🌷شهید نظرزاده 🌷
#دلنوشته دلتنگم !! دلتنگ یک نگاه آسمانیت ای شهید 🌹 دلتنگ وعده ی شفاعتت ....💞 🌹🕊شهادت نوش جانت رفیق
6⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهادت_با_لب_تشنہ
🌷به گوش من رسونده بودند که #سجاد لب تشنه در #تاسوعای حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش #خون می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت #آب بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞
🌷 و سجاد لحظات بعد به #شهادت 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی #غمگین شدم،😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب #تشنه شهید شده و کاش بهش آب می دادند.😭
🌷 #خواب دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه،سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش #آب 💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭😭 #حضرت_زهرا(س) بود
🌷 ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو #دستانش و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش #تشکر کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم
🌷 (منظورش این بود که بچه ات رو #سیراب کردم و نگران نباش و برگرد)
از وقتی که این #خواب رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من #سیراب شده است..😔
🗣راوی: مادر شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺روایت همسر شهید از گریه کردن
شهید برای رفتن به سوریه ...
🌺شهید مدافع حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#اسير شما شدن خوبــ استــ ... اسير #شهدا شدن را میگویم...🕊 🌷خوبی اش بہ اين استــ ڪہ از اسارتــ #دن
9⃣6⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠زندگی به سبک شهدا
🌷تو یک مسیری خودش را قرار داد که به #خودش ریاضت می داد
درلباس پوشیدن
در غذا خوردن
در نحوه برخورد
در ساعت خوابش
در احساس مسولیتش
🌷کم می پوشید و کم میخورد،به ندرت لباس می خرید،سعی میکرد #همیشه اونها رو استفاده کنه.
🌷 #سجاد تو این ده سال اخیر واقعا خودش را در یک مسیر قرار داد👌.یعنی اینجوری نبوده که عشق #شهادت باشه یک شبه بخواد به این درجه برسه که شهید بشه 🕊و تموم بشه،نه اصلا...🚫این طور نبود
🌷از #نماز_شب خوندن هاش،از اینکه به کلاس اخلاق می رفت،این خود ساختگی را در خودش ایجاد کرد...
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 #کاسه ی شعـرِ من از دست تو افتاد و شکست #عاشقان فرصت خوبیست!! #غزل جمع کنید ... . #علیرضا_آذ
6⃣0⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🌺از زبان #همسرشهید:👇
🔸وقتیکه ایشون میخواستن از بنده اجازه بگیرن واسه رفتن به #سوریه،احساس میکردم که واقعا نمیتونم رو به روی #حضرت_زینب (س) بایستم
🔹اما از طرفی هم نمیتونستم تو اون شرایط بسیار سخت،تو #اوج_وابستگی و نیاز،به ایشون راحت اجازه بدم که برن😔.
🔸بنده فقط سکوت کردم😶،تنها کاری که کردم سکوت کردم و چیزی #نگفتم. دیدم که ایشون هی چشماشون رو کوچیک میکردن☺️ و سر تکون میدادن تا اجازه بدم که #برن.
🔹من باز چیزی نگفتم و فقط سکوت کردم
دیدم که دیگه صداشون نمیاد🔇 و ساکت شده بودن،وقتی برگشتم و نگاشون کردم👀 دیدم نشسته بودن روی پله آشپزخانه و سرشون رو انداخته بودن پایین و #اشک از چشماشون😭 سرازیر میشد.
🔸وقتیکه من #گریه ایشون رو دیدم،دیگه واقعا نتونستم مقاومت کنم🚫 چون خیلی به ایشون #علاقه داشتم و همیشه میخواستم که به خواسته هاشون برسن و هر آرزویی که دارن بهش برسن و درنهایت بهشون گفتم که باشه مشکلی نیست،برین✅
🔹فقط به #خنده بهشون گفتم که وقتی رفتین اونجا یه وقت #شهیدنشین... ایشونم خندیدن😄 و گفتن:نه من میخوام #چهل سال خدمت کنم مثل فرمانده مون جعفرخان تو سن چهل سال به بعد #شهید شم.
#شهید_تاسوعای_94
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اولین و آخرین دیدار پسرِ
شهید طاهرنیا با پدر ...
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود...
هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می دیدآه حسرتی می کشید و میگفت:
#آخر_پیر_شدیم_و_شهید_نشدیم😔...
🌺 آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را بیان میکرد که #اشتیاق بشهادت🌷 را در کلامش میدیدم
او با این جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز🕊...
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا
راوے : #همسر_شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹اولین و آخرین دیدار پسرِ شهید طاهرنیا با پدر ... #شهید_سجاد_طاهرنیا🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🌸🍃🌸
نہ از #شهامتِ او
عاشقانہ تر
#شعرے ست ...
نہ از #شهادتِ او
دلبرانہ تر #هنرے ...
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود... هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می
#جا_مونده💔
رَحِمه الله
به زوّار قَتیلُ اَلعَبرات ..
هرکسی کرده هوس
#چایی موکب، صلوات ...
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌹
#شهید_رضا_الوانی 🌹
التماس دعای فرج و شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جا_مونده💔 رَحِمه الله به زوّار قَتیلُ اَلعَبرات .. هرکسی کرده هوس #چایی موکب، صلوات ... #شهید_
هر #انسـانی
یڪ تـولد دارد❤️
یڪ مرگ
و
❣شـــهدا❣
تـنها انسـانهایی
هستند ڪه
#مرگشـان را هـم
تبدیݪ به #تولد می ڪنند.
#مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🕊
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹اولین و آخرین دیدار پسرِ شهید طاهرنیا با پدر ... #شهید_سجاد_طاهرنیا🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
خوشا آنان که دادن #جان ..
به جای گریه
#خندیدند و رفتند...
نگردیدند
هرگز گرد باطل🚷
#حقیقت را پسندیدند و رفتند
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود... هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می
روز دانشجو بر دانشجویانی که در دانشگاه #جهاد و #شهادت اول شدند، گرامی باد...
شهید آقاسجاد طاهرنیا #دانشجوی کاردانی سخت افزار بود که به #شهادت رسید.
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺روایت همسر شهید از گریه کردن شهید برای رفتن به سوریه ... 🌺شهید مدافع حرم #شهید_سجاد_طاهرنیا 🍃🌹🍃🌹
#نمازعاشقانه
آقا سجاد نمازهایش را با #توجه و دقت بسیار می خواند.👌
هرچه زمان بیشتر می گذشت نمازهایش #عاشقانه_تر می شد...☺️هیچ عجله ای برای تمام کردن نمازش نداشت حتی در ذیق وقت...👌
اهل نافله ی شب بود...یک مدتی بود که می دیدم در نمازهای شبش #گریه می کند😭😭 و حالات خوشی دارد کم کم این حال خوش به نمازهای #یومیه هم رسید...🍃
در نمازهای واجب و یومیه اش هم #اشک می ریخت.😭
...بوی رفتنش می آمد اما نمی خواستم رفتنش را باور کنم😔 درست مثل کسی که خودش را #بخواب زده باشد...
راوی: همسر شهید
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
به گواه اکثر کسانی که می شناسندش، او را جز با "شربت شهادت" نمی شد سیر کرد. ذره ای دست از #تلاش برای
#خدا را چه دیده ای؟!
شاید با همین #حسرتِ خوب بودن
ما هم یک روز رفتیم پیشِ خوب ها ....
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_قاسم_غریب
از رفاقت تا شهادت🌷
یاد کنیم از شهدا با ذکر صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نمازعاشقانه آقا سجاد نمازهایش را با #توجه و دقت بسیار می خواند.👌 هرچه زمان بیشتر می گذشت نمازهایش
از #قم آمده بود به رشت
در مزارشهدا🌷 دیدمش...
گفت : آمده ام به #مادرم سربزنم و بروم. ماموریتی در پیش دارم.
اگر همدیگر را ندیدیم😓 #حلالم_کن برادر. بعد رفت سمت قبور مطهر #شهدا 🌷
می دیدم گردنش را کج کرده 😔
و با نگاه معصومانه ای😢 به #قبور_شهدا خیره شده است
#شهید_سجاد_طاهرنیا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود... هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می
نیم ساعت قبل از #اذان کارهای خودش را با #اذان هماهنگ میکرد که مبادا از خواندن #نماز_اول_وقت جا بماند. اضطراب #نماز_اول_وقت همیشه در چهره اش نمایان بود.
#مدافع_حرم
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#نماز_اول_وقت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌺یادم میاد مقداری از #موهای اطراف سرش کمی سفید شده بود... هر وقت جلوی #آینه می ایستاد و خودش را می
⚜آقاسجاد روز #عملیات گشته بود و یک کاغذ کوچک پیدا کرده بوده و روی آن نامهای نوشته بود📝 و خواسته بود تا #خانم یکی از دوستانش در جمع خانمها👩💻 بخواند.
⚜نوشته بود که✍ «اگر من رفتم فکر نکنید💭 از سر دوست #نداشتن بوده، اتفاقاً از سر زیادی دوست داشتن❤️ است.» بعد خطاب به #من گفته بود که اگر کسی گفت شوهر شما، شما را دوست نداشت❌ که گذاشت و رفت، همه اینها حرفهای #دنیاییست و من شما را از خودم جدا نمیدانم💞
⚜به #پسرش هم نوشته بود با اینکه خیلی دوست داشتم تو را ببینم😍 ولی #نشد. من صدای بچههای شیعیان #سوریه را میشنیدم و نمیتوانستم بمانم🚷
راوی: همسرشهید
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⚜آقاسجاد روز #عملیات گشته بود و یک کاغذ کوچک پیدا کرده بوده و روی آن نامهای نوشته بود📝 و خواسته بود
5⃣5⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰آقا سجاد ساعت 8 غروب بود که رفت🚌 و درست 6 ساعت #بعد از رفتنش پسرمان به دنیا آمد👶 همان روز ظهر زنگ زد☎️ که رسیدنش را اطلاع بده. #پسرم گریه میکرد و منم از فرصت استفاده کردم و تلفن را گرفتم📞 جلوی دهانش.
🔰آقا سجاد پرسید صدای چیست⁉️ گفتم #پسرت دنیاآمد😍خیلی خوشحال شد. خودم خبر تولد #محمدحسین رو به او دادم. اوایل که در سوریه بود هر 2 روز یکبار تماس📞 میگرفت، اما چون تلفن کردن از آنجا سخت بود گاهی 3 یا 4 روز #بیخبر میماندیم. هربار هم صدا خیلی بد🔉 میآمد.
🔰 #آخرین تماسش 4 روز قبل از #شهادتش بود. خواهر آقا سجاد آمده قم تا پیش من باشد. به آقاسجاد گفتم خواهرش آمده منزل ما🏘 خیلی خوشحال شد که من تنها نیستم🚫از بچهها و پدر و مادرش پرسید و آخرش گفت: از پدر و #مادر_خودت هم عذرخواهی کن که من نیستم و همه زحمتها به گردن آنها افتاده.
🔰روز تاسوعا ساعت 8 یا 9 صبح عملیات میشود. یکی از دوستانش میگفت آتش سنگینی🔥 بود. ما در حرکت بودیم که دیدیم #آقاسجاد ایستاد👤 و شروع کرد زیر لب حرف زدن. چشمانش را هم بسته بود😌 ما فکر کردیم شاید #ترسیده باشد. زدم پشتش و گفتم حالت خوبه؟ ترسیدی⁉️ چشمش را باز کرد و گفت نه، حالم خوب است، #بهتر از این نمیشود.
🔰10 قدم جلوتر که رفتیم، موشکی کنارشان برخورد💥 کرده و آقاسجاد از ناحیه #پهلو و پا آسیب میبینه. در مسیر بیمارستان🚑 هم مدام ذکر #یازهرا میگفت و در بیمارستان #شهید_شد.
#شهید_سجاد_طاهرنیا
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
خوشا آنان که دادن #جان .. به جای گریه #خندیدند و رفتند... نگردیدند هرگز گرد باطل🚷 #حقیقت را پسندید
🔹یه روز یکی از بچه های کلاس یه حرکتی کرد که #معلم ناراحت شد، وقتی سوال کرد کی این کار رو کرد، شهید #سجادطاهرنیا گردن گرفت
🔸معلم گوشش رو گرفت و از کلاس #اخراجش کرد۰ دوستاش بهش گفتن چرا گردن گرفتی⁉️ گفت چون اون #پدر_نداشت و نمیخواستم ناراحت بشه❌
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh