8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥داستان شفاعت شهید گمنام؛ داستانی به روایت سردار باقرزاده
👈حاجت گرفتن از #شهید_پلارک
#حتما_ببینید
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌀 #انســان که در #روز در پرتو خورشید☀️تلاش می کند
🌀و یا #شب در پرتو چراغ💡 یا شمع🕯 کاری انجام می دهد
👈به همه چیز توجه دارد...
⚡️ جز به آنچه پرتو افشانی می کند💫 که اگر پرتو افشانی او نبود ، همه ی حرکتها متوقف⛔️ و همه جنب وجوشها راکد می شد .
🌀 #شهدا پرتو افشانان و شمعهای فروزنده اجتماع اند ؛که اگر پرتو افشانی آنها در #ظلمات_استبدادها و استعبادها نبود بشر راه به جایی نمی برد📛
🌀اگر #شهید پرتوافشانی نمیکرد و یا اصلاً انسانهای در طول تاریخ و از اول خلقت بوجود نمیآمدند😟 و انسان اینگونه وجود نمیداشت چه اتفاقی میافتاد؟؟!!
🌀 و قرار بر این بود که هر چه باداباد آیا وجه تمایزی بین #انسان و #انعام باقی میماند؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#دلنـــــوشتـــــــــه
✍یا صاحب الزمان رمز #ظهور تو ترک
گناه و یکدلی و دعای ماست...👌
🌺سلام مولای من
🌺سلام معشوق عالمیان
🌺سلام انتظار منتظران...
😔میخواهم از جور زمانه بگویم
میخواهم بگویم و بنویسم📝 از #فسادی که جهان را چون پردهای فراگرفته
💥اما فرصت، اندک است و انسان،
ناتوان😞.
ذرهای از درد دلم را به زبان می آورم تا
بدانی چقدرررر دلگیــ💔ــر وخستهام.😭
❣#مولای_من❣
بیا و به #انتظار تمام منتظرانت پایان بده.⛔️
🕊🌹اللهُـمَّ عَجِّـل لِوَلِیِّکــ الــْفَرج🌹🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5893502815891883348.mp3
2.8M
🌷🌺🌷🌺🌷
خوشبحـال اون کـه بعـدشهادتشـ🕊...
بانواے:
❣ #شهیـدحسـین_معـزغلامے❣
#نواے_دل🌷
#فوق_العاده
#شـور😍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#علاقه_شدید_شهــــدا😍
کسانی که خیلی دوست دارند برای هدایت دیگران تلاش کنند💪
و #عشق به سعادت آدم داشته باشند
👈 به جای اینکه بمیرند
#شهیــــــــد می شوند .😍
این #شهادت آنها را صاحب قدرتی👊 جاودانه
و تاثیری گسترده برای کمک به انسانها
برای رسیدن به #سعادت خواهد کرد 👌.
#شهدابهترازفرشته ها 🕊به کمک ما آدمهای مُردنی می شتابند.🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #یاد_یاران8⃣5⃣ 💠 نهـــار اشــــرافی 📌خاطره ای از #شهید_دکتر_مصطفی_چمــــران🌷 👆عکس باز شود 🌹🍃🌹🍃
🌷 #یاد_یاران9⃣5⃣
💠 مـردی که همیشــه میخندد
📌خاطره ای از
#شهید_محمـــد_بــروجــردی🌷
👆عکس باز شود
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
7⃣8⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠آب....آب....آب....
🌷نشستم رو به روش؛ زانوهاش را جمع کرده بود توی سینه اش و چانه ش را گذاشته بود رو کنده زانوهاش😞. قمقمه #آبم را درآوردم و گرفتم طرفش.
🌷 خیره شده بود به غروب⛅️ و بغض کرده بود. از لب هاش آرام آرام قطره های #خون، سُر می خورند زیر #گلویش.
🌷گفتم: « #بخور دیگه! قسمت این جوری بود؛ حالا که تو زنده موندی،♨️ نباید تا ابد آب بخوری»؟
🌷بغضش ترکید؛ اشک هاش راه افتاد😭 و بریده بریده گفت: «آب.... آب.... آب.... نمی دونی چه قدر از شنیدن اسمش حالم به هم می خورده.
🌷 چی می گی تو؟ آب بخورم؟ برا چی؟ آب دیگه به چه دردی می خوره؟ آب فقط او موقع مزه داشت که #همه_باهم بودیم
🌷آبِ اون جا آب بود و به درد می خورد. چه جوری من آب بخورم⁉️تک و تنها»!
راوى: #محمد_رضاپور
📚 کتاب عطش
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh