📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
📝آیینه و شمعدان نخریدیم. الان اگر کسی هیچ خریدی نکند لااقل آیینه و شمع دان را می خرد، آن هم اصفهانی ها که رسم و رسومشان خیلی مفصل است.
ولی ما خیلی به این چیزها پابند نبودیم.
#یوسف علاقه ای نداشت. من هم برایم مهم نبود، ولی حلقه💍 را دوست داشتم.
برای یوسف خرید حلقه هم مهم نبود، ولی من گفتم: چون دانشجو هستم و می رم دانشگاه، باید #حلقه رو دستم کنم. هیچی هم که نخرم، سر این یکی کوتاه نمی آم.
📝همه ی خرید عقدمان یک حلقه بود با یک جفت کیف👜 و کفش سفید. سر عقد هم لباس سفید خواهرم را پوشیدم. قرار گذاشتیم سال دیگر که درسم تمام شد برویم سرخانه و زندگیمان بعداز عقد یک هفته با پدر و مادرش رفتیم #مشهد و شیراز. یوسف تازه یک پیکان آبی🚙 رنگ خریده بود. سوار ماشین شدیم.
📝خیلی خوش حال بودم و برای خودم خوشی می کردم😃 به هر حال تغییر و تحول بزرگی توی زندگیم پدید آمده. اما تا سوار ماشین شدیم و خواستیم خداحافظی کنیم، یک دفعه #بابام زد زیر گریه😭 چنان اشک می ریخت که جا خوردم. فکر نمی کردم انقدر دل نازک باشد. تازه فهمیدم چرا نمی خواست ازشان دور شوم
📝گفتم: بابا! من که برای همیشه نمیرم. چند روز دیگه بر می گردم. ولی فایده نداشت. وقتی راه افتادیم، تا یکی دو ساعت توی خودم بودم😔خوب بود که مادرم #خاله ی کوچکم را هم را هم فرستاد. وگرنه سر همین قضیه خیلی احساس تنهایی می کردم. آن یک هفته ای که رفتیم مشهد، خیلی به من خوش گذشت.
📝 #مادرش خیلی خوش اخلاق بود. پدربزرگ و مادربزرگ مادریش از ترک های اذربایجان شوروی بودند و از ایروان به مشهد آمده بودند. گاهی که ترکی صحبت می کردند، یوسف اشاره می کرد که فارسی بگویند تا من ناراحت نشوم😊 پدرش اهل قوچان بود. کارش دوختن پوستین و کلاه بود، به شان می گفتند #کلاهدوز. خانهای در مشهد داشتند، ولی در قوچان زندگی می کردند؛ کار و بار پدرش در قوچان بود.
📝آن دو ترمی که از درسم مانده بود، #عقد کرده بودیم و من در خانه ی پدرم بودم. یک بار پروژه ی درسیم تحقیق و ترجمه ی یک مقاله در مورد شیمی کریستالی بود. لغت و اصطلاح فنی زیاد داشت. یوسف زبان انگلیسی اش خیلی خوب بود👌 وقتی فهمید گفت: برات ترجمه می کنم. کتاب را برداشت با خودش برد #شیراز.
📝شب ها که از سرکار برمی گشت ترجمه می کرد. پروژه را که تحویل استاد دادم. خیلی تشویقم کرد👏 و تمام نمره اش را بهم داد. برای فارغ التحصیلیمان #دانشگاه جشن گرفته بود. گفتند: می تونید با خودتون هم راه بیارید. توی جشن لباس فارغ التحصیلی پوشیدم.
یوسف هم با من آمد👥 وقتی برگشتیم، چندتا عکس با آن لباس از من گرفت.
#ادامه_دارد ...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_695743491741285284_1395-6-25-19-43.mp3
2.19M
🎵ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪاﺭﻱ
🎤ﺣﺎﺝ #ﺳﻴﺪ_ﻣﻬﺪی_ﻣﻴﺮﺩاﻣﺎﺩ
به یاد نگرانی فرزندان شهدا😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بابا رفت 🕊
★و از این پس
#کودکانـــــــــــه_هایش
★پای قاب🖼 عکس ِ #بابا
بزرگ میشود ...
#شهید_حمید_اسداللهی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🍁سلام بر نگاه #تو بلند آسمانی ام
🌼که از حضيض خاکها
🍂به اوج🕊 می کشانی ام
🍁من از تبار لحظههای تند سير زندگی
🌼تو از #تبار ديگری
🍂بهـــار جاودانی ام♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•••♥️
🦋تا من بدٖیدم #روی_تــو
🌹ای ماه و شمـ🕯ـع روشنم
🦋هـرجا نشینم #خـُرّمم
🌹هـرجا روم در گلشنم 😍
#شهید_سیدرضا_طاهر
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🔰 #شبهه_حق_الناس
🔸سال ۹۴📆 با حضور نیروهای ایرانی در #سوریه، او هم شروع کرد به این در و آن در زدن که هر طور شده از این رزق بی نصیب نماند، به هر دستاویزی چنگ می انداخت ولی چون #نظامی نبود دستش به جایی بند نمیشد😔 به هر کسی که فکر میکرد ممکن است بتواند گره کور اعزامش را باز کند رو انداخت.
🔹شهریور بود که سراغ مسئول اعزام #لشگر۲۷ رفت و قضیه را در میان گذاشت: [ما لیست روبستیم ولی حالا که شما از بچه های #جنگی و با تجربه ای به کار ما میخوری و بهت نیاز داریم. یک نفر رو از لیست حذف میکنم🚷 و شما رو جایگزین میکنم]
🔸این را که گفت، چهره اش تغییر کرد😕 و رنگ و رویش برگشت. فکر کردیم ذوق کرده و از اینکه قفل کارش باز شده حالش عوض شده که یکدفعه...] نه❌ نمیخوام #جای_کس_دیگه ای برم !
💥تو که رفتن به سوریه، ذکر شب و روزت شده بود حالا نمی خواستی از این موقعیت استفاده کنی✘ شاید هر کس دیگر بود بی توجه به این مسئله، کلی هم ذوق میکرد😃 اما تو این طور نبودی. خودت را کنار کشیدی و منتظر #تقدیرت ماندی.
#شهید_اسدالله_ابراهیمی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#تلنگرانه 💥
👈نه نیاز به #وقت_قبلے دارد...
👈و نه امـروز و فردایـت می کند❌
↫ #صبح☀️ باشد یا شب
↫حالتــ #خوش باشد یا ناخوش
↫لبخند بزنی یا گریه کنی
با #لبخند همیشگی اش😍
#شنونده ے حرف هایت است💥
#مدافع_حرم🕊💞
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
Page261.mp3
806.1K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه ابراهیم✨
#قرائت_صفحه_دویست_وشصت_ویک
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh