باشد که به این ملت خدمت کند پیدا نمی کنید!
✅آقای خامنه ای سلام الله علیه چه کرده بود که می خواستید او را بکشید؟!...
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
#اللهاکبر
#اللهاکبر
🔻از ترامپ تا نتانیاهو، از ربع پهلوی تا رجوی،از بی بی سی تا العربیه، از داعش تا منافقین و نفوذی های داخلی!
🔸همه تلاشتان را کردید تا ایران اسلامی چهل سالگی انقلابش را نبیند...
☺️ چشمتان کور، (انقلاب مان چهل ساله شد)
💐 بمناسبت سالگرد پیروزی و شروع دهه پنجم انقلاب اسلامی؛
🌺امشب ساعت 21گلبانگ اللهاکبر در آسمان ایران طنینانداز می شود🌺
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
🎉 در جشن #۴۰سالگے انقلاب اسلامے ایران، به رهبرے
❣امـام ســیـد عَـلـی خـامـنه ای❣
جای همه #شهدا خالی بود
🇮🇷به آیندگان حال ما را بگو
که سختی #عشق تو آسان شود
🇮🇷که #ایرانی سربلند جوان
سزاوار تاریخ🗓 ایران شود
🇮🇷♥️ به نام همه #عاشقانت قسم...
#شهید_مـحسن_حججی
و همه شهدای عزیز مدافع حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
توگودال #شهیدپیداڪردیم 🌷
هرچہ خاڪ بیرون میریخت بازبرمیگشت😦
#اذان شدگفتیم بریم فردابرگردیم
شب خواب #جوونے رودیدم گفت:
دوست دارم #گمنام بمانم😊
بیل رابردارو ببر..
❣سرے است درگمنامے
سرے #عاشقانهـ💖
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 💠💠 #پیامبران و #مهدویت(61) 3⃣ محافظت در برابر توطئه قتل موضوع حفظ نطفه پیامبر اکرم صلی الله ع
❣﷽❣
💠 💠 #پیامبران و #مهدویت(62)
این جریان نیز از مقاطعی است که در تنگی بیش از حد مجال برای پیشبرد امر رسالت از سوی مردان، نوبت به زنان بزرگ و مؤمن می رسد و بدین ترتیب جامعه انسانی همواره خود را در تاریخ مدیون فداکاری آنان می بیند.
پیشتر شاهد این فداکاری از سوی هاجر در جریان خارج ساختن اسماعیل از صحنه درگیری، مادر موسی در جریان نجات جان وی و تربیت او در درون قصر فرعون و شخصیت بزرگواری چون حضرت مریم و گذشت وی از آبروی خویش برای تولد عیسای مسیح بوده ایم.
بازگرداندن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عبدالمطلب نیز پس از آن اتفاق می افتد که گروهی ایشان را مورد شناسایی قرار می دهند و حلیمه بر جان وی بیمناک می شود.
محافظت بیش از حد عبدالمطلب از پیامبر در این دوره نیز در همین راستا قابل تحلیل است که البته در کتب تاریخی به محبت بیش از حد پدر بزرگ به یتیم عبدالله فرزند محبوب و فقید وی تعلیل شده است.
پس از وفات عبدالمطلب، این مأموریت به ابوطالب عموی پیامبر و پدر بزرگوار امیرالمؤمنین علیه السّلام می رسد، در حالی که وی بزرگترین فرزند عبدالمطلب نیست.
این جریان نشان می دهد که در میان اجداد و اقوام پیامبر نیز افراد خاصی برای انجام این مأموریت حساس برگزیده شده اند. تخریب غیرعادی این شخصیت بزرگوار و نفی ایمان وی در همین راستا و به دنبال توان بیش از حد حزب شیطان در تحریف تاریخ صورت گرفته است.
آن چنان که از لابلای اسناد و نقل های تاریخی قابل برداشت است، ایشان چنان در محافظت از برادرزاده فعال بود که یکسره کار تجارت را-که شغل شایع و قابل دسترس آن روز برای همه به ویژه خاندان شریف عبدالمطلب بود-کنار گذاشته و از همین رو دچار فقر شد.
البته این فقر به لطف خداوند در دور بعدی تاریخ منجر به سرپرستی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به امیرالمؤمنین علیه السّلام شد و این چنین بود که علی علیه السّلام از همان ابتدای کودکی تحت تربیت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفت، پاداشی که ابوطالب به دنبال این مجاهده بزرگ از خداوند دریافت کرد.
در تنها سفر تجاری وی که نیمه تمام گذاشته شد جریان بحیرای راهب و شناسایی پیامبر از سوی او و سفارش وی برای حفظ ایشان از یهود پیش آمد که از مهمترین اسنادی است که بر تعقیب دشمنانه-و نه مؤمنانه-حزب شیطان نسبت به پیامبرآخرالزمان گواهی می دهد.
این سفر و این شناسایی البته تنها مورد نبود و موارد دیگری نیز از این دست در تاریخ نقل شده است.
پس از این دوره و با ورود پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سنین جوانی و آغاز اشتغال به تجارت، موضوع ازدواج ایشان با حضرت خدیجه به عنوان شریف ترین و بزرگ ترین زن مکه پیش می آید.
در اینجا نیز تحریف گران تاریخ تلاش کرده اند تا چهره این شخصیت بزرگوار و حامی جدی پیامبر را در کنار ابوطالب مخدوش کنند، اما بررسی های تاریخی حکایت از واقعیتی دیگر دارد.
ایشان پیش از پیامبر ازدواج نکرده بودند، سه دختری که از ایشان در دامان پیامبر بزرگ شدند، نیز دختران خواهر خدیجه بودند.
🔻🔻🔻 #ادامه_دارد. . .
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Akherat-42.mp3
6.47M
#سفر_پرماجرا ۴۲
💢بالاخره چِـــکاره ای؟
می خوای یه بی نهایت، در آرامش باشی؟
یا نـَــه؟
اگه می خوای؛ که باید قصد کنی،
و براش برنامه های دقیق بچینی👆👆
🎤🎤 #استاد_شجاعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
شهید محرم ترک : هر کجا #ظلمی باشد وظیفه ماست که حضور داشته باشیم. ❤️✨کسانی که ایشان را می شناسند می
راوی:همسرشهید
🔰آن چیزی که من در او دیده بودم #عشق و علاقه به رهبری❣ بود و #شهید، پیرو رهبری بود. صحبتهای ایشان را دنبال میکرد. حتی یکی از اهدافش🎯 برای #دفاع از حرمین صحبتهای #حضرت_آقا بود.
🔰من فکر میکنم💭 که این عشق♥️ و علاقه دو طرفه💞 بوده و این برداشت را از این جمله مقام معظم #رهبری دارم، که فرمودند شهدای مدافع حرم🌷 هم مجاهد هستند و هم #مدافع و این ارجحیت را به شهدای حرمین دادند که نشان از #عشق_دوطرفه رهبر انقلاب به شهدا و شهدا به رهبر معظم انقلاب است.
🔰وقتی حضرت آقا جمله ای می گفتند برای #محرم هدف بود✊ و #حجت را تمام میکرد. چه در عرصه داخلی🇮🇷 و چه در عرصههای خارجی. یکی از بهترین و #شیرینترین لحظات طول عمر محرم این لحظاتی بود که می گفت: در یکی از ملاقاتهایی که با حضرت آقا داشتم👥 و در صفهای جلو بودم من به ایشان #احترام گذاشتم و ایشان برای من دست تکان دادند👋 همیشه این #لحظات تا اخرین روزهای زندگی جلوی چشمشان بود.😌
#شهید_محرم_ترک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠#راز_کانال_کمیل ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهفتم 🔻سروسامان دادن به کانال ✨نور خو
﴾﷽﴿
📚 #داستان_واقعی
#راز_کانال_کمیل
✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭
8⃣2⃣ #قسمت_بیست_وهشتم
🔻سروسامان دادن به وضعیت شهدا و مجروحان
✨کار بعدی جدا کردن شهدا و مجروحان و سالم ها از هم بود. بچه ها شهدا را به انتهای کانال بردند. حمل پیکر دوستان سخت نبود، بلکه دل کندن از رفقا کار را بسیار سخت و طاقت فرسا کرده بود. غم سنگینی بر دل های دوستان نشسته بود. نزدیک بود عده ای از بچه ها قالب تهی کنند. شیرمردانی که در مقابل دژخیمان بعث، شجاعانه جنگیده بودند، اینک توان جابه جا کردن پیکر دوستان شهیدشان را نداشتند.
✨یادم هست کسی با کسی حرف نمی زد. فقط قطرات اشک بود که آرام آرام از گونه ها می چکید. بچه ها نگاه شان به صورت آرام و مظلوم شهدا گره خورده بود. اشک بود که از گونه های رنگ پریده و خاکی شان به آرامی می لغزید و بر صورت شهدا می افتاد. صورت هایی که حالا دیگر رنگشان به سفیدی گچ شده بود. خاطرات شیرین روزهای با هم بودن لحظه ای ما را آرام نمی گذاشت. اینک با حسرت و اندوه، پیکر شریف دوستان را به دوش گرفته و غریبانه آنها را به جایی می بردند که از دیدشان پنهان باشند! غم و اندوه همه ی وجودشان را گرفته بود. زیر لب زمزمه می کردند: «مهدی بیا مهدی بیا، نوبت به ما رسیده؛ این غنچه های پرپر، از کرب و بلا رسیده!»
✨بعد از انتقال شهدا به انتهای کانال، نوبت پیدا کردن جای امنی برای مجروحان بود. مجروحان کانال تعدادشون زیاد بود. عده ای دست و پایشان قطع شده بود، عده ای هم بر اثر ترکش و تیر، دل و روده هایشان بیرون ریخته بود. ابراهیم از بچه ها خواست با کمک سرنیزه هایشان، دیوارها را بتراشند و در مکان های مختلف کانال، چند جان پناه درست کنند. ساعتی بعد و با تلاش بسیار، پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحان فراهم شد. حالا کانال یکم شرایط عادی پیدا کرده بود.
✨من خوب به بچه ها نگاه می کردم. در چهره ی هیچ کدام از علی اکبرهای خمینی نشان از ضعف و ترس مشاهده نمی شد. آری، اینجا کانال دوم است. اینجا همان مکانی هست که ملائک الهی به نظاره ی سربازان آخرالزمانی رسول الله و امیرالمؤمنین نشستند. اینجا محل اتصال زمین به آسمان است. اینجا قدمگاه مادر سادات است. اینجا مکانی است که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد.
👈 #ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
✫⇠#راز_کانال_کمیل
✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭
9⃣2⃣ #قسمت_بیست_ونهم
🔻داخل میدان مین
✨عصر بود که صدای عجیبی از بیرون کانال شنیدیم. تنها با فاصله های کم، صدای یا زهرا و یا حسین و یا مهدی به گوش می رسید. این صدا از مجروحانی که در میدان مین جا مانده بودند شنیده می شد. آنها از درد ناله می کردند و چند لحظه بعد... صدای یک گلوله! معرکه عجیبی برپا بود. زدن مجروحان نیمه جان افتاده در میدان مین، تفریح تک تیراندازان بعثی شده بود. ابتدا یک ناله ی بی رمق یا زهرا، بعد صدای تیر و پس از آن خنده ی مستانه ی بعثی ها. داشت قلب مان از جا کنده می شد و در نهایت خشم و حسرت، تنها مشت بر دیوار کانال می کوفتیم. صدای ناله مجروحان را می شنیدنیم اما کاری از دستمان بر نمی آمد. این سخت ترین لحظات برای بچه های کمیل بود.
✨بعضی از مجروحان توانسته بودند وسط میدان خود را بی حرکت نگه دارند تا از شلیک تک تیراندازان در امان باشند. اما آفتاب شدید صورت های رنگ پریده شان را می سوزاند. اگر مجروحی می خواست با اندک تکانی، طرف دیگر صورتش را به هُرم داغ آفتاب بسپارد، تیر خلاص دشمن بود که او را ملکوتی می کرد. هیچ کس نمی دانست که مجروحان در آن معرکه به چه می اندیشند؟! شاید نو دامادی به بخت خویش می اندیشد و شاید پدری به سیمای فرزندش که هرگز او را ندیده. شاید هم در آن لحظات آخر، به عاقبت خیر خود می اندیشد. شاید این لحظات زیباترین و دل انگیزترین لحظات زندگی شان بود که داشت در آن معرکه رقم می خورد! این اتفاقات در کنار ما رقم می خورد و هیچ کاری از دست نیروهای محاصره شده در داخل کانال بر نمی آمد. هیچ چیز به اندازه تشنگی و گرسنگی بچه ها را آزار نمی داد.
#ادامه_دارد...🖊
📚منبع :کتاب راز کانال کمیل
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh