#شهیدحججی میگفت؛
همـهمیگوین:
خــوشبـهحالفلانی،شهیدشــد
امــاهيچکسحـواسشنیست
کـهفلانیبــرای #شهیدشـدن،
شهیدبـودنرايـادگـرفت...🌱
#شهیدانہ
_گفتم: تا کربلا چقدر راه است؟
گفت: چند لحظه ...
هر کجا باشی مهمان اویی!
رو به قبله بایست وسه مرتبه بگو:؛
[صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ]✨
#امام_حسین
#محرم
#اربعین
#شهیدا اول پروا کردند
یعنی #تقوا رو رعایت کردند
بعد پرواز کردند.
#حاج_حسین_یکتا🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨͜͡🕊
.
.
نمیدانمشھادت
شرطِزیبادیدناست
یادلبھدریازدن؛
ولیهرچہهست،جزدریادلان
دلبھدریانمیزنند...
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤️بسم رب الشهداوالصدیقین ❤️
#سالروز_شهادت:
#مدافع_ حرم:
#شهید_حسین_ دارابی
❤️شهدای خان طومان
🌷شهید مدافع حرم؛ حسین دارابی، 27 مهر 1361 در تهران متولد و در خانوادهای مذهبی و شیفتۀ اهل بیت علیهمالسلام پرورش یافت. از همان دوران کودکی با قرآن کریم و آموزههای دینی انس گرفت. به همین دلیل هم در جوانی، همواره عشق به پوشیدن لباس دفاع از حرم داشت. اما یک رویای صادقه، عزم او را برای اعزام به سوریه جزم کرد. مادر شهید دارابی در مصاحبهای گفته بود: «سر بحث سوريه وانتش را فروخت. يكي از دوستانش هم همان ایام خواب ديد كه حضرت رقيه علیهاالسلام دست حسين و چند نفر ديگر را ميگيرد و از صف جدا ميكند. اين خواب عزم حسين را براي رفتن، جزمتر كرد.» سرانجام، 19 مرداد 94 به آرزوی خود رسید و به فیض شهادت نائل آمد.💔
🌷#این_ امنیتها _اتفاقی_ نیست
🌷#شهدارایادکنیدباصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃داشت محوطه رو آب و جارو میکرد ، به زحمت جارو رو ازش گرفتم . .
ناراحت شد و گفت :
اجازه بده خودم جارو کنم ، اینجوری بدی های ِدرونم هم جارو میشه ؛
کار هر روز صبحش بود ، کار هر روز یک فرمانده لشکر . .
شهید ابراهیم همت🌸
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔻"شهید شناسی"💫
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...✋
🌱سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت،
آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛
آنگونه که بعد از آن هیـــچ عطشی، هـرگــز بی تابمان نکند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در ســرداب مقـــدس، ص610.
#اللــهمعجـــللولیـــکالفـــرج 🤲🍃
.
#امام_زمان 🖤
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷 خاطرات همت:
🌿 وقتی می آمد خانه، من دیگر حق نداشتم کار کنم. بچه را عوض میکرد. شیر براش درست میکرد، سفره را می انداخت و جمع میکرد.
🌿 پا به پای من می نشست لباسها را می شست، پهن میکرد و جمع میکرد.
🌿 میگفت: تو بیش از این ها به گردن من حق داری
🌿 میگفت: من زودتر از جنگ تموم میشم و گرنه، بعد ازجنگ به تو نشون میدادم تموم این روزها رو چه طور جبران میکنم.
شهید#ابراهیم_همت🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh