<<ولاتحسبن_الذين_قتلوا_في_سبيل_الله_امواتا_بل_أحياء_عند_ربهم_يرزقون📖
🌸به مناسبت سالروز شهادت
🕯شهید_مهدی_طهماسبی
📝تاریخ تولد : ۱۴ /۸/ ۱٣۶٢
📝تاریخ شهادت : ۱۶ /۳/ ۱٣٩۵
📝تاریخ انتشار : ۱۶ /۳/ ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب_سوریه 🌴
🥀مزار شهید : قم_گلزار شهدای علی بن جعفر علیه سلام الله علیها
🍃🥀قدم به حرم گذاشتی. میدانستی حاجتت را باید از این خانومِ مطهر بگیری و او را میان خود و خدا واسطه قرار دهی. خواهر شاه خراسان؛ مادری میکند برای نوکرهایش و میداند زواری که می آیند همه عاشق و دلباخته ی برادر غریبش هستند.
🍃🥀همانجا اذن دفاع از حرم را از خواهر ابالجواد گرفتی و همسرت نیز عهد بست تا بیقراری نکند. میان دلنوشته اش می گوید که فدای توسل⛳ جمکرانی ات بشود؛ فدای همان امامی که غایب است و پدرت تورا نذر او کرده بود.
🍃🥀نامت را هم به همین سبب مهدی نهادند تا تورا فدایی راه عزیز نرجس خاتون(س) بکنند. یقین دارم که تو خود نیز پسرانت را فدایی این راه میکنی تا آن ها نیز قدم بر جای پدر بگذارند و راه حسینی وار زیستن را ادامه دهند⭐
🍃🥀روانه ی سوریه شدی تا نگذاری حریم عباس بن علی خدشه دار شود و غیرتت محال بود طاقت بیاورد؛ محال بود بی تفاوت باشی و همین بود که دعوت جهاد را لبیک گفتی و دلاورانه میان میدان نبرد کردی. ولی_فقیه تمام وجودت بود و نگران تنهایی نایب امام_زمان بودی؛ خود سرباز او بودی👯👯 فرزندانت را نیز سفارش کردی تا مبادا لحظه ای از یاریش دست بردارند.
🍃🥀 مادرت بیقراری میکند از فرط دلتنگی اما میداند نهایت این راه ختم میشود به نگاه رضایتمندانه دختر پیامبر(ص) و سعی میکند با شنیدن صدایت 💔دلتنگی هایش را سرپوش بگذارد هرچند هنوز هم حسرت یک خداحافظی با پیکرت بر دلش مانده.
🍃🥀حرف زدن آسان است ؛ 📝نوشتن آسان است اما عمل؛ مرد میخواهد. مردی استوار همچون تو، همچون تمامی مدافعین_حرم که نوای "نحن صامدون" آنها لرزه بر اندام دشمن می اندازد. قدم هایمان را استوار کنید؛🙏 دعایمان کنید تا برسیم به قافله ی کربلا و در زیر این علم جان بدهیم برای دست بی جان علمدار کربلا
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید سید مصطفی صادقی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
<<ولاتحسبن_الذين_قتلوا_في_سبيل_الله_امواتا_بل_أحياء_عند_ربهم_يرزقون📖
🕊͜͡🌷به مناسبت سالروز شهادت
🕊͜͡🌷شهید_سید_مصطفی_صادقی
🕊͜͡🌷تاریخ تولد : ۱٨ /۱۰/ ۱٣۵٩
🕊͜͡🌷تاریخ شهادت : ۱۶ /۳/ ۱٣٩۶
🕊͜͡🌷تاریخ انتشار : ۱۵ /۳/ ۱۴۰۰
🕊͜͡🌷محل شهادت : حماء_سوریه
📝شنیده ایم دختران بابایی اند؛ اصلا تکیه گاهشان شانه های محکم پدرانشان است و زمانی که دلگیر میشوند؛ سر بر آنان فرو آورده و در آغوش 🚶پدر آرام میگیرند😔
👈دختران 💏شما را که دیگر نگویم. هنگام رفتن دست هایشان را گره زده بودند به پاهای پدر که مبادا روزی حسرت این آغوش بر دل کوچکشان بماند. طاقت نداشتی جسارت را به سه ساله ی ارباب ببینی و هر چه داشتی جا گذاشتی و تنها با دلی بیقرار از سه ساله ی خودت گذشتی و روانه ی حرم رقیه ی ارباب شدی🌴
📗برای رفتنت اما کسب اجازه لازم بود. پدرت راضی نبود و همین تورا بیتاب تر کرده بود. دختر شش ساله ات وقتی فهمید برای نذری که به سوریه داشتی؛ از اسلامشهر تا ⛳قم را پیاده رفتی، با شیرین زبانی پدربزرگ را راضی کرد و نوای رفتنِ تورا به دلش انداخت.
📗رضایت مادر را نیز به ائمه سپردی و چه خوب ممکن کردند آرزوی ناممکنِ همیشگی ات را. راهی شدی و مادرت تنها پسرش را نذر پیکر بی کفن حسینِ فاطمه(س)کرد به جبران روزهایی که در ⛳کربلا نبود تا یاریش کند. نهایت داستان عاشقانه ات شد شهادت
📗حوالیِ افطار و لحظات زیبای میهمانی خدا ؛ در یازدهم ماه مبارک رمضان؛ روسفید شدی و همنشین همیشگیِ سفره ی خدا. و این است عاقبت پرهیزگاران.
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
در مکتب خمینی آموختهاند
که تا شرک و کفر هست
مبارزه هست ؛
و تا مبارزه هست
ما هستیم ...
#نوجوانان
#لبیک_یا_امام
#نحن_ابناء_الخمینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🕊به مناسبت سالروز شهادت
🌷شهید_جواد_محمدی
🌷تاریخ تولد : ۲۹ /۵/ ۱۳۶۲
🌷تاریخ شهادت : ۱۶ /۳/ ۱۳۹۶
🌷تاریخ انتشار : ۱۵ /۳/ ۱۴۰۰
🌷مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده شهر درچه
⚘ ⃟🕊
🍃🌷زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیبا تر است، سلامت تن زیباست اما پرنده عشق، تن را 🎹قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند
🍃🌷راه و رفتار خیلی هایشان فریاد میزد که" این دنیای فانی برای شما و زندگی ابدی برای ما"، این دنیا را به ما که هنر عاشقی نداریم پیشکش میکنند و چه بد است درد بی هنری که به رخمان میکشند!😔
🍃🌷«و ما الحیاة الدنیا الا لعب و لهو _ زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست.»
به گمانم شاگردان_مکتب_عشق این را روزی چند بار دیکته میکنند...✍️
که از عشق و علاقه و فرزندشان میگذرند و با دل و جان راهی معرکه_عاشقی میشوند.
🍃🌷جواد هم این دنیا را پیشکش ما کرد و سعادت دنیای آخرت را برای خود خرید...امنیت را هدیه کرد ولی💥بهشت را خریدار شد...از فاطمه_۵ساله اش گذشت اما رضایت حضرت_مادر را خرید...
🍃🌷این قلم به طور حتم نمیتواند آنچه را که لیاقت رهروان_عشق است روی کاغذ بیاورد اما میتواند، 💧قطره ای از این 🗻دریای_بیکران باشد که دل و جان تشنه مرا سیراب کند...
من تشنه ای که بویی از گذشت و عشق نبردم...
🍃🌷عاشقی هنر است، و عاشق هنرمند. من هنرمند نیستم که اگر بودم اکنون همره خوبان_معرکه_عشق بودم😔
🍃🌷کاش روزی برسد گذشتن را از خوبان بیاموزیم و زندگی ابدی را برای خود بخریم، کاش...😓
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍🏻 شهید آیت الله بهشتی ؛
🔻مااستراحت نخواهیم کرد این انقلاب و این جامعه آنقدر کاردرش هست که دیگراستراحت بی استراحت...
آنقدرکار هست که میتوان انجام داد بی آنکه هیچ پست وسمت وحکم وابلاغی درکارباشد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💫#شهید_مدافع_حرم_سید_حکیم
#سید_حکیم در آخرین توصیه اش چند ساعت قبل از شهادت به رزمندگان می گوید :
برادران عزیز توجه داشته باشید
اگر یک وقتی من شهید شدم،
جنازه ام سوخت و از بین رفت،
شما ماشینم را به امان خدا رها نکنید،
ماشین را بیاورید که بدهکار #بیت_المال نباشیم!
یاعلی مدد، حالا سویچ را بیاورید که من دیرم شده… و بعد از این توصیه ها رفت
و دقیقا همین اتفاق افتاد.
سیدحکیم با شهادتش برای همیشه در قلبهای مومن هزاران فاطمی زنده می ماند، او شهید شد و اگر شهید نمی شد باید به عدالت خدا شک می کردیم، او می گفت : اگر شهید نشویم، می میریم...💔
🌷هدیه به روح مطهرشان صلوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش عبدالرحمن هست🥰✋
*شهیدے ڪه واسطه ازدواج دو نفر شد*🎊
*شهید عبدالرحمن رحمانیان*🌹
تاریخ تولد: ۱۵ / ۱ / ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل تولد: جهرم ، فارس
محل شهادت: خرمشهر
*🌹یه جوون طلبهای رفت خواستگاری جوابش کردن،🥀دلش میگیره ؛ از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه🌙نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمان رحمانیان جهرمی آشناش میکنن💫...بهش میگن این شهید حاجت میده. ( شهید مال جنوب کشوره ،این طلبه مال غرب کشور )🍃تو دلش با این شهید عبدالرحمان نجوا میکنه...🌙بعد دوباره با خانواده میره خاستگاری همون دختره،🎀 دختره نظرش عوض میشه و قبول میکنه،‼️ پسره میگه من یه طلبه ی ساده هستم🍂 فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور ،خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم.🍁هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده. چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی ؟⁉️دختره با گریه میگه:🥀چند شب پیش، یه جوون خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد💫 و گفت : من شهید عبدالرحمان رحمانیان هستم ،اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان، خاکم🌙یکی از خُدام ما به من رو زده و به من متوسل شده ..💫 من عبدالرحمان زندگیتون رو تضمین میکنم.»🌱 و من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی.» 🎊 شهید عبدالرحمن رحمانیان، فرمانده گردان خط شکن ابوذر لشکر 33 المهدی (عج) بود🍃 که سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای چهار و در محور اروند💥 به فیض عظیم شهادت نائل شد.*🕊️🕋
*شهید عبدالرحمن رحمانیان*
*شادی روحش صلوات*
.• کتابِ مرتضی و مصطفی •.
" قسمت۷ "
|فصل چهارم : عملیات تل قرین|
...💔...
بعد از آتش تهیه سنگینی که روی الهباریه ریختیم ، به طرف این شهر حرکت کردیم . وارد که شدیم، شهر خالی بود .با اتش سنگینی که ریختیم ،شهر را تخلیه کرده بودند و ما بدون درگیری الهباریه را گرفتیم😍✌️. بعد از گرفتن شهر، اتش بسیار سنگینی روی تلّ قرین ریخته شد . حجم اتش چنان سنگین بود که همه جا را مثل روز روشن کرد. مثل نور افشانی هایی که در ایام خاص انجام می شود😝. وقتی اتش از دهانه گلوله خارج میشد ، یک خط از خودش به جا گذاشته و به تل که می رسید ، منفجر شده و همه جا را روشن می کرد☺️. سید ابراهیم می گفت چهارشنبه سوری شده🤣.
سید ابراهیم و چند نفر دیگر به «ابوحامد» ، فرمانده تیپ، پیشنهاد دادند، ما به طرف تلّ قرین برویم. تل جزو طرح عملیات نبود ، اما سید ابراهیم به نکته خوبی اشاره کرد💡. او به ابوحامد گفت :« تل روی الهباریه مشرفه و دشمن قشنگ به ما تسلّط داره. هوا که روشن بشه، دیگه نگه داشتن شهر کار اسونی نیست🤭. دشمن به راحتی میتونه مارو بگیره زیر اتیش و کارمون رو یکسره کنه. الان که شبه، با استفاده از تاریکی و اصل غافلگیری 😏، میریم روی تل و اوضاع رو بررسی می کنیم✌️ ؛ اگه همه چیز ردیف بود ، هماهنگ می کنیم بقیه هم بیان و تل رو میگیریم🤝 .
ابوحامد این طرح را به حاج قاسم💚 انتقال داد . به دلیل حساس بودن عملیات ، حاج قاسم💚 شخصاً پای کار حضور داشت😊 . بعد از هماهنگی های لازم ، قرار شد به طرف تل حرکت کنیم .
سید ابراهیم به من گفت :« ابوعلی ، برو چند تا نیروی داوطلب پیدا کن، بردار بیار.» وقتی در دسته اعلام کردم ، تنها کسی که اعلام امادگی کرد نجفی(شهید) بود؛ همین یک نفر. با بیست نفری که از گردان های مختلف جمع شدند ، به طرف تل حرکت کردیم.
مسافت طولانی ای در پیش داشتیم😴 . وضعیت جغرافیایی تل به گونه ای بود که دامنه خیلی وسیعی داشت؛ حدود دو کیلومتر میشد، با شیبی بسیار ملایم.
هوا خیلی سرد😬 بود ، اما چون راه می رفتیم و مهمات همراه داشتیم ،لباس های زیر بادگیرمان خیس عرق شده بود🤒 . سرما را وقتی احساس کردیم که رسیدیم بالای تل. فعالیت مان که کم شد ، سرما رفت توی جلدمان😷🤧🤐 . از زیر بادگیر سرما میزد می رفت داخل، طوری که دندان هایمان بهم می خورد😬🤣.
تلّ قرین را هم بدون دردسر گرفتیم🙃✌️ .سید ابراهیم گفت :« تا می تونید با پنجول هاتون زمین را بکنید و سنگر درست کنید ؛با پنجول هاتون🤚 ، با سر نیزه 🗡، با خشاب اسلحه ،با هر چی دم دستتونه زمین رو بکنید ،برید توش. هوا که روشن بشه🌤، دشمن تازه می فهمه چند چنده😏. اون وقته که به ما امون نمیده😱. پس تا میتونید برای خودتون مأمن و سنگر درست کنین . » زمین انجا هم طوری بود که ده سانت می کندیم ،می خوردیم به سنگ😔. باید با همان قلوه سنگ ها برای خود سنگر میزدیم.
فردا صبح☀️، همانطور که سید ابراهیم پیش بینی کرده بود ،اتش بازی دشمن شروع شد🔥💥. انها از شهرک «کفرناسج» که فاصله اش با تل ششصد ،هفتصد متر بود ،با توپ ۲۳ تل را می زدند🤭 . دشمن آنقدر روی سرمان اتیش می ریخت که نمی توانستیم جنب بخوریم😱.
از دست دادن تل خیلی برای آنها سنگین بود☹️. به همین خاطر کم نگذاشتند. از این طرف آتش می ریختند، از آن طرف نیروهایشان از تل بالا میآمدند. ما هم که کمک کپ کرده بودیم😑. حدود ۱۴ نفر از بچهها روی تل شهید شدند؛ همه هم با ترکش خمپاره💣.
سید ابراهیم پشت بیسیم 🎙 اعلام کرد هر کسی صدای🎵 منو میشنوه، هر چی نیرو داره، بفرسته بالای تل. نیروهایی که دیشب آمده بودند، خودشان را کشیدند بالا اینها همه دیشب تل را به راحتی گرفته بودند💪.
فشار سنگین آتش🔥☄💥 باعث شد، نیروهای سوری نتوانند بالا بیایند و عقب کشیدند.
با آتش سنگین دشمن، نیروهایشان کم کم به بالای تل رسیدند. من داخل یک سنگر طبیعی جا گرفته بودم. سنگری که دو تا سنگ بزرگ کنار هم داشت و لبه هایش هم روی هم بود. زیر این سنگها حالتی شبیه تونل ایجاد شده بود. من سینهخیز داخل این تونل جا گرفته بودم. تنها کاری که می شد انجام دهم، درجا غلت زدن بود. غیر از این نمیتوانستم تکان بخورم.
با شدید شدن آتش دشمن💥🔥 مجبور شدیم، کمی از سر تل عقب بکشیم. هر لحظه بر تعداد نفرات دشمن اضافه میشد. اوضاع حسابی قمر در عقرب شده بود😱. کار داشت از دست ما خارج میشد. ما در موضع بالا نبودیم. تبادل آتش به شدت ادامه داشت، اما آتش دشمن کاری تر بود. 😔
در همین لحظات سید ابراهیم فریاد کشید،« نزن! نزن آقا👐😠 !» یکی از بچه ها گفت :« سید، دارن میان بالا! چی چی رو نزن؟!» سید گفت:« نزن دیگه! این زدن غیر از هدر دادن مهمات هیچ فایده ای ندارد😐. بذار بیان بالا، تو تیر رس قرار بگیرن، وقتی مطمئن شدی تیرت میخوره به هدف ، اون وقت بزن😉. الان که داری همین جور بی هدف میزنی، دشمن فهمیده ترسیدی🤭. پس صبر کن بذار بیاد توی سینه کش تپه، اون وقت بزار وسط سینه اش و حالش و جا بیار😁 .» راست هم می گفت. با اینکه ما تند تند تیراندازی می کردیم ، اما چون بی هدف بود هیچ تلفاتی نمی گرفتیم؛ فقط دور ریز مهمات بود. سید ابراهیم دوید و این مطلب را با داد و بیداد به همه تفهیم کرد.🔈
با خوابیدن آتش💥🔥 ما، دشمن از جا کنده شد و کشید بالا. ما هم گذاشتیم خوب بیایند بالا .در یک لحظه بلند شدیم و به طرف شان آتش گشودیم😄. مثل چی درویشان کردیم. پشت سر هم روی زمین می افتادند. تاکتیک سید حسابی جواب داد.💛
اوضاع هر لحظه وخیم تر می شد😞. ما در محاصره افتاده بودیم . وضعیت به گونه ای شد که من یکی فکر سالم برگشتن را هم نمی کردم. گوشی موبایلم را درآوردم و با بغضی که داشتم😔، صدایم را ضبط کردم. ناگهان دو تا از بچه ها را دیدم که از پشت خاکریز پریدند بیرون و با دشمن جنگ تن به تن کردند. از دلاوری و شجاعت شان کیف کردم😍.
بچه ها تیربارچی دشمن را که پشت تیربار بود و آتش سنگینی می ریخت، زدند. من سریع سینه خیز رفتم جلو، تیربار او را برداشتم، غلت زدم به طرف یک سنگر بتونی که آنجا بود و دستم را گذاشتم روی ماشه. به سید ابراهیم هم گفتم:«سید،ویه تیربار غنیمت گرفتم🤩.» سید گفت:« دمت گرم ابوعلی🙃!»
اوضاع کمی بهتر شد اما نه کاملا خوب. با دشمن بی دست و پایی طرف نبودیم. آنها اول شروع کردند به نارنجک💣 انداختن. ما دست شان را می دیدیم که بالا می رود و به طرف ما نارنجک پرت می کند. برد نارنجک به این طرف خاکریز نمی رسید و همان جلو منفجر می شد. با این حال، به محض دیدن دست آنها ، پشت خاکریز، سنگر می گرفتیم.
چندین بار این کار تکرار شد. دفعه بعد دست بالا رفت ، ما سنگر گرفتیم، اما خبری از انفجار نشد😒. پدرسوخته ها کلک شان بود😏. متوجه شده بودند ما با دیدن دست آنها سنگر می گیریم😛. دست ها را به حساب پرتاب نارنجک، الکی بالا برده و به اصطلاح فیلم بازی می کردند🤨.
...💔...
⚪️ ادامہ دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#راوی | #کربلای_چهار
🎥 جزیره ام الرصاص هنوز و بعد از سال ها از دفاع مقدس هنوز نیزه و شمشیر شکسته های قتلگاه غواصان با ما سخن می گویند و حدیث عشق می سرایند...
▫️مگر می توانیم فراموش کنیم؟
🎙 راوی: حاج علیرضا دلبریان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#منتظࢪآنہ❤️
.
مامنتظرلحظہدیدار
بھاریم!💕🌱
آرامکنیدایندلِ
طوفانےمارا...😭
عمریستهمہ
درطلبوصلتوهستیـم
پایانبدهـاینحالِ
پریشانےمارا..😔💔
#السَّلامُعَلَيْكَيَا
حُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ✋🏻
🍂⃟꙰ صَدْ ݜُڪرْ کہ اݫ ٺبآر زهڔاٮیم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
صبح است و وصیت در راه :
وصیـتـــــ من
بہ تمام راهیان شهـادتـــــ،
حفظ حرمتـــــ ولایتـــــ فقیہ و
مبـارزه با مظاهر ڪفر
تا اقامهٔ حق و ظهـور ولے خــــــــــدا
امام زمان (عج) استـــــ...
سلام
صبحتون شهدایـے🌷
#شهید_مجید_پازوڪے
#شهید_تفحص
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘ولاتحسبن_الذين_قتلوا_في_سبيل_الله_امواتا_بل_أحياء_عند_ربهم_يرزقون⚘
⚘به مناسبت سالروز شهادت
⚘شهید_محمد_اسدی
⚘تاریخ ولادت : ۳٠ /۶/ ۱۳۶۴
⚘تاریخ شهادت : ۱۷ /۳/ ۱۳۹۵
⚘محل شهادت : سوریه
⚘مزار شهید : مشهد بوستان خورشید
🍃⚘محمد اسدی، پسری مودب و عاشق اهلبیت(علیهالسلام) و این عشق است که راه را برای همه چیز باز میکند حتی ناممکن ها. اما شهادت ممکنی است که راهش فقط عاشقی است. عشق با شجاعت، با جسارت و با بصیرت که تو همه اینها را یکجا داشتی⚘
🍃⚘پسری دهه شصتی که متولد میشود تا روزی با شهادت نقطه بگذارد بر آخرِ دفتر زندگیاش. چهل روز، به چله نشست تا راه اعزام برایش هموار شود و شب تا صبح را عبادت کرد و راز و نیاز تا بالاخره راهیِ سرزمینِ عشق شد. و من معتقدم همه اینها از برکت نمازهای_اول_وقت اوست.
🍃⚘وقتی برای خدا خالص میشوی و تنها به شوقِ نگاهِ او قدم برمیداری، او نیز خودِ تورا به آغوش میکشد. به بهترین شکل ممکن! در ماهِ مهمانی، با زبان روزه و مثل ارباب لب تشنه💔
🍃⚘حال تو پرستویِ خوش رقصِ آسمانهایی و ما گیر کرده به زنجیر دنیا، دعایمان کن ای ⚘شهید، شاید نفس حق شما گره گشای کارمان باشد🙏
✨پروازت_مبارک پرستوی حرم
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز شهادت شهیداحمد مکیان🌼
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
<<ولاتحسبن_الذين_قتلوا_في_سبيل_الله_امواتا_بل_أحياء_عند_ربهم_يرزقون>>
⭐به مناسبت سالروز شهادت
⭐شهید_احمد_مکیان
⭐تاریخ تولد : ۱۵ /۸/ ۱۳۷۳
⭐تاریخ شهادت: ۱۷ /۳/ ۱۳۹۵.حلب سوریه
⭐مزار شهید : بهشت معصومه سلام الله...
⚘ ͜͡🕊
⭐پسری متولد آبادان در خانواده ای مذهبی و روحانی...احمد مکیان دلداده به اهلبیت...
⚘ ͜͡🕊
⭐در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در قم مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه حضرت_معصومه(س) در مدرسه علیمه امامرضا(ع) مشغول تحصیل شد....
⚘ ͜͡🕊
⭐میگویند : کفیلِ روزی طلبه ها، امام_زمان(ارواحناهفداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را شهادت خواست...
⚘ ͜͡🕊
⭐برای دفاع از حریمِ حضرت عقیله راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه میکرد و بی چشم داشت به دنیا، آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود
⚘ ͜͡🕊
⭐در ۲۱ سالگی، در اولین روزِ ماه میهمانی، با زبان روزه ولبی عطشان، در دامانِ مولایش امام حسین(ع) به دیدار معبودش شتافت.....
⚘ ͜͡🕊
⭐احمد انتخاب شده بود...برای عشق بازی، برای شهادت نوشته بود،"های و هوی بهشت را میبینم، چه غوغایست! حسین به پیشواز یارانش آمده..."
⚘ ͜͡🕊
⭐میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد. دوست داشت سرش در دامان سرورش امام حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش آب بنوشد، که میسر شد...
آخر امام حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان، میرود
⚘ ͜͡🕊
⭐از رویِ پرنور و با جمالِ شهدای_گمنام خجالت میکشید که قبرش مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد!
⚘ ͜͡🕊
⭐سفارش کرد پیکرش را غریبانه تحویل بگیرند، غریبانه تشیع کنند و غریبانه در بهشت_معصومه به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند "تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی"
⚘ ͜͡🕊
⭐بالاخره عاشقان رنگ و بویی از معشوق دارند...عاشقان، مادری اند...
⚘ ͜͡🕊
⭐پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در قطعه ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، شهدای_فاطمیون به خاک سپردند...😔
اکنون مزارِ احمد، این طلبه عاشق،⛳ زیارتگاهِ اهل یقین است.
⚘ ͜͡🕊
⭐امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است.»
⚘ ͜͡🕊
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حاج قاسم سلیمانی:
ما بزرگترین پیروزی برای خودمان این را میدانیم که تبعیت از امام کردیم. ما ضرر نکردیم هیچ...
ما اگر ناراحتی داریم به خاطر ناراحتی امام است. ما میخواستیم اماممان حرفش به همه کرسیهای دنیا، زنده و والا باشد.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
<<ولاتحسبن_الذين_قتلوا_في_سبيل_الله_امواتا_بل_أحياء_عند_ربهم_يرزقون⚘
⚘به مناسبت سالروز شهادت
⚘شهید_جواد_تیموری
📜تاریخ تولد : ۱٧ /۵/ ۱٣٧۰
📜تاریخ شهادت : ۱٧ /۳/ ۱٣٩۶
🕯محل شهادت : مجلس شورای اسلامی
🕯مزار شهید : بهشت زهرا
💐 ⃟🕊
📝دل که به یارت دهی؛ عاشق که شوی؛ جانانت میشود همانی که زمان و مکان بهر وصال او؛ تفاوتی ندارد. تمامِ تنت چشم میشود تا بیابی اورا؛ دل، تنگِ آغوشش میشود و آرام را از روزگارت میگیرد.
💐 ⃟🕊
👌فرقی ندارد شام باشد یا 🕌کربلایا⛳ بقیع باشد یا اصلا در همین تهران، پاک که باشی؛ دل که وصل شده باشد، رزق میشود شهادت آنهم با امضای مادر_سادات. برادرت را خدا در سال ۶۷ میان عملیات مرصاد گلچین کرد و تو نیز راه برادر را در پیش گرفتی؛ محافظ مجلس بودی و با افراد زیادی رو به رو میشدی؛ بارها و بارها آسیب دیدی و آزارت دادند اما سکوت کردی و آرام گرفتی تا مبادا وظیفه خود را نسبت به این نظام خدشه دار کنی....
💐 ⃟🕊
📝ورد زبانت بود که میخواهی مدافع حرم شوی؛ عشق به عقیله ی بنی هاشم دیدگان زمینی ات را بسته بود و آن ها را به آسمان گشوده بود. مشغول انجام خدمت بودی، که تروریست های 🔥تکفیری ناجوانمردانه از پشت حمله کردند؛ همچون همیشه تو و دوستانت فداکارانه میان میدان بودید؛ به فاطمه ی زهرا(س) اقتدا کردی و از ناحیه صورت مجروح شدی، بر زمین افتادی اما وجودت تمام تلاشش را میکرد تا بایستد و نگذارد🔥 تکفیری ها لحظه ای آرامش مردمِ 🇮🇷ایران را برهم زنند...
💐 ⃟🕊
نامردانِ 🔥داعشی؛ زمانی که چشم های نیمه گشوده ات را دیدند، تاب نیاوردند و از هراس آن چشم های امیدوار ؛ تیر آخر را بر سرت زدند و همچون برادر شهیدت آغوش ارباب را لبیک گفتی...
💐 ⃟🕊
👌تو؛ تازه دامادِ شهیدی! آخر روز عقدت به شهادت رسیدی و این نیز عروسی آسمانی بود برای تویی که همیشه خود را مدیون حسینِ فاطمه میدانستی. مخصوصا آن زمان هایی که تمام کارهای هیئت را به تنهایی میکردی و در آخر با تواضع گوشه ی هیئت می ایستادی و عزاداری میکردی
💐 ⃟🕊
📝ثابت کردی عشق خود را و خدا نیز خریدار عاشقانه هایت شد. 🥀شهیدِ خدایی!
میشود رسم عاشقی کردن را نیز به ما بیاموزی؟
💐 ⃟🕊
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌸(السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا)🌸
🍁«مراسم هفتگی»🍁
«به مناسبت میلاد امام رضا جان❤️ علیه السلام»
👤سخنران:
حجتالاسلام هادی نظری
📌موضوع سخنرانی:
(«تشکیلات» در نگاه و سیره اَئمه اطهار علیهم السلام)
👥🎙️با نوای مداحان اهل بیت:
کربلایی حسین شیرمحمدی
کربلایی صادق احمدی
📆زمان:
پنجشنبه شب (۱۹ خرداد)
🕣ساعت شروع: ۲۰:۳۰
🕌مکان:
قاسم آباد، حجاب ۲۱؛ بیت شهید نظرزاده
🌺هیئت محبان جواد الائمه علیه السلام 🌺
@mohebanejavad
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh