eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
⏯پادكست 🎧با موضوع #سبک_زندگی_منتظران 1⃣0⃣ 🎤استاد #ملایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 154 13 🔻 🌺✅ "بهترین حسّ توبه اینه که ببینی چه کسی رو نافرمانی کردی و بجاش فرمانِ چه کسی رو بردی....؟! " ☢ برای توضیح بهتر این موضوع، مثالی رو تقدیم میکنیم: 😊 🔷 فرض کنید که یه جایی نشستی و حضرت امام خمینی (ره) روبروت نشسته و یه کاری رو بهت میگه انجام بده. ⚠️ کمی اونطرف تر "صدام ملعون" هم نشسته و یه کار زشتی رو بهت میگه 🔞😈 ⭕️ بعد آدم بیاد و یه بی احترامی به حضرت امام کنه و بره حرف صدام نامرد رو گوش بده....❌ 🔵 چقدر زشته؟! چقدر آدم چندشش میشه از همچین آدمی؟😒 ✔️ اونوقت کسی که حرف خدا رو بذاره کنار و حرف هوای نفسش رو گوش بده کارش از این آدم بدتره...، کارش از این زشت تره.....♨️ 💎🌹حس توبۀ واقعی اینه که آدم خیلی ناراحت بشه که چرا حرف مولای مهربان و حکیم خودش رو کنار گذاشته و سراغ حرف نفس پلیدش رفته....😢😓 👌 ای کاش انقدر نکنیم تا بتونیم اینو بفهمیم و این احساس زیبا رو درک کنیم...💞 🌷 خداوند متعال میفرماید: ✨خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دلهایتان زینت داد، و کفر و فسوق و عصیان را برای شما ناخوشایند قرار داد؛ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان✨ 🌺 در این آیه میفرماید: خدا ایمان رو محبوب شما قرار داد. ❤️ ✔️✅ و واقعا هم ایمان رو همۀ ما دوست داریم و از کفر و فسق هم بدمون میاد اما باید تلاش کنیم از هم بدمون بیاد. 👈 "باید کاری کنیم که گناه برامون یه کار خیلی زشت باشه...." ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_مدافع_حرمی که بعد از شهادتش، لباسهایش #بوی_عطر گرفته است #شهید_مجید_قربانخانی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahid
برقِ نگاهت قدرتِ #گناه را از من گرفته ... آری ای #شــهیــد ... من تا ابد به #عهد خویش با چشمانت پایبندم... #شهید_مدافع_حرم #شهید_مجید_قربانخانی🕊❤️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✳️ #مستاجرداری شهید مختاربند 🔹من حدود دو سال #مستاجر شهید مختاربند بودم. روز اول كه با ايشان براي
#ای_شهـید ازمیله های این #قفس نگاهم میرسد به تـ🌷ــو #تویی که رها شده ای ازهمه تیر و ترکشهای #گناه جدا شده ای💕 از این تن خاکی #پرواز را یادم بده ای پرستوی عاشق🕊♥️ #شهید_حمید_مختاربند🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💥سرِ دوراهي گناه🔞 و ثواب ⇜به حُبّ فكر كن ⇜به نگاه امام زمانت♥️ فكر كن 💥ببين از گناه بگذری⁉️ ↵از كه گذشتی ↵از جـ❣ـانت هم می گذری 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شھید ســال دوم یک #اسـتاد داشــتیم گیرداده بود همه باید #کراوات بزنند سرامتحان،"چـمران" کراو
💢اگر #نماز_شب نخوانیم 👈ورشکست می‌شویم 🔹وسط شب که #مصطفی برای نماز شب بیدار می‌شد، همسرش طاقت نمی‌آورد، می‌گفت: بس است دیگر، استراحت کن خسته شدی. و مصطفی جواب می‌داد: 🔸تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند بالاخره #ورشکست می‌شود، باید سود دربیاورد که زندگیش بگذرد👌 ما اگر قرار باشد #نماز_شب نخوانیم❌ ورشکست می‌شویم 🔹اما همسرش که خیلی #شب‌ها از گریه‌های مصطفی😭 بیدار می‌شد کوتاه نمی‌آمد، می‌گفت: اگر اینها که این قدر از شما می‌ترسند بفهمند این طور گریه می‌کنید، مگر شما چه معصیت دارید⁉️ چه #گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است. 🔸آن وقت گریه مصطفی هق هق می‌شد😭 می‌گفت: آیا به خاطر این #توفیق که خدا داده او را شکر نکنم❓ #شهید_مصطفی_چمران🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⭕️از بی برکتی عمرم خجالت میکشم😔 🥀 از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فرمانده لشگر ویژه شهدا فرمانده ای که گروهک های ضد انقلاب برای زنده و مرده‌ی او جایزه تعیین کردند... و عاقبت در سن ۲۵ سالگی به رسید! 🥀 شهادت دو برادر در یک روز؛ در سن ۲۱ سالگی مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندی بعد به فرماندهی لشگر علی ابن ابیطالب رسید. و در سن ۲۵ سالگی در کنار برادرش مجید به رسید! 🥀 فرمانده ای با دست قطع شده؛ از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا در عملیات والفجر ۲ با وجود شدت زخم خود را به سنگر دشمن رساند و با سیم ارتباطی آن‌ها با عقبه‌شان قطع کرد. و در نهایت در ۲۸ سالگی به رسید! 🥀 چشم بینا و مغز متفکر دفاع مقدس؛ فرمانده قرارگاه نصر در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، رمضان که در نهایت در سن ۲۷ سالگی به رسید! 🥀 سردار خیبر ، ابراهیمِ قربانگاهِ جزیره‌ی مجنون فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله؛ که در سن ۲۸ سالگی به رسید! 🥀 فرمانده سپاه و حماسه ساز هویزه؛ در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینی جنگ در اهواز بر پا نمود! در سال ۵۹ کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار کرد. و در ۱۶ دی ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگی به رسید! 🥀 دیده بان ولایت و انقلاب؛ در بزرگی او همین بس که می گوید: من این است که حرف‌هایم را زودتر از زمان خودم گفتم... که در سن ۲۷ سالگی به رسید! از بی برکتی خجالت میکشم! آنگاه که انسان می تواند خود را بسوزاند و از این سوختن، نور مشعل نسل هایی گردد در تاریکی دنیا‌... ما در مانده ایم! درگیر هزاران تعلقات پوچ و بی ارزش... و بازیچه ی و و ... از عبور کنیم... راستی تو... ؟! 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸این روحانی #خوزستانی که تنها 27 سال از عمرش می‌گذشت، "داوطبانه" به جبهه دفاع از حرم🕌 رفته بود و می‌
من و یک نسبت فامیلی از طرف مادرمان با هم داشتیم ولی قبل از خواستگاری همدیگر را ندیده بودیم❌ بعد از ازدواج تعریف می‌کرد 19 ساله که شده به مادرش می‌گوید قصد ازدواج💍 دارد ولی مادرش مخالفت می‌کند. می‌گفتند الان مصطفی پایین است و اگر چند سال دیگر ازدواج کند خیلی بهتر است. وقتی مادرش مخالفت می‌کند، مصطفی با بزرگ‌ترش که برای تمام مسائل با او مشورت‌ می‌کند موضوع را در میان می‌گذارد و از دلایلش👌 برای ازدواج و اینکه نمی‌خواهد به بیفتد، می‌گوید. وقتی دلایلش را بیان می‌کند برادرش قانع می‌شود که مصطفی یک زندگی را اداره کند آقا مصطفی مدنظرش این بوده که همسر آینده‌اش باشد. من را پیشنهاد می‌دهند که به منزلمان می‌آیند🏘 و مرا می‌‌پسندند. زمانی که برای خواستگاری آمد بود و سال 1388📆 ازدواج کردیم.  در مراسم خواستگاری تمام تکیه و صحبت‌هایشان بر روی مسائل بود. اصلاً طوری نبود که بخواهد درباره مادیات صحبت کند🚫 و بخواهد به من پول و خانه بدهد. گفت من تمام سعی‌ام را می‌کنم شما را کنم😍 ولی هیچ‌وقت به شما قول نمی‌دهم خانه و ماشین آنچنانی بگیرم. تمام تکیه‌اش این بود که (عج) و خدا کمکش می‌کند. هیچ‌وقت انتظار کمک از شخصی را نداشت❌ اصلاً چنین روحیه‌ای نداشت. فقط به خدا♥️ و امام زمان(عج) بود. من هم فقط ملاکم این بود که همسرم کسی باشد که مرا به که مدنظرم بود برساند و در کنار آقا مصطفی💞 به این خواسته‌ام رسیدم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
بہ دلمـ♥️ لڪ زده با خنـده ی تـو #جــان بدهم طرحِ لبخنـــدِ #تـو پـايـانِ پريشانے هاست😌 #خادم_الشهد
‍🔰این روزها دل ها بی قرار💓 است برای . برای قطعه ای از بهشت به نام . با کوله بار سنگین غفلت بروی😔 سرت را بگذاری روی خاکش و دلت را بتکانی. پیمان های شکسته💔 را وصله ی شرمندگی بزنی و باز هم ضامن شوند. 🔰دل را به یا حسین(ع) و یا اباصالح المهدی(عج) گره بزنی. مداح، ی علی اکبر و ارباب را بر دل های مرده بخواند و راوی از بازی رزمنده ها👥 با خدا در میدان جنگ بگوید و چشم ها، قصه ی ندامت را ببارند😭 🔰امروز هم قصه عشق بازی است که از معبر سخت عبور کرد. اتاقِ پر از عکس شهدایش🌷 مقدمه راهش شد. به دنبال عشق بود در بیابان های شلمچه. خادم، و عاشق شد♥️ شهادت را در سرزمین شقایق های خونین گرفت. 🔰آنقدر گفت تا در لباس خادم الشهداییش به رسم حضرت مادر، با و صورت کبود شهید شد. شهید همت ِنسل ِجدید👌 راهش را پیدا کرد و رفت. ما مانده ایم و دلهای ملتهب از ... خسته از رفتن های اشتباه😔 🔰و گاهی صداهایی شبیه به اینکه پشیمان شده اند از به گوش می رسد‌. گویی شهدا را نمی بینند. کاش هایشان📜 را بخوانند.‌ شاید بیدار شوند‌‌ و بدانند با این انقلاب و خون ها چه می کنند. از احتکار شده تا بی خبری از اتفاق های که مسئولش هستند. ✍نویسنده: منتظر 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۸/۱۲/۲۴ باغملک 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۰/۱۲/۱۸ خرمشهر. 🗺محل دفن‌: باغملک. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نگاہ کن چه زیـبا از خوابـش برده ای شهیـــد🌷 دعایی کن🤲 که ما از خستـگیِ خوابمـان نبـرد و از قافله ی جا نمانیم😔 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⚜اگر میخواید شـــ🌹ــهید بشید اگر خیلی دوست دارید به اجرشهادت برسید آرزوی شـــ🌷ــهادت دارید دعا نکنید جنگ بشه! 🚫❌🚫 برید مثل شهدا  کنید ...!!! 🔻گناه کنید تا زمینه ی شهادت براتون فراهم بشه....! ولی مثل شــ🌹ـــهدا گناه کنیم !.... نه مثل من!😥 نه مثل رفیقا مون تو خیابون!😔 ⚜شهید حسین ...... فرمانده گردان سلمان یه دفتر داشت گناهاشو توش می نوشت .. 💠یه مدت دفترش دست من بود...       🔻نگاه کردم یه روز یکی دو خط زیادتر  نوشته بود .گفتم چه گناه بزرگی کرده که این جا نوشته ... 🔸دیدم نوشته .. می خوام برم دو رکعت نماز بخونم استغفار کنم ... از ساعت ۱۰ تا ۱۰.۱۰دقیقه با بچه ها الکی خندیدیم .... ۱۰دقیقه وقت خدا رو ضایع کردم ...وقت خدا رو تلف کردم. 💠حالا ما در روز چقدر جوک می گیم؟ ⁉️⁉️ پی ام می زنیم همین جوری چت می کنیم ...همه چی... چه قدر از این ۱۰ دقیقه های وقت خدا رو ما داریم تلف می کنیم؟😭 بیایم مثل شهید حسین ...... گناه کنیم دیگه نه؟! ⚜مثل اون بچه ۱۵ ساله که تازه نماز بهش واجب شده بود تو اردوگاه کارون ... 🍁شب نمی تونستی راه بری از بس قبر کنده بودن بچه ها تو اردوگاه ...شب می رفتن می نشستن تو این قبر ها زیارت عاشورا می خوندن نماز شب ...گریه زاری ...که چی؟ که خدایا گناهان من رو ببخش آخه یه بچه ۱۵ساله مگه چه گناهی داره؟ 🔻گیر می دادی بهشون که مگه گناه تو چیه که این قدر گریه می کنی؟ .... زار می زنی خدایا من رو ببخش. ✨ گفت : دیشب می خواستم نماز شب بخونم خواب موندم  ... نماز ظهرم رو اول وقت نخوندم . این گناه یه بچه بسیجی خط مقدمه دیگه، نه؟😔😔 💠بیایم مثل اونا گناه کنیم اگر می خوایم گناه بکنیم مثل اونا گناه کنیم  مث جوون پونزده ساله... ⚜اگه تا الان نخواستیم مثل شـهدا باشیم لابد بهونه میاریم که اون موقع اینقدر شرایط گمراهی فراهم نبود؛ اره درسته اون موقع جنگ بود و ویرانی اصلا جوون فکر گناه سمتش نمیومد. 🌷اما ما داریم جوونایی که از نسل خودمونن هم سن خودمون شهدایی مثل #و... که نشون دادن میشه با خدا کرد اونقدری عاشق خدا شد تا شهید بشیم...😍😍 💠راه شــ🌷ـــهادت راه شهیده گمش نکنیم... مولامون امام خامنه ای فرمود : در باغ شه❣ادت هنوز بازه هنوزم کوره راهی هست هنوزم معبری هست را باید صاف کرد... بیا یه بارم که شده دلــ❤️ــتو صافـــ کن تا نتیجه رو ببینی✌️ بیا به قول 🌹جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه وقتی خدا عاشقت بشه خوب میخرتت.😍😭 ⚜ماه رمضان فرصت خودسازی👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت. *فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد😰 من و هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: ! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️ *خدایا!* الان سینه ام داره می سوزه😭 این سوزش به سوزش سینه ی نمی رسه خدایا! الان دست هام می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲 نمی خوام دست هام کار باشه! *خدایا!* داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه♥️ برای *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله😭 *خدایا!* خودت شاهد باش! خودت بده آخ نگفتم😭 آن لحظه که اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️ ما ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ •به نام او •که جایگاهش •قلب من♥️ است #عشقی متعال حسی وصف ناپذیر دل های
: 🔸خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به برایتان عادی شود 🔹پناه می برم به خدا از روزی که فرهنگ و عادت مردم شود. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh