eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
10.2هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقین🌸 محـاصـره ایــم سیـــّد ! اینجـا نـه داریــم نـه بی سیــم و نـه ســِلاحی !! بعـد از شمـا روزهـایمـان ، کمتـر خـدا مـی گیــرد ! اینجـا دیگـر معنـایی نـدارد ! تشنه ایم سیّد ! صداقت ! عـدالت ! یکرنگـی ! خلـوص و صفـا و صمیمیـّت... اینجــا بـه مـا خـوش نمـیگـذرد...دلمــان شمـاست.. در ایــن دنیــا ، دلــم از بی شمـا بـودن پـوسیــــد .. سـر بستـه مـانـد گـره خـورده در دلــم.. آن گـریـه هـای عقـده گشـا در شکست... ❣شهید حاج سید مجتبی علمدار❣ اَللهُمَ اَسئَلُکَ مِنَ الشَهادَةِ اَقسَطَها اللهم الرزقنا... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه3⃣6⃣ 💠256 بفرستید  🔹برای اینکه #شناسایی نشیم، تو مکالمات بی سیم برای هر چیزی یک #کد_رمز
🌷 ⃣6⃣ 💠پسرخاله زن عموی باجناق 🔸یک روز سید حسن حسینی از بچه‌های رفته بود ته دره‌ای برای ما بیاورد. موقع برگشتن، عراقی‌‌ها پیش پای او را با هدف گرفتن، همه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، گلوی ما را گرفت بدون شک شهید شده بود. 🔸آماده می‌شدیم برویم پائین که بلند شد و لباسهایش را تکاند، پرسیدیم: «حسن چه شد؟» گفت: «با حضرت آشنا در آمدیم، پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود. 😂😂 خیلی شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه میداشت!»😂😂 😁 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
این روزها با هـــــر بهانه اے .. در میـــــان #بغض هاے گاه و بے گاه ما .. همچنان #دلتنگے تـــــان میبارد.. #شهدا_گاهی_نگاهی😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
همسر #شهید: سال 85 که رفتیم #عقد کنیم یک #دستخطی نوشت و خواست آن را #امضا کنم. داخل کاغذ نوشته بود،
🌺بعد تو این جمله را باور کرده ام... 🌺 یک زن حال دنیا را پریشان میکند😭 🔰همیشـہ تو خونـہ کمکم میکرد.میگفت: با کمک کردن بـہ تو از کم میشه... 🔰گاهـے کہ جر و بینمون میشد سکـوت میکردم🙂 تا حرفاشـو بزنہ و عصبانیتش😣 بخوابـہ 🔰بعدش از خونہ 🏡میزد بیرون و واسم پیام 📲 میفـرستاد😍 🔰یا اینکہ از شیرینـے فروشـے🍰 شیرینـے ویـہ شاخـہ گـل🌹 هم میذاشـت روش و میـاورد بـرام☺️ 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️-﷽-❤️ مجردا بخونن🙈 😉 🔰یکی از رفقا میگفت:"قصد 💍 داشتم،گفتم برم و از امام رضا(ع)یه زن خوب بخوام...❗️ 🔰رفتم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد🌙 و جایی واسه خواب نداشتم.هر جای حرم که میخوابیدم😴.خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که،"آقا بلند شو..."😒 🔰متوجه شدم کنار … یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت بستن،کسی هم کاری به کارشون نداره. 🔰رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم وتاااا صبح راحت خوابیدم😴.صبح شد☀️پارچه رو وا کردم پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه،یهو یکی داد زد : "آی ملت… گرررفت…😧 🔰به ثانیه ⏱نکشید، ریختن سرم ونزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز شفا یافتگان😁 🔰"مدارک پزشکیتو 📑بده تا پزشکای ما؛ مریضی و شفا گرفتنتو تأیید کنن✅..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود،رفتم خودمو بستم به و خوابیدم😴… همین" 🔰تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم 😢و گفت: "تا تو باشی دیگه با مردم بازی نکنی…" 🔰خیلی دلـــ💔ــم شکست رفتم دم پنجره فولاد و با گفتم:😢 "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم، که بهمون ندادی🚫 هیچ،یه کشیده آب دار هم خوردیم. 🔰همینجور که داشتم نِق میزدم،یهو یکی زد رو شونم و گفت:"سلام پسرم😟 "مجرّدی⁉️" گفتم: آره "من یه دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ 🔰اومدم حرم که یه خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...🙈 ♨️خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم این حاج آقا😁👏 🔰 با خانومم اومديم حرم😍از آقا تشکر كردم و گفتم:"آقا ،ما حاضریم یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂 ❤️ (به روایت: ) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
است و ✾سکوت است🔇 و ✾ماه است🌙 و ✾فغان و ✾غم و ✾اشک و ✾آهَست و 🍃شب و خلوت و نشکفته‌ام 🌾شب و مثنوی های ناگفته‌ام😔 🍃شب و ناله‌های نهان در گلو😢 🌾شب و ماندن در گلو 🍃مرا کشت خاموشی ناله‌ها 🌾دریغ از فراموشی لاله‌ها🌷 🍃کجا رفت تأثیر سوز و 🌾کجایند بی ادعا 🍃کجایند شورآفرینان عشقــ❤️ 🌾 مردان میدان عشقــ 🍃کجایند مستان جام الست 🌾دلیران عاشق، مست 🍃همانان که از وادی دیگرند 🌾همانان که و نام آورند 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh