#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید شاهرخ ضرغام🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡شاهرخ ضرغام♡
🍃خیلی کوچک بود که سایه #یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت.
🍃از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به #آقازاده کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر #مردانگی و زیر بار #ظلم نرفتن او...
🍃شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا #گنده_لات محل شود.
🍃روزها را در #کاباره شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و #امرار_معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش برخورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد.
🍃شاهرخ که دل در گرو مردانگی و #آزادگی داشت، از #شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده #حسینی بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ُاُبهتی که داشت میان دار #هیئت میشد و با یاحسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند.
🍃این دلدادگی و مشتی گری لطف #ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج آقای هیئت بیدار شود و رَه صدساله را یک شبه برود. در #مشهد_الرضا توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش.
🍃 عاشق #امام_خمینی شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش #خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با #ضدانقلاب داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه #فدائیان_اسلام.
🍃در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه #آدم_خوارها را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید.
🍃آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم #شهادت شد. #السابقون_السابقون_اولئک_المقربون.
🍃آری! شاهرخ، پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی #حر_انقلاب و پیکری که هنوز هم در آغوش #جبهه به امانت مانده است.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_شاهرخ_ضرغام
📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۲۸
📅تاریخ شهادت : ۱۷ آذر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌷
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #ابوالفضل_ضرغام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🎨 #عکس_نوشته | #مرکز_طراحان
✍🏻 شهید محمدتقی سالخورده ؛
🔻ان شاءالله که خداوند مرگم را شهادت در راه خودش قرار بدهد. سالهاست که تنها آرزویم شهادت در راه خداست.و سالهاست که در هر نمازی که میخوانم اجابت این آرزو را از خدا میخواهم...سعی کردم تمام کارهایم را با محوریت این آرزو انجام بدهم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_23241537.mp3
2.24M
🎵 #پادکست
🎶 #صوتی
🔴 #مهدوی
📌 قسمت ۱۶۵
🎤 استاد #جعفری
🔸«وظایف منتظران»🔸
🔺قسمت چهارم
🌺 #قرار_عاشقی
👌 #پیشنهاد_دانلود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📣💥مراسم جشن شب میلاد علامه فاضله، بانوی رشیده کربلا، حضرت زینب کبری سلام الله علیها🌼💐🌸
برنامه ها:
💡منبر تدبر در قرآن:شیخ مجتبی آریانی
(ادامه آیات سوره مبارکه معارج)
📽روایتگری
(خاطرات طنز🤩 در جهادِ مقدسِ دفاع از حرم):
توسط برادر ابوزهرا(رزمنده جبهه مقاومت)
📿مداحی: ذاکر آل الله،
کربلایی حسین شیرمحمدی
زمان و مکان قرار:همون همیشگی 😉
(پنجشنبه،ساعت۱۹،بیت شهیدنظرزاده،قرارگاه هیئت محبان جوادالأئمه علیه السلام)
⛔️لطفا قرآن همراه خود داشته باشید
❤️هیئت محبان جوادالأئمه علیه السلام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸خیابان های پایتخت عراق، بغداد با نقاشی های دیواری رهبران پیروزی تزیین شده است تا برای دومین سالگرد شهادت این دو شهید عزیز آماده شود.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید روح الله صحرایی🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡به نام او که روح را در کالبدِ خاکی دمید تا #بندگی کنیم ساحتِ قدسیاش را.
🍃قلم بر تنِ کاغذ میرقصد و از #جوانی_مازَنی مینویسد. #روحالله_صحرایی؛ که پس از چند صباحی بندگیِ خالصانه، روحِ پاکش را پیشکشِ حضرت معبود کرد، از زیباترین راه؛ #شهادت.
🍃دیماه ۶۲، زمین به آغوش کشید نوزادی را که طنین گریهاش زندگیِ دوباره را به جانِ #خانواده جاری کرد و او قد کشید و #عشق را در جانش پرورش داد، #خوش_اخلاق و شوخ طبع بود و #دائم_الوضو و دائم الذکر. با خود میگویم شاید قصه عاشقی را تسبیح میکرده و ذکر شهادت را به لب میخوانده.
🍃آرزویی که سرانجام به #وصالش رسید بالهایش را گشود، از #سوریه، این دیارِ پر رمز و راز و عاشق پرور به سویِ آسمان، به سویِ #ابدیت.
☆#شهادتت_مبارک☆
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
💞به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_روحالله_صحرایی
📅تاریخ تولد : ۲۴ دی ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای پلک آمل
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*عاشقانه، عارفانه، بی بهانه دوستت دارم*💞
*شهید علی آقایی*🌹
تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۶
تاریخ شهادت: ۷ / ۱۲ / ۱۳۹۴
محل تولد: اردبیل
محل شهادت: سوریه
*🌹همسرش ← ساعت هشت و نیم بود که وضو گرفتم💫 و با هزار فکر و خیال، داشتم خودم را برای نماز مغرب و عشاء آماده میکردم📿 که متوجه شدم علی پیام زده: عاشقانه، عارفانه، بی بهانه دوستت دارم.💞 تا پیامشان را دیدم دوباره دلم گرفت.🥀 دوبار در دوران نامزدی به ماموریت رفته بود،🍂یکبار هم بعد از زندگی مشترک مان🍂این سومین بار بود ولی در هیچ کدام این احساس را نداشتم🥀گوشی را برداشتم و زنگ زدم📞 خاموش بود🥀دوباره گرفتم📞خاموش بود🥀هزار بار دستم رفت روی دکمه تماس📞اما خاموش بود🥀یکشنبه هم خاموش بود هر بار منتظر صدای بوق گوشیاش بودم🥀اما صدای خاموش بودنش را به رخم میکشید🥀و هر بار انگار آب داغ روی سرم میریختند.»🥀راوی← طبق کلیپی از منطقه، عنوان شده بود که علی به شهادت رسیده🕊️اما گفته بودند به دلیل شرایط خاص منطقه🥀فعلاً نمیتوانند پیکرش را به عقب برگردانند.🥀اگر هم داعشیها بفهمند ایشان پاسدار است🍃ممکن است دیگر نتوانیم به پیکر دسترسی داشته باشیم🥀برای همین نتوانستند با جسد داعشیها مبادلهاش کنند🥀عاقبت پیکرش بعد از 4 سال به وطن بازگشت*🕊️🕋
*شهید علی آقایی*
*شادی روحش صلوات*
📓📕📗📘📙📔📒📕
#داستان روزگار من (۶۹)
اگه محسن قضیه بچه رو بدونه احتمالا قبول نکنه 😔😔
مامان اومد خونه وااای مردم از گرمااا چقدر هواا گرمه...
سلام مامان ..خسته نباشی😊
سلام دخترم سلامت باشی
بدو فرزانه یه لیوان اب خنک برام بیار که هلاک شدم از تشنگی..😫😫😫
باشه الان میارم مامان خریدارو بده ببرم ...
نه.. نه ..نه ... اصلا دست نزن
سنگینه نمیشه که تو با این حالت بلند کنی بزار خودم بر میدارم ....
واااا مامان فقط یه بسته نون و ۳ـ۴ کیلو میوه ست دیگه 😅😅😅😅
دختر مثل اینکه تو بارداری باید مراعات کنی ...حالا بجای جروبحث برو اب بیار ...
یه لیوان اب برای مامان اوردم
مامان که داشت اب میخورد گفتم مامان محسن زنگ زد
جدی دخترم خیر باشه بهش گفتی؟؟؟
اره همشو بهش گفتم اونم قبول کرد گفت من یه قولی به دوستم دادم تا اخرشم روش می مونم ...
مامان خیلی خوشحال شد
بیا دخترم اینم از این ان شاالله خوشبخت بشی ...
با ناراحتی گفتم مامان یه مشکلی هست شاید جور نشه
چی !! چه مشکلی فرزانه تورو خدا الکلی تو ذوقم نزن ...
مامان اخرای حرفم تا خواستم بهش بگم باردارم خطا خراب شد .... شاید با فهمیدنش پا پس بکشه....
مامان ـ چی بگم ... ناراحت نباش فقط توکل کن بخدا هرچی قسمت باشه همون میشه...
زن عموو بدونه اینکه منتظر اومدن محسن باشه جلوتر به خونه زینب اینا زنگ میزنه ....
زینب گوشی رو بر میداره ....
الوو سلام ...
الوو سلام زینب جان خوبی دخترم ..
شمایین لیلا خانم ..ممنون شماها چطورین ؟
شکر خدا عزیزم ماهم میگذرونیم ...
با مامان کار دارین ؟؟!!
اره دخترم اگه خونست بی زحمت گوشی رو بهشون بده ....
معصومه خانم ـ الوو سلام لیلا خانم
حاله شما چطوره ؟؟ اقا ناصرو بچه ها خوبن؟؟
ممنون حاج خانم اوناهم خوبن سلام میرسون..
معصومه خانم ـ سلامت باشن😊
از اقا محسن چه خبر حالشون خوبه؟؟
ممنون اونام خوبه بخاطر شرایط دیر به دیر زنگ میزنه و میاد...
معصومه خانم ـ ان شاالله خدا حفظش کنه موفق باشن و پیروز..
ان شاالله... حاج خانم راستش بخاطر موضوعی مزاحمتون شدم...
شما مراحمید بفرمایید...
راستش تصمیم گرفتم برای محسنم زن بگیرم فقط دنبال یه دختر خوب میگردم ... هرچی فکر کردم دیدم به خوبی و پاکی دختر شما کسی رو پیدا نکردم ... اگه اجازه بدید یه روز خدمت برسیم ...
والا چی بگم شما لطف دارین . قدمتون رو چشم .
پس معصومه خانم قبل اومدن باهاتون هماهنگ میکنم به احمد اقا هم سلام برسونید...
چشم بزرگیتونو میرسونم ....
زینب ـ مامان چی میگفت:
دخترم قراره بیان خاستگاریت ...
چی خاستگاریه من !!
برای کی؟؟؟
برای پسرش محسن ....
گونه هام سرخ شد و خجالت کشیدم...
زینب باید با باباتم حرف بزنم ببینم چی میگه ...
حالا نظر خودت چیه دخترم ...
سرمو انداختم پایین و با خجالت گفتم حرفی ندارم هرچی که خودتون صلاح بدونین ...
مامان ـ ای کلک پس تو هم خوشت میاد😉😉😉
ادامه دارد...
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹🍃🌹🍃
@ShahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏐 والیبال بازی حاج قاسم عزیز و جمعی از عاشقان شهادت در منزل ابومهدی المهندس
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
بیا که با تو بگویم غم ملالت دل💔
چرا که بی تو👤 ندارم
#مجال گفت و شنید
بهای #وصل تو💞
گر #جان بود خریدارم
که جنس خوب
#مُبصّر به هر چه دید خرید✅
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#یادبود | #دفاع_مقدس
کاش می دانستم
به چه می اندیشی
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا را دیدم...
#صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمودرضا بیضایی💐
☆مناسب برای #استوری و #بک_گراند☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید محمودرضا بیضایی💐
☆مناسب برای #پروفایل☆
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃در میان العفو های #شب_قدر و اشک برای #امام_مظلوم که غم هایش را با چاه شریک می شد، #محمودرضا_بیضایی حرف هایش را بر تن کاغذ به یادگار گذاشته است. قسمتی از #وصیت_نامه اش، درس بزرگی است برای نسلی که امامش غائب است و منتظرهایش، غافل شده اند از ظهورش.
🍃نوشته بود: باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق #ظهور_مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با #فداشدن محقق نمی شود حقیقتا.
🍃نسیم ِغربتِ #حسین از سوی کوفه کوچ کرده و حال در دوران غیبت حسینِ زمان، در میان شیعیان می وزد. سیاهی نامه اعمال ها با درد سینه اش برابری می کند. اما به رسم مادرش #زهرا دعا می کند برای شیعیان و از خدا طلب #بخشش می کند برای گمراهی ها و گناهان.
🍃 گاهی #وجدان هم ناله سر می دهد و خستگی هایش را با دلگیری های عصر #جمعه به رخ یاران بی وفا می کشد.
🍃راه برای سرباز آقابودن باز است. #محمودرضاها، سرباز آقاشدند و با فدا کردن جانشان، زمینه ساز #ظهور شدند. به قول شهید: «امام زمان امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهد، آدمی که شجاع و مرد میدان باشد» کاش سربار بودن را توبه کنیم و #سرباز شویم.
♡#اللهم_عجل_لولیک_الفرج♡
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمودرضا_بیضایی
📅تاریخ تولد : ۱۸ آذر ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۲۹ دی ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای تبریز
🕊محل شهادت : قاسمیه جنوب شرقی دمشق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💌#شھیدانہ
✍️ تفسیر المیزان
▫️به در خواست خودم مهریهام شد یک تفسیر المیزان به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره عقد چیدیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد، میارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان میخواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم، ولی فتح الله نگذاشت درست کنیم! میگفت: حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسی چنین غذای گرانقیمتی بدهم؟! برنجها را بستهبندی کردیم و به خانوادههای نیازمند دادیم. وقتی برنجها را میدادیم، فتح الله میگفت: این هدیه امام خمینی رحمه الله است.
📚 خدا بود و دیگر هیچ نبود، صفحه ۴۰
🌹#شهید_فتحاللهژیانپناه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh