eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدا -شهسواری_1395-2-10-20-40.mp3
6.78M
🎧صوت 🎤حجت الاسلام #شهسواری 💠عنایت شهدا به جوان گنهکار 🔻 #پست_ویژه 🔻 #روایت_شهدا 🔻 #دست_شهدا_دیدنیست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 144 #ولایت 3 #استاد_پناهیان 🔻 ✅🌺 البته این ولایت که گفته میشه از ولایت #پیامبر ا
❣﷽❣ 145 4 🔻 بخشش خطای ولایتمداران 🌹 در روایات هست که اگه یه نفر "هزار سال" عبادت کنه؛ به طوری که روزها رو روزه بگیره و شب ها رو شب زنده داری کنه و قرآن بخونه و بین رکن و مقام مظلومانه سرش از تنش جدا بشه، 💢👈 اما توی قلبش نباشه، با صورت به انداخته خواهد شد... 🔥🔥🔥 ✅ اما کسی که ولایت رو توی قلبش داشته باشه و گاهی گناهانی هم انجام بده، خدا خیلی راحت تر باهاش برخورد میکنه.😊💖 -- چرا؟ ✔️ چون عبد بودنش مشخص شده و مُهر خورده. معلومه که کارای خوبش هم بر اساس هوای نفسش نبوده بلکه بر اساس "اطاعت امر مولا" بوده....💞 ⭕️ اما اگه کسی اعمال خوب و زیادی رو انجام داده باشه ولی از عبور نکرده باشه، معلومه که مریض هست. 🚸 هنوز توی قلبش داره. 🔴👆همچین آدمی «کارهای خوبش هم صرفاً برای "فریب دادن و ساکت کردنِ وجدانش" هست نه برای اطاعت امر خدا».... 🌺 یه خیلی خوب در زمان پیغمبر (ص) ، هست. 🔷 از امام صادق (ع) سؤال شد که چرا این‌قدر شما از سلمان فارسی تعریف می‌کنید؟چرا این‌قدر از سلمان یاد می‌کنید؟ 🙄 🌷 حضرت فرمود: نگویید سلمان فارسی، بلکه بگویید سلمان محمدی...❣️ بعد فرمودند: می‌دانید من چرا این‌قدر از سلمان فارسی حرف می‌زنم؟ -- گفتند: نه! 🌹 فرمود: به این دلیل که سلمان فارسی 3 خصلت داشت: ❤️ اولین خصلت او این بود که «هوای امیرالمؤمنین(ع) را بر هوای خودش ترجیح می‌داد». 👈 یعنی سلمان در مبارزه با هوای نفس به این مرحله رسیده بود که علاوه بر اینکه دستورات خدا را بر هوای نفس خودش غلبه می‌داد، ✅💗 یکی از "دستورات ویژه خدا" که است را طوری انجام می‌داد که هوای دل امیرالمؤمنین(ع) را بر هوای خودش ترجیح می‌داد... 🔸امالی شیخ طوسی، ص ۱۳۳ ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_56395654.mp3
4.43M
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 2⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 ❣تصور نمی‌کردم حزب اللهی ها این قدر #شاد و شنگول باشند.اصلا آدم های #ریشو را که می‌دیدم تصور
- چرا ناراحتی؟ +خیلی #جامعه خراب شده، آدم به گناه🔞 می افته! -خب #توبه رو گذاشتن واسه این جور موقع ها ... +وقتی یه قطره💧 جوهر می افته روی آینه، شاید دستمال برداری و قطره رو پاک کنی 💥اما آینه #کدر میشه! 🌷اینجا بود که فهمیدم این بشر چقدر جلوتر از ما می پرد🕊 #شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🍃🍃 🌷نزدیک مراسم #عقد محمودرضا بود که یک روز آمد و گفت: «من کت و شلوار برای مجلس عقد نخریده ام» من
🍃🌸🍃🌸🍃 🔹جمعی از شیعیان مستضعف از یکی از کشورهای منطقه برای آموزش پیش او آمده بودند. رفته بود حسابداری و گفته بود بابت ساعت هایی که به آنها آموزش می دهد حق التدریس روی حقوقش نزنند، گفته بود چون اینها مستضعفند، آموزش آن ها را وظیفه خود می داند. 🔸یکی از همسنگرهایش می گفت: با اینکه بعضی از این مهمان ها گاهی موازین را رعایت نمیکردند، محمودرضا با رافت و محبت با آن ها برخورد می کرد. 🔹یک بار یکی از آن ها از عینک آفتابی محمودرضا خوشش آمد، محمودرضا آن را با اینکه قیمت زیادی هم داشت به او هدیه کرد، من اعتراض کردم که چرا اینقدر به این ها بها می دهی؟ گفت:ما باید طوری با این ها برخورد کنیم که این ها به جمهوری اسلامی علاقه مند شوند. راوی: برادر شهید #شهید_محمودرضا_بیضایی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم 📖یک هف
❣﷽❣ 📚 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 3⃣1⃣ 📖همان حرف ها را پشت تلفن تکرار کردم و برگشتم. مامان پرسید: چی شده هی میروی و هی می ایی⁉️ تکیه دادم به دیوار. _اقای بلندی زنگ زده میخواهد دوباره بیاید مامان با لبخند گفت: خب بگذار بیاید _برای چی؟؟اگر میخواست بیاید پس چرا رفت؟؟ 📖 لابد داشته و حالا که برگشته یعنی مشکل حل شده، من دلم روشن است خواب دیدم دیدم خانه تاریک بود تو این طرف دراز کشیدی و ایوب ان طرف نور سفیدی مثل نور ماه از قلب ایوب♥️ بلند شد و امد تا قلب تو😍 من میدانم قسمت هم هستید بگذار بیاید. انوقت محبتش هم به دلت مینشیند 📖اکرم خانم صدا زد: شهلا خانم باز هم تلفن بعد خندید و گفت: میخواهید تا خانه تان یک سیم بکشیم تا راحت باشید؟؟😄 مامان لبخند زد و رفت دم در، من هم مثل مامان به خواب اعتقاد داشتم. محبت ایوب به دلمـ💖 نشسته بود اما خیلی دلخور بودم 📖مامان که برگشت هنوز میخندید گفتم بیاید شاید به نتیجه رسیدید گفتم ولی نمیگذارد. گفت: من به این دختر بِده نیستم 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✫⇠ ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 4⃣1⃣ 📖 قرارش را با مامان گذاشته بود. وقتی امد من و مامان خانه بودیم. اقاجون سر کارش بود. رضا مثل همیشه منطقه بود و زهرا و شهیده مدرسه بودند. دست ایوب به گردنش اویزان بود و از چهره اش مشخص بود ک درد دارد😣 📖مامان برایش پشتی گذاشت و لحاف اورد. ایوب پایش را دراز کرد و کاغذی📃 از جیبش بیرون اورد. -مامان میشود این نسخه را برایم بگیرید؟؟ من چند جا رفتم نبود🚫 مامان کاغذ را گرفت -پس تا شما حرف هایتان را بزنید برگشته ام. 📖مامان که رفت به ایوب گفتم: کار درستی نکردید. میدانم ولی نمیخواستم بی گدار به آب بزنم با عصبانیت😠 گفتم: -این بیگدار به آب زدن است؟؟ ما که حرف هایمان را زده بودیم، شما از چی میترسیدید؟؟ چیزی نگفت❌ 📖گفتم: -به هر حال من فکر نمیکنم این قضیه درست بشود ارام گفت: " میشود"✅ -نه امکان ندارد، اقاجونم به خاطر کاری که کردید حتما مخالفت میکنند من میگویم میشود، میشود؛ مگر اینکه ... -مگر چی؟؟ -مگه اینکه.... ، یا من بمیرم یا شما..... 🖋 ... 📝به قلم⬅️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_13714624.mp3
8.67M
🎧🎧 🎵دلم گرفته ای رفیق... 🎤🎤 گرشا #رضائی تقدیم به همه عزیزانی که #رفیق_شهید دارن💐💐 #بسیار_زیبا👌👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📝 به آسمان می نگرم ... از همیشه است. دیگر ستارگانش⭐️ برایم جلوه ای ندارد و سوسوی آنها دلمـ❤️ را سرشار از شور و شعف نمی کند. آسمانی غم گرفته😞، آسمانی پر از هیچ ...اما نه ... ... شهابی زیبا در حال عبور🌠 است. ⚡️اما نه .... عبور نمی کند🚫 انگار قصد عبور ندارد. نور درخشانش🌟 دلم را روشن کرده.گویی به من می زند. این شهاب .... تویی که در آسمان زندگی ام درخشیدی✨ و ماندی و روشن بخش زندگی ام شدی . و ... به تو می اندیشم... به تو ای بهتر از جانم، به تو ای تنهایی ام، به تو ای همدم شبهای تارم🌚 ... به تو...به تو و تو را .... تو را ای شهید🌷 با تمام وجود . 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ ای جانِ❣جهان بسته به یک دل گشته چو گلـ🌹 سبــ🌱ـز به خاک سر هم بام فلک پایگه قدر و جلالت💫 هم چشم ملک خاک قدمهای 🌸🍃 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
خورشیــ☀️ــد را بگو که #نتابد ز پشت ابر چون #صبح من به نگاه تـ♥️ـو آغاز میشود. #شهید_سعید_کمالی_کفراتی #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_140162259.mp3
1.13M
♨️تواضع داشته باش 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید #نفت ریختند و #آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن
💠کرامت شهدا 🔰 از زبان مادر شهید ❣✨بعد از شهادت غلام رضا خیلی بی تابی میکردم، دلم میخواست هر طــور شده به دیدار بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم... ❣✨غلام رضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت... خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی داشتم... بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم... ❣✨همون شب به آمد باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من... با همون خنـ❤️ــده ی همیشگی ش بهم گفت: -امروز شما ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام همسر ایشون رو نمی دانستم) +آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید... -حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به بدهی.. بهش بگو از طرف ماســت اینم ... +تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت این شال همان شالی بود که حضرت آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم... ❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک و آن هم به واسطـه ی یک برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_6006033660581511542_1396-11-8-13-16.mp3
2.26M
رضا امیر📞 امیر جان به گوشم موقعیت داداش ! حاجی کمکمون کنه یاعلی رضا توروخدا، توروخدا برگرد😭😭 📞مکالمه بی سیم لحظه شهادتِ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔺 🌸 ما نیازی به نداریم! قهرمان‌های ما از جنس شخصیت‌های خیالی سینمایی و داستانی نیست. قهرمان‌های ما که افسانه نیستند!. 🌸 قهرمان‌های ما نیازی به داستان‌پردازی ندارند. آن‌ها خود داستان حماسه‌شان را از قبل خلق کرده‌اند. ما فقط باید قهرمان‌هایمان را روایت کنیم. ♻️آنها که رفتند کار حسینی کردند، آنها که ماندند باید کار زینبی کنند... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۱۳۴ استاد پرهیزگار .MP3
956.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه انعام✨ #قرائت_صفحه_صدوسی_وچهارم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 7⃣2⃣ 📗 طائر قدسی 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖کتاب حاضر، روایتی جذاب و عاشقانه از زندگی شهید مدافع ح
💠معرفی کتاب 8⃣2⃣ 📗 خدای خوب ابراهیم 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب زیبا شامل 178 روایت و خاطره زیباست که به برسی ویژگی های قرآنی شهید ابراهیم هادی پرداخته است. کسی که خاطرات او الگوی زندگی سالم برای نسل حاضر و آیندگان است. 👈از نکات جالب و کاربردی این کتاب میتوان به ترکیب کردن داستان ها با آیات قرآنی دانست، آیاتی که در زندگی انسان بسیار کاربرد دارد. 🔰برشی از کتاب: 🌷رابطه عاشقانه‌ای با خدا داشت. این را از صحبت‌های خصوصی‌اش می‌فهمیدم. من از بقیه نیروهای رزمنده کوچک‌تر بودم. غیر مستقیم مرا نصیحت می‌کرد. 🌷یک بار به من گفت: خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هر چی گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است. 🌷بعد به من گفت: این آیه رو ببین، چقدر خدا قشنگ با ما حرف زده. آدم می‌خواد از خوشحالی فریاد بزنه: أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) 💯خواندن این #کتاب📚 را از دست ندهید. 🌐 این کتاب را میتوانید از کتابفروشی های سراسر کشور تهیه نمود. لینک خرید کتاب: http://osveah.ir/ابراهیم-هادی/136 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃✨🍃✨🍃✨ 🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته #سنگی روی پای احمد انداخت.
💠 اعتقاد به حجاب♡ 🗣 راوی: دوست شهید 💢 با احمد در مورد مسائل مختلفی حرف می زدیم. ولی احمد تمرکزش روی جنگ نرم و خطرات آن بر جامعه بود. معتقد بود که دشمنان اسلام نمی توانند در جنگ سخت اسلام را شکست دهند و به همین دلیل رو به جنگ ویرانگر نرم آورده اند. 💢 یکی از بزرگترین حربه ها و ابزارهای دشمن بی حجابی و بی بندباری است و بی اهمیتی به مسئله ی #حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان🌹 است. 💢 احمد به موضوع حجاب اهمیت زیادی می داد و اعتقاد داشت که حجاب مهم تر از خون شهیدان است. قضیه حجاب برایش مسئله ی مهمی بود و همیشه نگران بود حرمت حجاب از بین برود و زمانی که دختری را می دید حجاب نداشت یا حجاب آخر الزمان داشت میگفت: #خدایا_من_و_او_را_هدایت_کن 📚ملاقات_در_ملکوت #شهید_احمد_مشلب🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷وقتی به آقا روح الله #اصرار میکردم که چرا توی شهر خودمون کار نمیکنی⁉️ این طوری کمتر به #ماموریت میر
آسمانِ سرخ #شهـادت آسمانــ🕊ـی است که↯↯ جز بر مرغان #خونین_بال گشوده نمی شود🚫 و چه مرغی خونین بال‌ تر از #شهید #شهید_روح_الله_صحرایی 🌷 #شهید_رضا_حاجی_زاده 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞خاطره ای گویی شهید مدافع حرم #رضا_حاجی_زاده بالای مزار #شهید_روح_الله_صحرایی🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh