*🌷🕊شهید روح الله نوزاد
🌷مادر شهید بزرگوار:
🎂18 فروردین سال 64 به دنیا آمد و به دلیل علاقه و ارادتی که به حضرت امام خمینی (ره) داشتیم، اسمش را روحالله گذاشتیم. روحالله از همان کودکی علاقه خاصی به حضرت امام (ره) پیدا کرده و همیشه عکس امام (ره) را همراه داشت.💗
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*از کودکی اهل پایگاه بود و💗 علاقه خاصی به عکس 🩸شهدا داشت. هر مسجدی که میرفت چشمش به عکس شهدا خیره میشد.*
*🌷مادرش میگوید:
اخلاق عجیبی داشت و همه را جذب میکرد🥰. یکی از همراهان که از روح الله شناخت دارد میگوید: روح الله در 4 مسجد فعالیت فرهنگی داشت. مادرش تصدیق می کند: اصلاً دوستانش او را بیشتر از ما میشناسند....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*🌷مادر شهید خاطره ای روایت میکند که شنیدنی است:
یکی از اهالی محله ما خدمت سربازی اش افتاده بود مرز سیستان. هنگام درگیری با اشرار صورت این جوان جراحت برداشته بود🤕. من در خانه به روح الله گفتم خداوند خدمت هیچ جوانی را در آن منطقه قسمت نکند. روح الله برگشت به من گفت چرا مادر؟! آنجا هم باید به مردمش خدمت کرد. بعدها که شهید شد فهمیدم خودش نیز در آن منطقه ماموریت دارد."😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*مدتها گذشت تا اینکه روزی روحالله📞 تماس گرفت و از من رضایت خواست تا به گروه صابرین بپیوندد که به گفته پسرم اسیری و 🩸شهادت داشت و خدمت کردن در آنجا آسان نبود. من رضایت خودم را در گرو رضایت خدا و خود روحالله دانستم و سعی کردم حالا که چنین تصمیمی گرفته، به پسرم روحیه بدهم💪. با گوشه چادرشبش، قطره 💧اشک گوشه چشمش را به آرامی پاک کرده، ادامه میدهد: از پشت گوشی خندههایش را میشنیدم که به دوستانش میگفت: دیدید مادر من رضایت میدهد!🥺💗
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*ورزشکار بود🤼♂ و کاراته🥋 و بدنسازی میرفتیم. خیلی شجاع و بیباک بود. در باشگاه رزمی با سابقهدارترها و بزرگتر از خودش مبارزه میکرد و نمیترسید.👌🏻*
*🌷مادرش از شهادت متفاوت روحالله میگوید: یک هفته قبل از شهادتش📞 تماس گرفت که پنجشنبه به تبریز بر میگردد. به دوستانش هم گفته بود یکشنبه شب، به سمت تهران حرکت می کند تا دوشنبه در تهران باشد و پنجشنبه به تبریز بیاید. قضای روزگار هم این بود که یکشنبه🩸 شهید شود، جنازهاش را دوشنبه به تهران منتقل کنند و پس از چند روز جنازهاش را پنجشنبه به تبریز بیاورند!🌷🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
شفاعتت میکنه اون شهیدی که؛
موقع گناه میتونستی گناه کنی ولی به حرمت رفاقت با اون گذشتی...!!
#شهیدحسین معزغلامی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*✨👌🏻زیبا ترین تفسیر روزه در بیان
🌷شهید بهشتی:
✨«آدم روزه دار معمولا یک نوبت غذا توی زندگیش صرف جویی میشه. این یک نوبت غذایی که از زندگیش حذف میشه، نباید بره جزو موجودی بانکش، این یک نوبت غذا باید برود برای اونهایی که این غذا رو ندارن، اون یک نوبت غذا رو باید انفاق کنید...»✨
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔺توییت دیروز سیدحسن نصرالله :
دست بریده اش هنوز به قاتل سیلی میزند شمشیر قدس ۲ در ساعات آینده !
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تندیس#حاج_احمد_متوسلیان در مارونالرأس در مرز فلسطین نصب شد، تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ی ایرانی باشد.
انگشت اشاره #احمد_متوسلیان در تندیس ساخته شده، به سمت سرزمینهای اشغالی فلسطین است...
#اللهم_فک_کل_اسیر
#قدس_خرمشهر_دیگر_میشود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥تفاوت بین «بیا» و «برو»
🌷🕊حاج قاسم سلیمانی: فرماندهی در جنگ ما امامت بود؛ نه هدایت.
فریادشان این بود «بیا»✨
نه اینکه «برو»
🎧 در ویدیوکستها گزیدهای از بیانات ماندگار شهید حاج قاسم سلیمانی را میشنوید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
عاقبت همه ما آمبولانسه ...
فقط خدا کنه برای ما پلاک نظامی باشه...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🎬 #استوری | #شهدایی
♦️ من این سرزمین را یک سرزمین مقدّس میدانم. اینجا نقطهای است که ملائکهی الهی که شاهد فداکاری مخلصانهی این شهدای عزیز بودند، به آن تبرّک میجویند...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تاخودمانرانسازیم
وتغییرندهیمجامعه
ساختهنمیشود : ) !
-شھیدابراھیمهادۍ🍃❤️!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Tahdir joze16.mp3
3.95M
تحدیر(تندخوانی) جزشانزدهم قرآن کریم
قاری استادمعتزآقایی🌱❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حاجے...
گردوغباربلندشدہ
وبایدپرید !
الانوقتشہ...
اگہنپریمجامےمونیم !
بہترینفرصتالانہ ...
اگہبمونیمباختیم ... !🕊
#شہیدمصطفیصدرزادھ
╭─✨♥️─↷
#خادمشهدا
❬اللّٰھمصَلِّعَلۍمُحَمـَّدوآلِمُحَمـَّد!❭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
「🌿☁️•°•°」
.
چَشمـٰانَتآخَرینچیزۍست
ڪِہاَزمیراثِعِشق،بـٰاقۍمۍمـٰانَد…(:
#برادرم_جهادم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*#متن_خاطره
چند روز بعد از عملیات دیدمش. هر جا میرفت یه کاغذ و 📝خودکار باهاش بود. از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟!!! گفت: توی عملیات گوشهاش آسیب دیده ،👂🏻❌ اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه، باید براش بنویسی تا بفهمه...😔
📚منبع: کتاب امتحان نهایی ، صفحه 16
#محسن_پوراحمد_خمینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یک لحظه چشمم به او افتاد 😭
دوکوهه....
📍 #غروب_جمعه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
*کار همیشگی ش بود. هر وقت💔 دلش تنگ می شد دستمو می گرفت🫴🏻 و با هم می رفتیم بهشت زهرا "سلام الله علیها "
اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم؛ بعد می رفتیم سر مزار ✨شهدا.
می گفت : " این جا رو نیگا کن 😍، اصلا احساس می کنی که این شهدا مرده ان🥰 ؟ این جا همون حسی رو داری که تو قطعه ی اموات داری ؟ "
بالا سر مزار بعضی از 🩸شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد.
می گفت : " اینایی که می بینی ، همه ✨نوزده ، بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمی ره که بخوان ما رو قطعه مرده ها دفن کنن ".
از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره🥺
🌷🕊شهید مصطفی احمدی روشن
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید دفاع مقدس علیرضا خاکپور
ایشان از #فرصتها به نحو احسن استفاده می کرد و #شبهاى جمعه در جمع بچه هاى محله، #مراسم و #دعاى كميل بر پا می کرد، گاهى در #مسجد به #سخنرانى مى پرداخت و درباره #فضائل #جهاد و #نماز صحبت می کرد.
🍃🌷🍃
#جمعه ها به اتفاق دوستان به #نماز جمعه به گرگان می رفت. ایشان اگر در مجلسى #عيب جويى يا #غيبت می شنيد آنجا را #ترك می کرد «نسبت به غيبت خيلى حساس و از افرادى كه غيبت می کردند دورى می کردمو با آيات و روايات اهل بيت، آنان را نصيحت می کرد.»
🍃🌷🍃
در#جبهه...عده اى حدود بيست و پنج نفر بودند كه راه را گم كردند. مدت #سه روز #سرگردان و بدون #آب بودند و به شدت دچار #تشنگى و #گرسنگى شده بودمد و #نمازها را با #تيمم مى خواندند.
🍃🌷🍃
از فرط #استيصال به #دعا نشستند و بسيار #تضرع كردند. در حال #نماز خواندن بود كه صدايى شنيد: «خاكپور بيا آب را ببر.» به دنبال صدا رفت. بالاى يك گردنه درختچه اى بود، نه مسير رفت و آمد انسان و نه ماشين بود.
🍃🌷🍃
#دو گالن بيست ليترى #آب زلال در آنجا قرارت. با نوشيدن آن بچه ها سير شدند.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh