eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 📖 قرآن و به آن عمل کنید تا: 🌸قلب💞 شما نورانی✨ شود. 🍃افکار شما نورانی✨ شود. 🌸خانه شما نورانی✨ شود. 🍃 اموال شما نورانی شود. 🌸آینده شما نورانی شود. 🌸 خداوند می فرماید: 🍃«...وَأَنْـزَلْـنَـا إِلَـيْـكُـمْ نُـورًا مُـبِـيـنًـا» «و نور آشکاری(قرآن) به سوی شما نازل کردیم». 📖 سوره نساء/174 🌸 قرآن همچون نور است که با پرتو خود راه را روشن و به سوی نجات رهنمون می سازد. 🍃 اَللَّهُمَّ نَوِّرْ قُلُو بَنَا بِالْقُرْآنِ وَ زَیِّنْ اَخْلا قَنَا بِالْقُرْآنِ وَ نَجِّنَا مِنَ لنَّارِ بِالْقُرْآنِ وَ اَدْخِلْنَا فِی الْجَنَّتِ بِالْقُرْآنِ اَللَّـهُمَّ عَجِّلْ فِی فَرَجِ مَوْلانَا صَاحِبَ الْعَصْرِ وَالزَّمَانِ بِالْقُرْآنِ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•{ #پس_زمینه ♥️🌿 #شهید_نورعلی_شوشتری #سالروز_شهادت 🌸}• 🍃🌹🍃🌹 @shahed_sticker
🌿 با دیدن این عکس 🖼 گفت: 🦋عکس است ... پرواز کردند🕊 ولی ما هنوز هم ایستاده‌ ایم😔 🌿کاشکی من هم توی این آن روز می‌نشستم، بلکه تا امروز شده بودیم💔 🌷 نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
راضی به رضای تو_11 - @ostad_shojae.mp3
7.43M
۱۱ 🌸به هدف های کوچک، راضی نشـو ! درغیراینصورت، با همون چیزهای کوچیک، آرامشت رو از دست میدی ! 🍃 باید باور کنی، تو خیلی گرونی... خودت رو ارزون نفروش! 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌳از اینکه و نداری از کارهای کرده ات به نام دیگری ❣از تنهایی ات درعین غمگین مباش که اولین گام برای است 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 2⃣2⃣#قسمت_بیست_ودوم 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غ
❣﷽❣ 📚 💥 3⃣2⃣ 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود. 💢 زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد عشقم هستم. زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد. 💠 همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم. چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد. 💢 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.» شاید خمپاره‌باران کور می‌کردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل. 💠 گرمای هوا به‌حدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل می‌دیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است. البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، می‌دانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و می‌ترسیدم از اینکه علی‌اصغر آمرلی، یوسف باشد. 💢 تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایه‌ها بود، اما سوخت موتور برق خانه‌ها هم یکی پس از دیگری تمام شد. تنها چند روز طول کشید تا خانه‌های تبدیل به کوره‌هایی شوند که بی‌رحمانه تن‌مان را کباب می‌کرد و اگر می‌خواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتش‌مان می‌زد. 💠 ماه تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری می‌کرد. اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ و گرسنگی سر می‌برید. 💢 دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلی‌کوپترها در آتش شدید داعش برای شهر می‌آوردند. گرمای هوا و شوره‌آب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم می‌خورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شد و حلیه پا به پای طفلش جان می‌داد. 💠 موبایل‌ها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر بود که روی زمین در خون دست و پا می‌زد. همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست مقاومت می‌کردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود. 💢 چطور می‌توانستم شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم. روزها زخم دلم را پشت پرده و سکوت پنهان می‌کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بی‌خبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد. 💠 در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوش‌مان به غرّش خمپاره‌ها بود و چشم‌مان هر لحظه منتظر نور انفجار که صبح در آسمان شهر پیچید. دیگر داعشی‌ها مطمئن شد‌ه بودند امشب هم خواب را حرام‌مان کرده‌اند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانه‌هایشان خزیدند. 💢 با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خواب‌شان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمی‌برد. پشت پنجره‌های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی‌آبی مرده بودند، نگاه می‌کردم و حضور حیدر در همین خانه را می‌خوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش می‌چکید. 💠 دستش را با چفیه‌ای بسته بود، اما خونش می‌رفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه می‌زد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم. دلش نمی‌خواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود... ✍️نویسنده: 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
4_6021491196340208449.mp3
13.42M
🔹به نام 🌷 🔸دل ها♥️ پر امید 🍁ما تا رو داریم 🍁به زندگی امیدواریم 🎤حاج 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌟⁉️ 🥀 کسی است که جز ، دیگر کسی را نمی بیند 🌟*🥀*🌟*🥀*🌟🥀*🌟 🌟 ⁉️ 🥀ما هستیم ، که جز کسی را نمی بینیم ... 🌙 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🥀ظهور كن من بيا كه از سر شعف 🍀فداي قامتت كنم دو اشك بار را 🥀تمام هاي من يك نگاه ت✨و 🍀بيا و پاك كن زدل حديث را بحق الزینب (علیهاالسلام) 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🕊❣🕊❣🕊❣🕊 🌾بسته ام عهد ؛ 🌤که در باشم 🌾 من رنگ دارد 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - مرتبه امیرالمومنین - حجت الاسلام عالی.mp3
2.03M
🌸 ♨️مرتبه امیرالمومنین علی(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📝 در سال ۱۳۴۰ 📆در محله سردزک چشم به جهان گشود . از کودکی روح زلالش از چشمه ساز نیاز و نیایش بود و عشق 💓به ائمه و اهل بیت با وجود او آویخته بود . ♨️فعالیت های و انقلابی خود را از نوجوانی و از مسجد🕌 آقا بابا خان شیراز آغاز نمود . زاهد ، عابد ، و فروتنی از ویژگی بارز و اخلاقی وی بود . ♨️با شروع ☄جنگ به جبهه رفت و در عملیات های ، خیبر ، فتح المبین و... شرکت نمود و بارها زخم💔 براندامش نشست ولی هرگز از رسالت و نشر فرهنگ عظیم دست بر نداشت . ♨️عید الحمید که آموزش و عقیدتی ۱۹ فجر بود ، در چهارم دی ۱۳۶۵ در کربلای ۴ پیکرش در خاک و خون غلتید....⚡️ سردار 🌷 📕 سایت نوید شاهد 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
•{ ♥️🌿 🌸}• 📜وصیت شهید سلیمانی👇 "خامنه ای عزیز" را خود بدانید♥️ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌱 🌻روزه که !! نماز که نمیخونی!! هم که....!! حجاب نگاه هم که.....!! دوستی با مخالف هم که.....!!! 🦋ولی همچنان دل❤️ باید پاک باشه.از اعماق وجودباید دوست داشت،این کارا مهم نیس. 🌾بنظرت نیست،شک کنی به دلت؟❣ به این دوست داشتنت 🥀🌱 🕊✨ 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی‌ (ع) هم نمی‌دانست🚫 اما او واقعاً #علی‌وار بود. زندگی کردن با چنین شخصی
🔸بالاخره سقوط هواپیما🛩 را مهار می کند. ولی، جوابی نمیشنود. نگاه بغض نشسته اش روی خشک میشود و سیل اشک😭 بر چشمانش جاری میشود 🔹چقدر درد اور است چندین و چند ساله ات مقابل چشمان به باران نشسته ات تو را برای همیشه ترک کند💔 🔸تیمسار ، بزرگ مردی که در مکتب پرورش یافت. مجاهدی که زهد و بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها💗 در برداشت. 🔹مرد وارسته ای که اقیانوس وجودش عشق♥️ و از خودگذشتگی و کرامت بود، که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با ی خویش👌 🔸از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی تعالی گام برندارد🚷 و سربازیش برای رفیق ازلی‌اش به‌نحو احسنت انجام دهد✅ به راستی او ، اما همه بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾یادگار از #پدرم کهنه تفنگی باقیست و لباسی که بر آن #زخم فشنگی باقیست 🌾یادگار پدرم دوش به #من می نا
نبودن تو👤 فقط نبودن تو نیست خیلی چیزهاست ⇜کلاه روی سرمان ⇜شعر نمی‌چسبد❌ ⇜پول💰 در جیبمان دوام نمی‌آورد ⇜نمک از رفته ⇜خنکی از آب ما فقیر شده‌ایم😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_336105878.mp3
763K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه کهف✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید🌷 ♨️حضرت #صاحب_زمان خدا به شما صبر دهد، زیرا او #منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم😔
🔰به جوانان توصیه می کنم که👇👇 🌀نماز خود را در بخوانید. قرآن📖 بخوانید؛ زیرا که بسیار است؛ قرآن بخوانید و مواظب نماز و دین خود باشید. محرّم و عاشورا را زنده نگه دارید؛ که بسیار مهم است حتّی شده روزی ؛ زیرا بسیار مهم است. مواظب خود باشید و ما را دعا کنید🤲 🌀الان همه ی رابطه ها در مبایل📲 است و بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است. عجیب است که این ها از کجا می آید⁉️ همه می دانند که من از موبایل و استفاده می کنم، همه ی مردم مرا می شناسند که در فیس بوک از نکته های طنز و عکس استفاده می کنم، ولی اموری که در حال وقوع است برای من رخ نمی دهد❌ 🌀من هم مثل های دیگر هستم و من هم جوان هستم👤 و فیس بوک و همه ی چیزهای دیگر را دارم و از اغلب برنامه های اجتماعی📱 و دنیای مجازی استفاده می کنم. اما را رعایت می کنم✅ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh