بگرد نگاه کن
پارت352
–خانم حالا این قدر خودتون رو ناراحت نکنید. بالاخره خودش انتخاب کرده مسئولیتشم با خودشه، شما نگران نباشید. تلما هر اخلاق بدی هم داشته باشه ولی این اخلاق خوب رو داره که پای کاری که کرده می مونه، از بچگیش هم همین طور بودا.
هلما سرش را تکان داد.
–بله حتما همین طوره. ببخشید ما یکم درد و دل کردیم حرفامون طولانی شد. دیگه من گفتنیا رو بهش گفتم دیگه ان شاءالله قراره فکر کنه جواب بده.
مادر لیوان شربت را دوباره به طرفش گرفت.
–بفرمایید گلوتون رو تر کنید.
–خیلی ممنون، میل ندارم. ببخشید مزاحم شدم. خداحافظ.
مادر کنار در ایستاد و رفتن هلما را نگاه کرد.
–ماشاءالله، هزار ماشاءالله، چقدر خانم باوقاری بود. خیلی کم پیش میاد کسی این همه زیبایی داشته باشه و این جور خودش رو بپوشونه.
گفتم:
–مامان جان شما با اون ماسکش و حجابش از کجا زیباییش رو دیدین؟
–معلوم بود. حالا چی بهش گفتی که این قدر ناراحت شده بود؟
–هیچی، مادرش بیمارستان بستریه، کرونا گرفته، واسه خاطر اون ناراحته.
مادر تا خواست در را ببندد گفتم:
–صبر کن مامان.
بعد به دنبال هلما دویدم. صدای مادر را شنیدم که فریاد زد:
–کجا می ری؟
نگاهم به هلما بود، چیزی نمانده بود در پیچ کوچه گم شود.
به سر کوچه که رسید برگشت و ایستاد.
خودم را به او رساندم و پرسیدم:
–تو نیم ساعت پیش بهش زنگ زده بودی؟
سوالی نگاهم کرد.
بلندتر تکرار کردم.
–به علی زنگ زده بودی؟
–آره، خودش بهت گفت؟
سرم را به علامت منفی تکان دادم و راه رفته را سلانه سلانه برگشتم و به این فکر کردم که چرا علی امروز بدون خداحافظی رفت.
به بدبختی و بیکسی هلما فکر کردم و به این که دیگر غروری برایش باقی نمانده بود.
مادر جلوی در ایستاده بود و نگاهم میکرد.
جلوی در خانه که رسیدم مادر پرسید:
–چی بهش گفتی؟
بی حرف وارد حیاط شدم. مادر در را بست.
–بهش گفتی پشیمون شدی و می خوای درست رو ادامه بدی؟
با گوشهی چشم به مادر نگاه کردم و زیر لب گفتم:
–نه، فقط یه سوال پرسیدم.
مادر با تعجب نگاهم کرد و لیوان شربت را دستم داد.
–بخور. بعد همان طور که به طرف داخل ساختمان می رفت گفت:
–راستی علی به خونه زنگ زد گفت بهش زنگ بزنی، کارت داره، می گفت هر چی به گوشیت زنگ زده جواب ندادی. منم گفتم یه خانمه اومده دارن با هم حرف می زنن.
با شتاب از پلههای زیرزمین پایین رفتم و دنبال گوشیام گشتم.
دو بار زنگ زده بود.
فوری شمارهاش را گرفتم.
با اولین زنگ گوشی را برداشت و فوری پرسید:
–کی اومده بود جلوی در؟
–چرا نگفتی هلما آزاد شده؟ چرا نگفتی بهت زنگ می زنه و ازت میخواد که ببخشیش و دوباره...با بغض که گلویم را چنگ زد مقابله کردم و ادامه دادم:
–اون اومده بود این جا می گفت توبه کرده و...
گریهام گرفت و دیگر نتوانستم ادامه دهم.
بعد از سکوت کوتاهی گفت:
لیلافتحیپور
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
شهید محمدرضا تورجی زاده
✨﷽✨ 💠 طرح جمعی #ختم #قرآن📖 و #صلوات 💠به نـیت تعجیل درامرفرج وسلامتی مولامون، وبه مناسبت تولددوس
عرض سلام وادب خدمت شما،همراهان همیشگی🌸
سپاس از همه شما عزیزان🙏🌸 که در ختم های هدیه به دوست شهیدمان،
✨شهید محمدرضا تورجی زاده✨
به مناسبت تولد ایشان شرکت داشتید.
ان شاءالله نگاه شهید بزرگوار بدرقه راه زندگیتان باشد🙏
🌸 تعدادصلواتها:۸۴۱۳مرتبه
❤️باتشکراز حضورگرمتان...
ان شاءالله حاجت همه شما عزیزان به حق حضرت زهرا برآورده شود،
ونگاه پرمهر آقاامام زمان( عج) همواره همراه زندگیتان باشد
خوشبخت وعاقبت بخیر باشین🙏
التماس دعا🙏🌸
🌸یاعلی...
🌸بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌸
💫باسم رب المهدی(عج)
🌸ﺧﺪﺍﯼ خوب ﻣﻦ سلام
💫الهـی به امیــد تـو
سلاممولاجان! یامهدی
#یابنالحسن کدام روضه را
در آغوشِ متن بگذارم،
که زخمِ پلکهایتان عمیقتر نشود؟!
خودتان بگویید دلتان به چه آرام می شود؟
جز به مژده آمدنت؟!
جز به اینکه روزی می آیی
و انتقام یکایک غمهای #کربلا را می ستانی؟!
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
با یک سلام پَر زده قلبم به کربلا!
از راه دور شد حرمت آشیانه ام
دوری کربلا به خدا می کشد مرا
با لطفِ خود به سوی حرم کن روانه ام
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ
🏴وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ
🏴وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ
🏴وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ
🌱صبحتون حسینی 🌱
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
💌#سخن_بزرگان
حاج آقا علوی تهرانی میگفتند
۱۰ دقیقه بری عطاری بویِ عطر میگیری !
۱۰ دقیقه هم بری قصابی بویِ گوشت
میگیری !
۱۰ ساله اومدی هیئت،
بویِ خدا گرفتی..؟!
بویِ حسین علیهالسلام گرفتی..؟!
اگر امام حسین علیهالسلام شده سرگرمےمون باختیمااا
رفیق!
اخلاقت، دیدگاهت، رفتارت رو حسینی ڪن!
شهدابا حُسِین"علیہالسلام"شہیدشدن💔
#شورحسینی #شعورحسینی
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↩️ به شددّّددّّدت توصیه میکنم ببینید و نشر دهید و برای بزرگترها که گوشی ندارند نقل کنید...
➕ همین الان نیت کن #محرم امسال تمامی اعمال از روضه و سینه زنی و خرج دادن فقط برای #فرج_مهدی زهرا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ✾ـ
#امام_زمان
⬅️ #نشر_با_شما
╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
بسماللهالرحـمنالرحیـم
💫 روز هشتم
🥀قرائت #زیارت_عاشورا و صد صلوات
به نیابت از #امام_زمان،
و #شهدای_خدمت
شهید #رئیسی_عزیز و همراهانشون 🥀
🏴 هدیه به حضرت
علی اکبر (ع)💔
به نیت ظهور
سلامتی امام زمان، رفع هم و غمشان و خوشنودی و رضایتشان از ما
سلامتی رهبر عزیزمون، حفظ عزت و درایتشون
رفع مشکلات کشور
شفای بیماران و سلامتی جانبازان عزیز
رفع گرفتاریهای خودمون، اعضای کانال، عزیزانشون و ملتمسین دعا
خدایا ما دنيايي هستیم😞 و نمیدونیم در عالم بالا چه غوغایی میکنه خواندن زیارت عاشورا، ما را از تمامی برکات زیارت عاشورا مستفیض بفرما
انشاءالله بحق شهدای دشت کربلا عاقبت بخیر باشید 🤲