May 11
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان #امام_حسین (علیه ا
🚩مراسم عزاداری دهه اول محرم🚩
💺سخنران:
حجتالاسلام هادی نظری
🎤مداح:
کربلایی حسین شیرمحمدی
کربلایی رضا شریفی
📅زمان:
ازدوشنبه(۱۸ مرداد)بمدت۱۰شب
ساعت شروع۲۰:۴۵
🚪مکان:
#مشهد؛حجاب۲۱؛ بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم)
باحضور خواهران وبرادران
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
💢هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔺باسلام وآرزوی قبولی طاعات وعبادات🔻 📌 برای برگزاری مجلس عزاداری سیدوسالارشهیدان #امام_حسین (علیه ا
🚩مراسم عزاداری دهه اول محرم🚩
💺سخنران:
حجتالاسلام هادی نظری
🎤مداح:
کربلایی حسین شیرمحمدی
کربلایی رضا شریفی
📅زمان:
ازدوشنبه(۱۸ مرداد)بمدت۱۰شب
ساعت شروع۲۰:۴۵
🚪مکان:
#مشهد؛حجاب۲۱؛ بیت شهید نظرزاده(علامت پرچم)
باحضور خواهران وبرادران
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
💢هیئت محبان جوادالائمه (علیه السلام)
🍃🌷🍃🌷
@ShahidNazarzadeh
❇️ سردار شهید قاسم سلیمانے:
مسئولین باید🌷🕊
مقابله با فساد و دوری🍃
از فساد و تجمّلات را✨
شیوهۍ خود قرار دهند.🇮🇷
در دورهۍ حڪومت و🌺
حاڪمیت خود در هر💠
مسئولیتے، احترام به مردم🌸
و خدمت به آنان را عبادت💚
بدانند و خود خدمتگزار واقعے،🌻
توسعهگر ارزشها باشند.🌹
نه با توجیهات واهے،🥀
ارزشها را بایڪوت ڪنند.🏷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
•اسرائیل،🇮🇱🔥
•مثل آدمے مےمونہ ڪہ
•ڪتڪ خورده🥊🥴
•و افتاده گوشہ رینگ✓
ونا نداره ازجایش بلند بشہ،
اما مرتب میگہ بلند شوم
اِل مےڪنم و بِل مےکنم😏👊🏾
#شهیدمحمودرضابیضائے🦋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹 جمله ماندگار طلبه شهید سید عبدالصمد امام پناه :
*مسلمانان دو قبله دارند*
*کعبه برای عبادت*
*و قدس برای شهادت*
🔹️ولادت : 1348 تبریز
🔸️شهادت : 1375 جنوب لبنان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️ #عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_هجدهم
خیلے دوست داشتم تو مراسم تشییع شهدا شرکت کنم تا حالا نرفتہ بودم براے همیـن قبول کردم.
کتاب هایے رو کہ زهرا دوستم داده بود و شروع کردم بہ خوندن،خیلے برام جذاب و جالب بود.
وقتے میخوندم کہ با وجود تمام عشق و علاقہ اے کہ بیـن یہ شهید و همسرش وجود داشتہ با ایـن حال بہ جنگ میره و اونو تنها میزاره و در مقابل همسرش صبورانہ منتظر میمونہ و شهادت شوهرشو باعث افتخار میدونہ قلبم بہ درد میومد.
یا پسرے کہ بہ هر قیمتے کہ شده پدر و مادرشو راضے میکرد کہ به جبهہ بره
پسر بچہ هایے کہ تو شناسنامہ هاشون دست میبردند تا اجازه ے رفتـن بہ جبهہ رو بهشون بدن.
دختر بچہ هایے کہ هر شب منتظر برگشت پدرشون،چشمشون بہ نور بود و شهادت پدرشون و باور نمیکرد.
و...
واقعا ایـن ارزش ها قیمت نداره،هر کتابے رو کہ تموم میکردم در موردش یہ نقاشے میکشیدم
یہ بار عکس همون شهید و بر اساس عکسایے کہ تو کتاب بود ، یہ بار عکس دختر بچہ اے منتظر ، یہ بار عکس مادر پیرے کہ قاب عکس پسرش دستشہ و منتظره کہ جنازه ے پسرے رو کہ 20سال براش زحمت کشیده و بزرگش کرده رو براش بیارن.
هوا خیلے گرم بود قرار بود با زهرا بریم بهشت زهرا براے مراسم تشییع شهدا.
خیلے چادر سرکردن برام سخت بود با ایـن کہ چند ماه از چادرے شدنم هم میگذشت ولے بازم سخت بود دیگہ هر جورے کہ بود تحمل کردم و رفتم.
بهشت زهرا خیلے شلوغ بود انگار کل تهران جمع شده بودن اونجا فکر نمیکردم مردم انقدر معتقد باشـن،جدا از اون همہ جور آدم و میشد اونجا دید پیر و جوون،کوچیک و بزرگ،بی حجاب و باحجاب و...
شهدا دل همہ رو با خودشون برده بود.
پیکر شهدا رو آوردن همہ دویدن بہ سمتشون ،یہ عده روے پرچم ایران کہ روی جعبہ رو باهاش پوشونده بودن،یہ چیزایـے مینوشتـن،یہ عده چفیہ هاشونو تبرک میکردن،یہ عده دستشونو گذاشتہ بودن رو جعبہ و یہ چیزایے میگفتـن،در عین حال همشون هم اشک میریختـن
پیرزنے رو دیدم کہ عقب وایساده بود و یہ قاب عکس دستش بود و از گرما بے حال شده بود
رفتم پیشش و ازش پرسیدم:
مادر جان ایـت عکس کیہ؟؟؟
لبخند زد و گفت عکس پسرمہ منتظرشم گفتہ امروز میاد،بطرے آب و دادم بهش و ازش پرسیدم شما از کجا میدونے امروز میاد!؟
گفت:اومد بہ خوابم خودش بهم گفت کہ امروز میاد،بهش گفتم خوب چرا نمیرید جلو!؟
گفت:بهم گفتہ مادر شما وایسا خودم میام دنبالت،اشک تو چشام جم شد،دلم میخواست بهش کمک کنم،بهش گفتم:
مادر جان اخہ ایـن شهدا هویتشون مشخص شده اگہ پسر شمام بود حتما بهتون میگفتـن، جوابمو نداد.
بهش گفتم:
مادر جان شما وایسا اینجا مـن الان میام
رفتم جلو زهرا هم پیشم بود قاطے جمعیت شدیم و هولمون داد،جلو نفهمیدم چیشد سرمو آوردم بالا دیدم کنار جنازه ے شهدام،یہ احساسے بهم دست داد دست خودم نبود، همینطورے اشک از چشام میومد دستمو گذاشتم رو یکے از جعبہ ها یاد اون پیرزن افتادم زیر لب گفتم:خودت کمک کـن بہ اون پیرزن خیلے سختہ انتظار
جمعیت مارو بہ عقب برگردوند با زهرا گشتیم دنبال اون پیرزن،پیداش نکردیم نیم ساعت دنبالش گشتیم اما نبود دیگہ نا امید شده بودیم گفتیم حتما رفتہ داشتیم برمیگشتیم کہ دیدیم یہ عده جمع شدن و آمبولانس هم اومده رفتیم ببینیم چیشده پیرزن اونجا افتاده بود...
#نویسنده✍
#خانوم #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
او حاضر و ما منتظران پنهانیم
هرچند که از غیبت خود میخوانیم
با این همه ای روشنی جاویدان
تا فجر فرج منتظرت می مانیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh