🌷همسر شهید مطهری میگفت: ۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بیوضو نبود، و همیشه تاکید میکرد که با وضو باشید...
🌷استاد مطهری در نامهای به فرزندش نوشت: حتیالامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، چون موجب برکت عمر و موفقیت میشه...
✍کتاب جلوههای معلمی استاد مطهری
❤️ شهید مرتضی مطهری ❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_876372425.mp3
5.95M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۷۹
🎤 حجتالاسلام #دانشمند
🔸«سیلی به امان زمان»🔸
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
میدونيد ضرب المثل
«سرش بره قولش نمیره»ازکجااومده؟؟؟
.
.
روی دستش"پسرش"رفت ولی"قولش نَه "
نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "
این چه خورشیدغریبی است که با حال نزار
پای"نعش قمرش"رفت ولی"قولش نَه"
شیر مردی که درآن واقعه " هفتاد و دو " بار
دست غم بر" کمرش"رفت ولی" قولش نَه "
هرکجا مینگری" نام حسین است و حسین "
ای دمش گرم "سرش"رفت ولی"قولش نَه "
السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍🏻 #شهدا🌹🌱
🔞🚫دیدن فیلم مستهجن🚫🔞
توی اسارت عراقی ها برا تضعیف روحیهی مافیلمای زننده پخش میکردند😣🥀
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ یکی ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎ بـﻪ نـﺸﺎﻧﻪ اﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ خـﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ😡👊🏻
ﻋﺮﺍﻗﯽﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ😞🥀
ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭﺗﺎﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😱🖤
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼﺍ ﻟﻠﻪﺍﮐﺒﺮ ﻭﻧﺎﻟﻪﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪﺷﺪ😭🥀
ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ
ﺻﺒﺢ ﮐـه ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ🕊🌿
ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ⁉️
ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ رﻭﮔﻔﺖ ﻣﻮﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ😨🥀
ﻣﯽﮔﻔﺖ:ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ اﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ🐀
ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ دﺍﺭﻥ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ کـﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ رﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ.😭🖤
ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ وﻧﺎﻟﻪﻫﺎﺵ ﻫﻢ هـﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ بـﺪﻧﺶ رﻭ آﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ..😞💔
اینطوری شهید دادیم
وحالا بعضیامون راحت پای کانالهای ماهواره نشستیم وصحنههای زننده رو تماشا میکنیم وگاهی با خانواده هم همراهی میکنیم❌😞
ونمیدانیم یهروز همان شهيدرو میآرن تا توضیح
بده به چه قیمتی چشم خودرو از گناه حفظ و غصهی دوستان هم اسارتی خود رو داشته وشهادت روبجون خریده تا خود ودوستانش مبتلا به دیدن صحنههای زننده ومستهجن نشن😔🥀
{اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد}
#ولیالانچیهمهنشستنپایماهواره😞👊🏻
#تلنگرانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت خلبان شهید محمد نوژه 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃 از آسمان ایران،هنوز صداهای بسیاری به گوش می رسد . صدای عهدهای به #سوگند مزین شده، صدای یاحسین های #عملیات ، صدای #خلبان مبارز و وفادار ، صدای آخرین مناجات #عباس_دوران ، صدای آخرین صحبتهای سرشار از عشق و مبارزه #محمد_نوژه.
🍃 عشق به پرواز آنقدر در دلش ریشه زده بود که مدتی در #آمریکا برای ادامه راهش درس خواند و بعد از برگشتش به ایران،خدمت صادقانه اش در دل آسمان و در ذهن همه مردم به امانت باقی ماند.از ستاره های موفقیتش در تقویم زمان هرچه بگویم کم است اما میخواهم از لحظه ای بگویم که داوطلبانه برای کمک به #شهید_چمران راهی #پاوه شد.در محاصره ضد انقلابها مانده بود و طلب کمک کرد.محمد راهی شد و در مسیر بازگشت، آتش بار ضد انقلابها ،هواپیما را از مسیر خارج کرد و به کوه برخورد کرد .خلبان با زبان #روزه، با خون خود #افطار کرد.
🍃 سرنوشت محبان حسین ، همچون ارباب می شود.گویی لب های تشنه، میخواهد #روضه_کربلا را تداعی کند...
محمد ها ،عباس ها، چمران ها خالصانه جنگیدند و برای وجب به وجب خاک این کشور جان دادند.دل نگرانم ، شاید هم شرمنده برای این روزها که به قیمت ناچیز با چشم پوشی بر خون به یادگار مانده بر کوه و آسمان و زمین، چوب حراج میزدند به این مرز و بوم ...
🍃 جای خالی دوران ها و نوژه ها عجیب این روزها به چشم می آید....
#روحت_شاد_قهرمان_فداکار
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
💐به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_محمد_نوژه
📅تاریخ تولد : ۸ فروردین ۱۳۲۴
📅تاریخ شهادت : ۲۵ مرداد ۱۳۵۸
📅تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
🕊 محل شهادت : پاوه
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤ #عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_بیست_پنجم
حرفاے اصلیم مونده...
باشہ داداش بگو
فقط یکم زودتر صب باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے
چیہ انقد زود داداشت و فروختے؟
إ داداش ایـݧ چہ حرفیه؟شما حرفتو بزݧ
راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ
_إ چہ خوب داداش،ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ
اره تازه استخدام سپاه هم میشم
فقط یہ چیز دیگہ
چے؟
_چطورے بگم اخہ؟إم-إم
بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے
اره...
اره؟!
ینے از یہ نفر چیزه ...
داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے.
اسماء دوستت بود زهرا
خب؟خب؟
هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا...تو بسیج مسجد هم هست
_خب داداش بگو دیگہ
اسماء ازدواج کرده؟
اخ اخ داداش عاشق شدے.ازدواج نکرده
اسماء با ماماݧ حرف میزنے؟
اوووو از کے تاحالا خجالتے شدے؟
حرف میزنے یا؟
اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس
از رو تخت بلند شد و گفت:
هہ هہ مسخره بگیر بخواب فردا کلے کار داری
_باورم نمیشد اردلاݧ عاشق شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت؟
بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد.
_ساعت ۱۱بود تقریبا آماده بودم
یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ بہ صدا در اومد
از پنجره بیرونو نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد,
خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده.
_از اتاق اومدم بیروݧ اومدم خدافظے کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا؟
سرجام خشکم زد
خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو؟!
خندیدم و گفتم بووووووودم
دستمو گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد
سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم
مثلا غیرتے شده بود
خندم گرفت و اردلاݧ ومعرفے کردم
سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ
انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد
_سلام خوشبختم آقاے محمدے
سلام همچنیـݧ آقاے سجادے
اردلاݧ بهم چشمکے زد و گفت:
خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست
_تو ماشیـݧ بازهم سکوت بود
ایندفعہ مـݧ شروع کردن بہ حرف زدݧ
خب،خوبید آقاے سجادے؟خانواده خوبن؟
لبخندے زد و گفت:الحمدللہ شما خوبید؟
بلہ ممنوݧ
خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے؟
مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید
روبروے آبمیوہ فروشے وایساد
رفتیم داخل و نشستیم
خوب چے میل دارید خانم محمدے
آب هویج ،
از پرویے خودم خندم گرفتہ بود
آقا دوتا آب هویج لطفا
انشا اللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ
انشااللہ
خوب خانم محمدے شما شروع کنید
_من؟باشہ...
ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدر ام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم.
آهے کشیدم و ادامہ دادم
شما ازگذشتہ ے مـݧ چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم
شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با من..
سجادے حرفمو قطع کرد و گفت:
خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شمارو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ...
واینکہ چی؟
امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ اے رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم
البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم
اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے"
متوجہ شدم کہ نامہ ے شماست
یکے از دلایل علاقہ ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود
فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده
بهت زده نگاهش میکردم
باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج
سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود
_آب هویجا روآوردݧ
لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم وبدوݧ ایـݧ کہ نگاهم کنہ گفت:بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم
دلم یجورے میشد...
#نویسنده✍
#خانوم #علی_آبادی
ادامــه.دارد....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دلم مانده که بگویی تو....😭
اربعین کربلا نمیخواهی!💔
#محرم🖤
#امام_حسین🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💚سلام امام زمانم💚
اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ...
نبودنت ،
همان بلایِ عظیم است ؛
که زمین را تنگ کرده!
و اینک...
بـــــهار و...
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار...
با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸
از میلههای غربت هزار ساله رهایت میکنیم!
و زمین را ؛
از بلایِ هزار لایه... 🥀
روزمان را با تو ؛ نو میکنیم ...❤️
❀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
کاش میشد🤲بچهها را جمع کرد👥
#سنگر آن روزها را گرم کرد😔
کاش میشد بار دیگر#جبهه رفت
#جنگ عشقی کرد و تیری خورد و رفت…
شادی روح#شهدا و امام#شهدا صلوات
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh