eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.4هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 بابا احمد پیرترین شهید دفاع مقدس 🔹‏ شهید احمد کوچکی در روز نهم آذر ماه سال ۱۲۹۲ در روستای چپقلو شهرستان فامنین از توابع استان همدان به دنیا آمد. ◇ رزمنده ها آنقدر به شهید احمد کوچکی علاقه داشتند ،او را همیشه «بابا احمد» صدا می‌زدند. ◇ با اینکه بیش از ۶۸ سال سن نداشت،‌ اما رشادت‌هایش در خط مقدم همگان را به وجد آورده بود. ◇ شهید جهان آرا در روز محاصره آبادان بارها در ستایش و تمجید از دلاوری‌های بابا احمد سخن می‌گفت. ◇ سابقه رشادت‌های او به زمان نوجوانی‌اش برمی‌گردد. او در سن نوجوانی با بیل کشاورزی در برابر افسر انگلیسی ایستاد و از ناموس هموطن خود دفاع کرد. ◇ شهید کوچکی در روز پنجم خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی فیاضیه با تیر مستقیم خمپاره شهید شد. ◇ پیکر مطهر بابا احمد در گلزار شهدای شیخان شهرستان مقدس قم قرار دارد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 ماجرای شهیدی که در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) دیدار کرد 🔷️ در بازدید مقام معظم رهبری از لشکر ۱۹ فجر استان فارس، فیلم مصاحبه ای از شهید اسلامی نسب که برای چند روز قبل از شهادتش بود، پخش شد. ◇ ایشان با ذکـر عملیات فتح المبین به یاد حضرت زهـرا (س) افتاد و گفت: «آن پاره تن حضرت رسول (ص) همیشه ما را در مصائب یاری کرده و هیچ گاه تنها یمان نگذاشته است.» ◇ سپس با بغض و مکث طولانی ادامه داد: «هرگـاه نام مبارک بی بی حضرت فاطـمه (س) را به زبان می آورم، ناخودآگـاه از خود بی خود می شوم.» و بعد به زمین خیره می‌شود و سکوتی طولانی ..! 🔻 وقتی فیلم تمام شد؛ مقام معظم رهبری با چشمان خیس از اشک فرمودند: «ایشان کتمان میکند که حضرت را دیده است. بنده مطمئنم که این شهید عزیز، در عالم بیداری با حضرت زهرا (س) مراوده داشته است.» 🎙 راوی: سردار نبی رودکی 📚 خط عاشقی (۲) / حسین کاجی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸خیلی دوست داشت دخترداشته باشه و اسمشُ بزاره کوثر، خداهم بهش یه دختر داد اسمشو گذاشت کوثر شب آخر قبل شروع عملیات بهش گفتم نمیخوای زنگ بزنی صدای کوثر کوچولوتو بشنوی؟ گفت من از کوثرم گذشتم... 📌تو همون عملیات هم شهید شد ◇می‌گفت شهادت مزد کسانی‌ است که در راه خدا پُرکارند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔹بهشت همیشه نباید درختانی داشته باشد که رودهایی از پایین آن جریان دارند... ◇ بهشت، گاهی بیابانی ست... که خون شهدا... از زیر سرشان جاری ست 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ 📌شهیدی که بعد از ۱۰ سال، خون تازه از بدنش جاری شد 🔺 "شهید عبدالنبی یحیایی" از شهدای شاخص استان بوشهر است که در سال 62 و عملیات والفجر 2 به شهادت رسید. پیکر مطهر وی نیز در شهر تنگ ارم شهرستان دشتستان به خاک سپرده شد. 🔻خانواده شهید پس از گذشت 10 سال از تدفین، به دلیل نشست مزار و نیاز به تعمیر آن، ناچار به نبش قبر شدند که در این حین متوجه سالم بودن جسد مطهر شهید می شوند، به گونه ای که بر اساس شهادت حاضران، بدن شهید گرم و تازه بوده و خون نیز در آن جریان داشته است.... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌بوسه‌ی پدر شهید بر روی رگهای گلوی شهید بی سر 🔸شهید رضا رضاییان در یکی از عملیات ها اسیر شد و سرش را از بدنش جدا کردند،پدرش هنگام وداع دل همه را آتش زد با بوسه به رگهای بریده شده فرزندش،مزار این شهید در اصفهان است 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 این دو شهید تا سال ۷۳ دست در دست هم داشتند 🔷️ دستِ داوود بصائری (شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم؛ به اکبر هـم سفارش کردم مراقب داوود باشد. ◇ از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم؛ خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم. ◇ صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس میکردیم پوست بدنمان دارد میسوزد و ریه هایمان داغ شده است. ◇ زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. ◇ با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آنها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند. ◇ دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله ی توپ ۱۲۰ نزدیک آنها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست،دیدم سر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده اند. ◇ قلبم داشت از حرکت می ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند. 📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی "روایتی از حمـاسـه والفـجر ۱" 🔻 پیکر مطهرشان تا سال ۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده. 🌷 🌷 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸جای شهید حججی خالی 🔸که مادرش گفت: عکس سربریدنشو دیدم دلم اتیش نگرفت،عکس اسارتشو دیدم اتیش نگرفتم اما عکسی دیدم که لباش خشکه دلم اتیش گرفت.. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
◇سردار حاج حسین همدانی سوار بر ماشین فوق پیشرفته،میلیونی و ضدگلوله که سپاه پاسداران در اختیارش قرار داده بود 📌صفاتو عشقه حاجی 🌷 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸چه عجب گر دل من روز ندید 🔸زلف شما صد شب یلدا دارد . . . 📷👆 مقدمات شب یلدا توسط رزمنده 💠 خاطره‌ای از در جبهه! ◇بچه‌ها را بيدار كرديم و به ستون يك در حالى كه بي‌سیم‌چى در جلو و عقب و من كه آن شب به عنوان بَلَدچى گردان بودم در كنار فرمانده گردان براى شناسائى منطقه به حركت افتاديم و تا صبح پياده روى كرديم. ◇در ميان افراد نوجوان چهارده ساله تا پيرمرد هفتاد و پنج ساله به چشم مي‌خورد كه همگى از روحيه‌اى برخوردار بودند كه انسان در كنار آنها اصلأ احساس خستگى نمي‌كرد. ◇وقتى از مناطق شناسائى بازگشتيم دقيقأ صبح شده بود كه نماز صبح را به جماعت خوانديم و به چادرها رفتيم و همه خوابيديم. مي‌توانم بگويم كه آن شب يكى از بهترين شب‌‌ يلداهايم بود كه از خواندن شاهنامه خبرى نبود و هيچكس براى كسى فال حافظ باز نكرد، در آن شب از انار و هندوانه خبرى نبود، از آجيل و تخمه‌‌ای که مردم فهيم ما برايمان فرستاده بودند نيز خبرى نبود، چون بچه‌های باقی مانده در چادرها، ترتیب همه را داده بودند ◇ولى نامه‌‌هاي لابلاى آجيل‌ها که مردم فرستاده بودند، ما را سخت سرگرم كرده بود! 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📌 ارباً اربا شدن هیکلی ترین مرد لشگر ۱۷ علی ابن ابی طالب 🔷️ حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند و می گفتند: با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! ◇ می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود. ◇ وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ◇ ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا. 🔻 شهید_حاج_احمد_کریمی فرمانده گردان حضرت معصومه(س) لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب قم 🌷 📿 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
3.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه زیبا و شیرین است رفاقت با شهـدا... داشتـن کسی که تــو را بیش از پیش به خـدا برسـاند... 🌹 📿  ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh