eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر میثم هست🥰✋ *شهید بـےسرے ڪه سنگــ مزار ندارد*🥀 *🌷شهید میثم مُدواری* تاریخ تولد: ۲۳/ ۲ / ۱۳۶۳ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه *🌷همسر شهید← رمز گوشی همدیگه رو می‌دونستیم ولی سر گوشی هم نمی‌رفتیم🪄بعضی وقت‌ها گوشی هم رو عوض می‌کردیم؛🖇️ایشون می‌رفت پیامهای‌ تلگرام من رو میخوند،🤳🏻 منم‌ میرفتم‌ تلگرامش رو میخوندم💌🤳🏻یه عالمه میوه براش پوست می‌کَندم میذاشتم تا بخوره؛🥒 تهِ میوه رو خودم می‌خوردم! می‌گفت چرا خودت نمیخوری؟🥝می‌گفتم وقتی تو میخوری بیشتر به من می‌چسبه!(:🌙بعضی وقت‌ها یه جاهایی میرم یا یه‌ چیزایی میبینم، واقعاً دلم براش تنگ میشه🥀احساس می‌کنم پیشم نشسته!🥀همرزم← شب عملیات تا صبح من و شهید محمدخانی و میثم زیر یک پتو از سرما لرزیدیم❄️میثم قبل از نماز صبح بلند شد📿 وضو گرفت تا نماز شب بخواند📿 نماز شب را خواند و این آخرین نماز شبش بود🥀قبل از اینکه بزنیم به خط گفتم: میثم نیتت صاف شد؟⁉️ نگاهم کرد و با یه لبخند گفت: صاف صاف💫 از این صاف صاف گفتنش تا لحظه‌ای که غسل خون کرد چند لحظه هم نشد🕊️همسرش← بعضی ﺭﻭﺯﻫﺎ به من می‌گفت ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ پیکر بیﺳﺮ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﯽﻛﻨﯽ؟»🥀 همینطور هم شد🥀در اثر اصابت گلوله توپ به سرش بی سر شد🥀و به آرزوی خود رسید🕊 بنا بر وصیت میثم، مزار او در بهشت زهرا(س)🌙همانند مولایش امام حسن مجتبی(ع)،💫بدون سنگ مزار🥀در کنار برادرش شهید مسعود مُدواری می‌باشد*🕊🕋 *شهید میثم مُدواری* *شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸 رمان امنیتی رفیق قسمت چهل 🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - بارون کربلا - پویانفر.mp3
8M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍂من دور از 🍂شب جمعه من مهمونم کربلا😭 🎤 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🦋🌼🦋🌺🦋🌼🦋 یک نفر هست👤 كه خود ولي خاطره اش مرا سخت بغل💞 مي گيرد برگرد و تنها یه بغل باش 🍂کوثر خانم نازدانه ی شهید 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌾هر روز که می گذرد دریای وسیع تر می شود 🌾و دلتنگی ها💔 تر این است حالِ دل در بحرِ ... ساحل آرامش! کجایی⁉️ ‌🍃 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📜کلام شهید 🔸انسان كار است. امروز هر چه بگويی فردا از يادش می رود. بنابراين بايستی دائم تذكـ💥ــر داد و مسائل بطور مرتب شود و هی گفته شود. 🔹سلسله مراتب بايد رعايت شود. در جبهه، خودرأيی نيست. هر كس بگويد من، اين تخلف كرده است.. به‌ دور‌ از‌ خودرأیی‌ بودند شهدا‌ صاف‌ و ساده بودند💖🌷 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی_آنلاین_حسابرسی_قیامت_استاد_قرائتی.mp3
3.52M
♨️حسابرسی قیامت بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت 🌷 #شهید_محسن_صدقی_بجنوردی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 🍃زندگی‌اش در خلاصه می‌شود. از دوازده سالگی‌اش میان بحث‌های و اجتماعی گرفته تا حضور همه جانبه‌اش در سخنرانی‌ها و علیه ظالمانِ زمان. آرام و قرار هم نداشت و دائم در حال تلاش برای استوارتر کردن این بود. 🍃دائم زمزمه می‌کرد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَعينوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرين»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از و کمک جویید که همانا خداوند با شکیبایان است. این چنین بود که نماز فرصتی برای او شده بود تا با خدایش ملاقات کند و آرزوهایش را در گوش خدا کند. 🍃رفاقت زیاد او با خدا هم باعث شده بود تا رنگ و بوی به خود گیرد و با خواندن دائمیِ قرآن هیچ لحظه‌ای از یاد خالقِ مهربانش غافل نشود؛ داستانِ ما، مهربان بودن را نیز از خدا آموخته بود و خوش‌ برخوردی‌اش نشان از بودنش داشت. آنقدر هم متواضع و بود که همیشه احترام به پدر و مادرش را به خود گوشزد می‌کرد. 🍃عاشق شد و به پای معشوقش عاشقی کرد! کرد و ثابت قدم ماند. به قول خودش با زبان و عمل دعوت (ره) را لبیک گفت و تا پایِ جانش به این عهد وفادار ماند. هم پاداش سربازانی چون محسن است؛ این چنین بود که ، معراجِ او شد. در جوانی و همچون آقایش حضرت (ع) با رویِ سفید و چهره‌ای خوشحال به آغوش خدا پر کشید و برای همیشه میانِ قلب‌های ما جاودانه شد. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۳۶ 📅تاریخ شهادت: ۱۱ آذر ۱۳۵۹ 🥀مزار شهید: بجنورد 🕊محل شهادت: سوسنگرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه سودی اصلا برای حکومت اسلامی داره؟! ⭕️ حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مادر شهید علی وردی: وقتی آرمان شنید چادر از سر دختران کشیدند یک لحظه آرام و قرار نداشت 🔹آرمان می‌‎گفت: با نشستن من و امثال من که کاری پیش نمی‌‎رود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اطلاعیه مراسم وداع و تشییع پیکر مطهر شهید مدافع امنیت مراسم وداع، جمعه ۱۱ آذر، ساعت ۱۸:۳۰ حسینیه عاشقان کربلا ساری مراسم تشییع، شنبه ۱۲ آذر، ساعت ۹ صبح از امامزاده یحیی(ع) تا گلزارشهدای ملامجدالدین ساری عزیزمان🥺 راه تان‌ ادامه دارد🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سالروز_شهادت 🌷 #میرزا_کوچک_خان_جنگلی🌾 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃جنگل و سبزی و سرخی بهار و تابستانش، رطوبت و بوی نم همه یا خلسه‌ای از آرامش هدیه می‌دهند، اما وقتی با بوی مخلوط شود هیچ حسی را منتقل نمی‌کند فقط و فقط را آزار دهنده تر و جنگل را غیر قابل تحمل می‌کند. 🍃میرزا اسلحه به دست گرفت تا نترسیم از و انگلیس یا هر اجنبی دیگری، جنگید تا دولت مرکزی چمباتمه نزند روی و آرمان و هدف مردم، جنگید تا مثل تکه گوشت میان کفتار پیر و تقسیم نشود و ناموسش بوی ایرانی بدهد نه ... 🍃میرزا بین و خلخال‌ از سوز سرما سیاه شد و رفت اما وای به حال سگ‌صفتان که پس از مرگش سر از تنش برداشتند تا پیشکش دولت و سفارت روس و کنند و جیب‌هایشان را پر... 🍃میرزا کشته‌ی است کسانی که عزت ماست محلی‌شان را بر گوشت گاو بلغاری ترجیح دادند. فیه تامل، نفوذی‌ها هنوز بوی چرم گاو بلغاری می‌دهند، فقط کافیست شامه تیزی داشته باشید. 🍃هنوز هم می‌شوند تا کسی هوس ایستادن نکند. به انتظار باید ایستاد، نشستن کار بود. ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد: ۱۲۵۷ 📅شهادت: ۱۱ آذر ۱۳۰۰ 🥀مزار شهید: رشت 🕊محل شهادت: ارتفاعات تالش خلخال 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رفیق نیمه راه من خداحافظ... 🔹تصاویری از حضور سرباز گمنام امام زمان(عج) در اردوهای جهادی 🔹شهید صالحی از ادوار بسیج دانشجویی بود که روز گذشته در سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل گشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا شمع محفل بشریتند... 🌷🌷🌷 و چقدر شدن، مشتاق بودن، عاشق♥️ بودن و دلدادگی به حضرت دوست زیباست و چقدر واژه‌ها وقتی در این باره می‌نویسی، خود به خود رقص می‌گیرند و ذره صفت به چشمه نور✨ می‌روند. هر تولدی دوباره است و نه اینکه سالهاست می‌نویسم ما برای حفظ ذره ذره این خاک خون❣ داده‌ایم و این آب و خاک با خون مردمان این سرزمین آبیاری شده است. پس هنوز هم باید بدهیم و این درخت سترگ تاریخی را آبیاری کنیم.... مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بود. فردی بسیار متواضع، خوش اخلاق💖 و انقلابی که حتی دانشجویانی که عضو بسیج دانشجویی هم نبودن برای ایشان احترام بسیاری قائل بودند. احمد اهل بود. در حین تعقیب و گریز تروریست‌های در محور زاهدان -زابل به شهادت رسیدند🕊🌷 ایشون دهه هفتادی بود و عمرش رو پای انقلاب و مردم گذاشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰تشبیه و تنبیه برای همه 🔸نظامی ها یک قانون دارند که میگویند: برای یکی تنبیه برای همه. در میدان موانع یک گودالی بود به ارتفاع دو و نیم متر. قبل از ورود به آن مرحله آموزش های لازم برای خروج⬅️ از مانع را دادند که چطور از گوشه های گودال استفاده کنیم و خودمان را سریع از بکشیم بیرون 🔹من وارد گودال شدم ولی بخاطر آموزش های قبلی توانی در بدنم نبود که خودم را بکشم😓 من سعی میکردم از گودال خارج بشوم و رفقایی که قبل از من مانع را رد کرده بودن داشتن آن بیرون میشدند تا من خودم را برسانم. بخاطر همون قاعده نظامی: تشویق برای یکی تنبیه برای همه... 🔸با تمام وجودم سعی میکردم که از مانع خارج شوم که  پرید توی چاله پاهایش را خم کرد و شانه هایش را آورد پایین که زانویش لگد کنم و پایم را بگذارم روی شانه محمد تقی و از گودال🕳 خارج شوم. 🔹محمد تقی گفت: برو بالا بچه ها منتظرت هستند. من اول خودداری کردم. ولی با اصرار شهید بزرگوار🌷 درحالی که واقعا خجالت میکشیدم از پا و دوشش استفاده کردم و بالا آمدم. بعدش خود خیلی سریع بالا آمد و من هم عذرخواهی کردم و صورتش را بوسیدم♥️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده: ♡ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh