فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲#استوری
میلاد با سعادت پیامبر اکرم(ص) بر تمام مسلمانان جهان مبارک باد😍🎊
#عیدتون_مبارک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام عشق♡
🍃هیاهوی #قلم بر روی کاغذ. قلم آنقدر بیتابی میکند که جوهرش، مشق زندگانیم را سیاه میکند اما، چه پرستو هایی که سبکبالانه مشق #عشق کردند❤️
🍃 #بهشتی، همان پرستوی سبکبال بهشت بود. انتهای عطش رود، لابلای مسیر عشق، همانجایی که جاودانان در آن جای داشتند🌹
🍃کسی که به نظم میچید، سنگ را روی سنگ، مهره را روی مهره، آخر همیشه میگفت:« مبادا که مهره های #انقلاب را به دست بیگانه سپاریم...»
🍃همانکه پرده را از پس دل کنار زد و سرود #روشنگری سر داد. اواخر عاشقی ات در قفس تن، همه میگفتند: نور بالا میزنی. زمزمه آسمان را بر لب داشتی و #شوق_پرواز در بینهایت چشمانت بیقراری میکرد🕊
🍃تویی که نبض #انقلاب_خمینی بودی، تویی که کلامت، سنگر شوق و ذوق و وفای به انقلاب بود. تویی که آوای آشنای #استقامت بودی و تویی که عشق را به حقیقت گره زدی. تویی که تبسمت به ابدیت پیوست و مایی که هنوز گریان و دلبسته خاکیم 😓
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_آیتالله_بهشتی
📅تاریخ تولد : ۲ آبان ۱۳۰۷
📅تاریخ شهادت : ۷ تیر ۱۳۶۰
📅تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز ولادت با سعادت پیامبر اکرم حضرت محمد(ص)🤩❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃میشنوی #عطر حضورش را، عرش و فرش، همه را به هیجان آورده😍
🍃آری، ای اهل عالم، میبینیـــــــد، امروز ماه به آغوش #آمنه آمده و زمین و زمان زِ #نور مطلقش می درخشند. آری، #روح عالمی منور گشته از نورش☺️
🍃چه خوش ساعتیست امروز، مگر می شود با حضور #بهاریش ایام به کام نشود، سلطان شهر #دلبران است که آمده🤩
🍃از ذوق عالم چه بگویم که #دل سرد و خاکی زمین با حضور تو ای #ماه_مدینه، سبز و بهاری گشته و برای گنجشکان، نوید بهاری دیگر آورده🤗
🍃امروز، عطر #محمدی تو را حتی میشود در آن سوی خواب ها و #رویاها شیرین حس کرد😌
🍃 آری، به گمانم این از معجزه ی #ظهورِ دلیل آفرینش است. #تولدت، مبارکِ جهانِ هستی باشد
ای پادشاه دو عالم و غایت خلقت❤️
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🌺به مناسبت سالروز #میلاد با سعادت
#پیامبر_اکرم(ص)
📅تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱۴۰۰
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش مجید هست🥰✋
*سردار تَفَحُصی که به شهدا پیوست*🕊️
*سردار شهید مجید پازوکی*🌹
تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۴۶
تاریخ شهادت: ۱۷ / ۷ / ۱۳۸۰
محل تولد: تهران
محل شهادت: فکه
*🌹همرزم← فرمانده گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله بود💫 یک روز باید از وسط میدان مین معبر باز میکردیم مجید معبر رو باز کرد💫 موقع برگشت هشت تا تیر توی شکمش خورد🥀او حدود نه ماه توی کما بود🥀و با نذر و نیاز مادر خوب شد و باز هم به جبهه بازگشت🍂 چاشنی بمب های ساعتی را در گرما و سرما و آفتاب امتحان میکرد💥 میخواست بداند توی شرایط مختلف چه جوری عمل میکنند. خیلی وقت ها میترکیدند💥 شاید شدت انفجار زیاد نبود اما صورتش پر از خون میشد🥀همرزم← کار که گیر میکرد، شهید که پیدا نمیشد🥀دست من را میگرفت و میگفت” بشین، روضه بخوان”. درست وسط میدان مین گریه میکرد🥀میگفت ” روضه کارگشاست” واقعا هم همین طور بود💫کارش دقیق بود آنقدر زمین را میکند تا شهید پیدا کند🍂او شهدای زیادی را تفحص و پیدا کرد💫همرزم← پایم را گذاشتم توی میدان مین. یک سنگ پرتاب کرد طرفم🌿داد و بیداد. گفت” چرا بدون اجازه آمدی تو؟” تا مطمئن نمیشد نمیگذاشت کسی وارد میدان مین شود💫 سرانجام بعد از سالها جستجو گری بدن مطهر شهدا💫 او حین تفحص شهدا با انفجار مین🥀💥به جمع یاران شهیدش پیوست*🕊️🕋
*سردار شهید مجید پازوکی*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
#داستان روزگار من (۲۴)
بعد اروم چشامو بستم ...
😴😴😴😴😴
به دعوای سحر و زینب فکر میکردم
انگار کنترل ذهنم دست خودم نبود همش دعواشون تو فکرم بود
با این افکار خوابم برد
💤💤💤💤💤💤
همین جور که خوابم عمیق تر میشد یه خواب عجیبی دیدم 😱😱😱😱😱
وسط یه بیابان بودم
که کسی اونجا نبود من بودمو سکوت بیابون آفتاب خیلی سوزناک بود پا برهنه بودم از شدت داغ بودن شن های زمین پاهام داشت می سوخت
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
خیلی تشنم بود اما ابی نبود 😩😩😩
💦💦💦💦
تا چشم میخورد همه جا شن و ماسه بود
از یه تپه بالا رفتم دیدم چندتا زن و دختر دارن با گریه و شیون
به این سو و اون سو میدون 😭😭🏃🏃🏃🏃
و چندین مرد با صورتهای پوشیده و لباسهای قرمز در رنگ به دنبالشون هستن و چادرو روسری هاشون را به زور از سرشون میکشن
این صحنه چقدر آشناست اما نمیدونم چرا نمی فهمم کجاست
دختری رو دیدم که غرق در خاک نشسته و گریه میکنه و مدام شن های داغ و به سرش میریزه
دستاش از شدت داغی سوخته و سرخ شده بود
اما توجهی نمیکرد و به شیوناش ادامه میداد
صداش کردم اینجا کجاست ؟؟؟
چرا اون مردای قرمز پوش زنان و بچه هارو اذیت میکنن
اون زنا کین؟؟؟!!!
بدونه اینکه بهم نگاهی کنه در حالت گریه آه سوزناکی کشیدو گفت اونا فرزندان مادرمون فاطمه زهرا هستن ...😭
اینجااا کربلااااااست ...😭
دستمووو رو شونش گذاشتم گفتم تو کی هستی ؟.؟!!
روشو برگردوند و گفت :
من حافظ چادرم... یادگار مادرم هستم ...
یهو جا خوردم ... دیدم اون دختر دوستم زینبه...
که یهووو با صدای زنگ اخر مدرسه از خواب پریدم عرق کرده بودم 😰😰😰😰😰😰
وای چرا لبام و دهنم انقدر خشک شده از جام بلند شدمو کیفمو برداشتم ...
رفتم حیاط یه آبی به صورتم زدم و رفتم خونه...
سر کوچه که رسیدم سحرو دیدم که جلو درشون ایستاده ..ـ. پشت دیوار مخفی شدم تا بره بعد من برم ... چون اصلا دوست نداشتم باهاش روبه رو بشم ... تا رفت خونشون منم سریع دویدم خونه ...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
○•🌹
💚سلام امام زمانم💚
هر صبح،
به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم🌿
#عهدمیکنمباشما،
هر روز که میگذرد،
عاشقانه تر از قبل
چشم به راهتان باشم...🧡
✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"به آسمان که رسیدند، رو به ما گفتند:
زمین چقدر حقیر است، آی خاکی ها..."
🌷شهید حسن باقری
🔸سایز استوری
#استوری
#شهید_حسن_باقری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh