eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ 💟میروم تا #انتقام_سیلی مادر بگیرم 💢این جمله را #حسین به همراه عکسی از خودش📸 زمانیکه در پرواز ایرا
🔸حسین ۲۷ سال👱‍♂ داشت و جمعاً "۲۵ بار" رفت. اولین سفرش را در ۲۰ سالگی رفت. در مناسبت‌های مختلف به‌ صورت جدای از سازمان حج و زیارت به کربلا میرفت 🔹اغلب با ماشین🚗 دوست‌هایش میرفت. وقتی هم خانمش را کرد، او را به کربلا برد. کربلا بود😍 حتی اگر چند روز مرخصی داشت، آن چند روز را به میرفت. 🔸یک بار، یک کربلای روزه رفت. میخواست "شب جمعه" را کربلا باشد. وقتی عراقی‌ها گذرنامه‌اش📖 را دیده بودند، به او گفته بودند:❣أنتَ مجنون❣ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5899765290526311431.mp3
زمان: حجم: 1.38M
🌷شهدا شعر میخونن ✨ هم لیلا هم مجنونن 🌷عند ربهم یرزقون یعنی ✨شهدا تو مهمونن 🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔸 اسفند 🔹اولین روزای فروردین 🔸کاش یه سال تو 🔹بچینم سفره ی "هفت سین" 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠زیارت بر شانه های پســر 🔸مادر شهید شفیعی هنوز کربلا نـرفته بود. شبی در خواب علی بهش میگه: روی شانه هایم بنشین تا ببرمت . مادر می نشیند و کربلا از شانه های پسرش پیاده می شود. 🔹علی نخی به دستش می دهد و سر دیگر نخ را به دست خود می گیرد. قبر (ع) و امام علـی(ع)♥️ و بقیه را بهش نشان می دهد. مادر برای می رود وبر می گردد. باز بر شانه های دست پرورده شهیدش🌷 می نشیند وبه خانه باز می گردد. 🔸از خواب می پرد. بوی عطــری😌 فضای خانه را تا مدتها پر کرده بود. وهر کس به دیدار می آمد از این گلاب خوش بو درخواست می کرد و ننه سکینه هم به اجبار می گفت: شیشه گلابی روی فرش شکسته⚡️ و ریخته که چنین بویی پخش می شود. 🌼آری! راهی که به قیمت پاکشون باز شد. پس روا نیست مادر عزیز شهید🕊 در حسرت زیارت یار بماند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 •⇜برای‌آوینی •⇜برای‌چمران •⇜برای‌علم‌الهدی •⇜برای‌ •⇜برای‌ هاشـمی •⇜برای‌ابراهیم‌هادی‌ ↶دلم‌تنگ‌شده‌است‌برای‌باقری😔 ↵برای‌کاوه‌و‌ ↵برای‌ دیـالمــه ↵برای‌ کاظمی ↶دلم‌تنگ‌‌شده‌است‌برای‌بروسنی😞 🔻شجاعت‌سلیمانی 🔻غیـرت 🔻و بصیرت 🔻اخلاص، پشتکار، صفـا، محبت ، ایثـاروایمان آوینی‌وکاوه کجایید⁉️ که‌ ببینید‌ مـا‌ اینجا تیرخلاصی 😈 نصیبان‌می‌شود و مـا در‌ راه ماندگـانِ‌ مسیـر‌ خداییم 🌷شهید‌سیدمرتضی‌آوینی «راه‌کاروان‌ از‌میـان‌ تاریخ‌ می‌گذرد وهـر کس‌ در‌ هـر‌ زمره‌ که‌ میخواهد مـا‌ را بشناسد! داستـان را بخواند اگـر‌چه‌خواندن‌ داستـان‌‌ را‌ سودی‌ نیستــ اگـر کربلایی‌ نباشد😭 🤲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
●تو رمز پیروزی ●در هر دو عالم حتم دارم بهترینی👌 ●تو نور بخش دین میان عالمینی💖 ●در تو ذکر لب های حسینی 🔳 (س) تسلیت باد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻رهبرانقلاب: همین الان کسانی در دنیا هستند که با #شهدا اُنس💞 بیشتری دارند، در مشکلات زندگی #متوسّل ب
؛ تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد عشق حسین؛ عاشق پرور♥️ است عشق حسین؛ پرور است عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و وهب به هوای عشق حسین؛ را به مادر سپرد و عاشقانه♥️ به میدان زد بعد از هزار و اندی سال؛ باز هم عشق حسین؛ عشقِ زمینی را می‌دهد اینبار تازه دامادی به نامِ متولد ماهِ اردیبهشت📆 ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ درمهرماه نود؛ لباسِ مقدسِ به تن کرد و ورد زبانش شد: خدمت و خدمت و خدمت✊ در اردیبهشت "نود و پنج" تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. میدانِ جنگِ ؛ قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😭 قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن💥 مثل مولایش حسین (ع) نُقل مراسم عروسی، نثارِ اش شد مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید🌷 می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده😍 پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر بندگی💫 را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است🕊 جایش خالیست اما ... گرمی ، همه شهر را گرم می‌کند ♥️ ✍نویسنده: 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دوست_شهید_من تمام امن یجیب های دلـ❤️ـم را گرہ زدہ ام به کلماتت و روانـه ی #آسمان کردہ ام🕊 من مطمئن
📝 برادرم تو نزد خدا روزی می‌گیری روزی ای از جنس دیدار با (علیه السلام) چه شیرین است این ... . جان! خیلی این روزها نیاز به دعایت دارم دعا برای ⭕️بی اخلاصی ⭕️بی تقوایی ⭕️و بی دغدغه بودنم تو نزد و خوبان خدا آبرو داری آبرو داری کن! و مثل زمانی که از به می رفتی حالا هم در کربلا واسطه‌ی بین ما و شو شاید گره‌ها وا شد... شاید 😔... دلم برایت تنگ شده💔... همیــــــن... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#آوینی اگر بود حماسی می‌نوشت برای بچه هایی که می‌دانستند این به #خط زدن ها شاید خودشان را گرفتارِ ا
ای دلـ❤️ ... 🔰صحرای به وسعت تاریخ📆 است و تا مؤمنین را به بلای نیازمایند، رها نمی کنند❌ 🔰می انگاری که به یک زبان در دهان گرداندن که « یالیتنا کنا معکم» را واگذارند تا در صف اصحاب امام عشـ💖ـق محشور شوی⁉️ 🔰زنهار که رسم دهر بر این نیست؛ دهر بر محور و عدل می چرخد و ↵تا کربلایی نشوی🚫 ↵تا سلاح در کف ↵و پای👣 در میدان ننهی ↵و بر غربت و ↵و جراحت و درد💔 و سختی ↵و شدت و ، صبر نورزی تو را به خیل نمی پذیرند⛔️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 به آمد این مـ🌙ـاه و همچنان باقیست برای ما حـ♥️ــرم بنویس تا کافیست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷 برای آنچه ک اعتقاد دارید #ایستادگی کنید؛ حتی‌اگر هزینه اش #تنها ایستادن باشد📞✌️🏻 #حاج_ا
🔰آرمان وهدف ما در کلام : ⚜از خداوند همهٔ برادرها را می‌خواهم، و آرزو می‌ڪنم یک زمان دیگری هم برسد که با هم صحبت بکنیم ↵موقعی‌که را آزاد کرده باشیم ↵موقعی که نجف💚 را آزاد کرده باشیم ↵موقعی که مدینه را، مکه🕋 را ↵و عزیز را رها کرده باشیم چرا که این اماکن نمودار سه چهره‌اند: ⇜کربلای🚩ما ونجف ما دردست کافرین ⇜مدینه و مکه ما در دست ⇜و عزیز ما در دست ظالمین یعنی سه چهره‌ای که ماباآنهادر   🔻 ۱۱ خرداد ۱۳۶۱ انرژی اتمی؛ دارخوین مصاحبه فرمانده جاویدالاثر لشکر۲۷حضرت‌رسولﷺ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🍃 ✔️در #ازدواج بسیار سختگیر بود؛ خواهرش، همسرش را به او معرفی کرد و بعد از صحبت کردن متوجه شد که #ه
‍ ‍ 🔰سامرا و کوچه های ساکتش، حرم و غربتش، مقدس و امام غائب از نظر😔 دل زائر و بغض ، دو رکعت نماز و 🤲 ♻️همه را مدیون هستیم که با جانشان، امنیتِ جانمان❣ را تأمین می کنند. آنان که به عشق هرجا زنگ خطری⚠️ به صدا درآمد، جان بر کف حاضر شدند. 💢مهدی نوروزی از همان مدافعانی است که جسارت به حرم های سوریه، و ظلم به خانواده های شیعه را تاب نیاورد و برای راهی شد🚶‍♂ ♻️شجاعتش💪 باعث شد تا به او لقب بدهند. خط شکن بود و هرجا که نیروها در تنگنا بودند، چشم امیدشان به فرمانده بود♥️ تا خط را بشکند و همه چیز ختم به خیر شود. 💢از دعای همسر در خطبه تا دعای مادر در زیر قبه به شهادتش🌷 ختم می شد. ♻️شب های جمعه از سامرا به می رفت با بغض می خواند، روضه میخواند و گریه می کرد😭 شاید در روضه علی اصغر، محمد هادی اش را به حسین سپرد و از او دل کند💕 💢بعد از زیارت در جست و جوی شهادت راه سامرا را پیش گرفت وآخر هم شهد نصیبش شد. آخرین نفس را به یگانگی معبود شهادت داد و و با ذکر شهید شد🕊 ♻️او رفت و حالا دل داغدار💔 خانواده باقی مانده و حرف های عده ای که نمکِ روی است و که سخت برای پدر است. 💥راستی اگر فرزندانتان با آرامش را می نویسند‌; بخاطر این است که بابای با عشق ❣ ✍نویسنده: منتظر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh