#شهیدانه
👈شهیدی که خاتم الانبیاء در عالم رؤیا مژده#بهشت را به او داده بود؛
یک بار که برای کارهای جهادی به عراق اعزام شدیم و میانه راه کربلا به نجف در موکب امام رضا(علیه السلام)😍 فعالیت جهادی میکردیم، او به این امید آمده بود که بتواند خودش را به مدافعان حرم برساند.
در همان کربلا هم خواب دیده بود پیامبراعظم(صلوات الله علیه) باغی بهشتی را به او نشان میدهد❤️و شرابی بهشتی به ایشان میخوراند.
بعد از بازگشت از عراق، ابوذر خودش را در میان اعزامیها جا داد.
میتوانم بگویم به او الهام شده بود.
راوی: همسر محترم شهید
#شهید_ابوذر_غواصی
|♥️|↫#علمدار_مقاومت
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
🔴دلایلی که شما را برای اعزام به سوریه مجاب می کرد چه بود؟
این جمله محمد رضا که گفت "می خواهم به سوریه بروم و از من راضی باش" این جمله با همه دین من بازی کرد و یک هفته با خودم کلنجار می رفتم و الان خودم را سرزنش می کنم که چرا راحت تر و زودتر راضی نشدم. روزی در خانه گفت مامان اگر الان حضرت زینب بگویند پسرت را می خواهم شما چه جوابی داری به ایشان بدهی؟!
اما روز های آخر نزدیک به اعزامش وسایلش را آوردم و گفتم امیدوارم سوریه بهت خوش بگذره، او از رضایت من خیلی خوشحال شد. 6 ماه قبل از رفتنش دل از همه چیز کند و طور دیگری شده بود با وجود علاقه ای که به موتورش داشت قبل از رفتنش به یکی از دوستانش بخشید و گفت نیازی به این موتور ندارم به موهایش علاقه زیادی داشت و قبل از رفتن موهای سرش را زد و گفت سرباز امام زمان باید کچل باشد و با تمام وجود خودش را سرباز آقا می دانست.
در وصیت ها و توصیه هایش به چه مواردی تاکید داشت؟
محمدرضا در حرفهایش روی دو چیز خیلی تاکید می کرد؛ یکی پیروی از حضرت آقا، بزرگترین بحثش ولایت فقیه بود و با هیچ کس شوخی نداشت و جزو خطوط قرمزش محسوب می شد.
ودوم به حجاب خانم ها تاکید داشت و میگفت حجاب تنها ارثیه ای است که از حضرت زهرا(س) برای خانمها به ارث مانده که باید حفظش کنند.
در پایان اگر نکتهای برای ادامه راه این شهید و سایر شهدا دارید بفرمایید؟
با توجه به جو جامعه جوان می بینیم که اعتقادات برخی از جوانان ما نسبت به انجام واجباتشان کمرنگ شده و مثلا می گویند دلت پاک باشد و هرکاری بکن. اما محمدرضا واجباتش را انجام می داد و محرمات را ترک می کرد. من همیشه می گفتم خطوط قرمز خانواده ما خطوط دین ما است. محمدرضا به عنوان یک جوان 20 ساله در وصیت نامه اش نوشته 5 روز روزه قضا دارد و 20 نماز صبح که به قول خودش این هم دست بالا گفته بود. او به نماز جماعت خیلی اهمیت می داد و گاهی از این سمت تهران به محله دیگر می رفت تا پشت سر عالمی که دوست دارد نماز جماعت بخواند.
محمدرضا با معامله ای که با خدا کرد ستاره ای درخشان شد که نیازی به معرفی ندارد اما وظیفه ما است که جوان های جامعه را هوشیار کنیم و آنها را با زندگی شهدا آشنا کنیم.
👇👇👇👇
#یازینب 🍃🌹
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
👇👇👇👇
#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
🔴 تعیین محل دفن یکسال قبل از شهادت
درباره محل دفنش هم، عاشورای 93 با هم به هیئت امامزاده علیاکبر چیذر رفتیم نزدیک ظهر محمدرضا با من تماس گرفت و گفت بیا بیرون امامزداه من رفتم او دست من را گرفت من را با خود به سمت حیاط امامزاده برد و دست راستش را بلند کرد و گفت وقتی من شهید شدم من را اینجا دفن کن من این امامزاده را خیلی دوست دارم، من بهت زده شده بودم و فکر و روان من را با این حرفش به هم ریخت. خیلی ناراحت شدم و گریه میکردم و با خودم گفتم شب برای این کار دعوایش می کنم اما به قدرت خدا فراموش کردم تا سال بعد زمانی که پیکرش را وارد ایران کردند و به ما گفتند شهید وصیت خاصی دارد؟ من بعد از گذشت یک سال یادم آمد که دوست داشت در امامزاده علیاکبر چیذر دفن شود.
در محرم 93 علاقه داشت با من و پدرش در پیاده روی اربعین شرکت کند که امکانش فراهم نشد. او یک چفیه مشکی داشت آن را به من داد که با خودم ببرم و متبرک کنم اما در نجف چفیه را گم کردم. در تماسی که با او داشتم گفتم چفیه ات گم شده خیلی راحت گفت اشکالی نداره که تعجب کردم. محمد رضا گفت من حاجت روا می شم وقتی از او پرسیدم حاجتت چیست؟ گفت: "شهادت؛ من آرزوی شهادت دارم و شنیدم هرکس در حرم ائمه چیزی را گم کند حاجت روا می شود "می گفت: "من در سوریه شهید می شوم و خودت را آماده کن و من تا اربعین سال آینده زنده نیستم."
خواسته ای که در روزهای نزدیک به شهادتش از شما داشت چه بود؟
اوایل محرم سال94 به سوریه رفت. یک شال عزا داشت که از 12 سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علیاکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم. فکر می کردیم محمدرضا تااربعین بر می گردد. به من گفت "امسال محرم زیر علم حضرت زینب(س) سینه می زنم ولی به اربعینش نمی رسم". در ذهنم این بود تا اربعین بر می گردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم می گفت شما از ایران بروید من از این طرف خودم میآیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است
👇👇👇👇
#یازینب 🍃🌹
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
#طرح_زندگی_شهدایی
#قسمت_سوم
🔴چه تاریخی و در چه عملیاتی به شهادت رسیدند؟
روز آخر ماه محرم مصادف با 21 آبان سال 94 شب جمعه ساعت 7 شب در عملیات روستای العیس از روستاهای حومه حلب و در یک جنگ نابرابر و تن به تن با داعش از فاصله نزدیک حدود ده متری با گلوله توپ 23 که به ناحیه سر و کتف چپش اصابت کرد به شهادت رسید. او به همراه سه هم رزمش معروف به شهدای اربعه حلب شدند که در یک شب از یگان فاتحین به شهادت رسیدند.
امروز بعد از گذشت چند ماه که از شهادت ایشان گذشته آیا در ذهنتان و در برخورد با سوال های مردم که «چرا اجازه دادید فرزندتان به جبهه برود» دچار تردید شده اید؟
گاهی به من می گویند که چطور شما راضی شدید که پسرتان به سوریه برود. من از مادری که فرزندش برای تحصیل علم به خارج رفته پرسیدم شما چطور حاضر شدید؟ گفت به سختی! من هم گفتم به سختی راضی شدم! برای من که مادر بودم خیلی سخت بود اما هیچ وقت مانعش نشدم او برای تحصیل معنویت رفت.
من باور دارم باید اول شهید باشی و بعد شهید بشی. محمد رضا شهید زندگی کرد که خدا عاشقش شد. ما باید یقین داشته باشیم بچه های ما امانت هستند به طوری که از اول زندگیام می گفتم بچه هایم را برای خودم تربیت نمی کنم، برای دینم تربیت می کنم و همیشه از خدا می خواستم بچه های من را عالم و عارف به دین و مفید برای جامعه قرار بدهد و ایمان داشتم بچه ها امانت هستند و من امانت را نگه داشتم تا به صاحب امانت که خدا، امام زمان(عج) و امام حسین(ع) هستند پس بدهم بنابر این رضایت مفهومی ندارد و باید راضی به رضای خدا باشیم.
شهید طلبه مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری
👇👇👇👇
#یازینب 🍃🌹
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
#طرح_زندگی_شهدایی
#صیت_نامه
«و فدیناه بذبح العظیم» او را به قربانی بزرگی بازخردییم. سوره مبارکه صافات آیه ۱۰۷
اینجانب «محمدرضا دهقان امیری» فرزند علی در سلامت کامل روانی و جسمی و در آرامش کامل شهادت میدهم و به یگانگی حضرت حق و شهادت میدهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) میباشد (الهم عجل لولیک الفرج)
با سلام بر همه دوستان، آشنایان و اقوام و... این حقیر از همه شما عزیزان تقاضای حلالیت دارم و تشکر میکنم از پدر و مادر عزیزتر از جانم که تمام تلاش خود برای نشان دادن راه سعادت به فرزندشان انجام دادند و این حقیر حتی نتوانستم قدر کوچکی از این فداکاریها را پاسخ دهم از این دو بزرگوار حلالیت میخواهم و از صمیم قلب نیازمند دعایشان هستم؛ و تشکر میکنم از برادر عزیزم و امیدوارم که شهادت و روحیه جهادی را سرلوحه خود قرار دهی و همچنین خواهر عزیزم و حامی همیشگی من که نهایت لطف را بر من داشته است و من فقط با بدی پاسخش را دادم امیدوارم هم اکنون نیز دعایت را برای برادرت دریغ نکنی و همیشه به یادش و زینب گونه پایداری کنی.
از همه دوستان دانشگاه و مسجد و استادان و مربیانم و ... درخواست حلالیت دارم و از شما دوستان میخواهم این حقیر را از دعای خیرتان محروم نفرمایید و اگر کوتاهی کردم در حق شما عزیزان به بزرگواری خود عفو کنید و از حقی که بر گردنم دارید درگذرید.
براساس آیه مبارکه ۱۵۶ سوره بقره «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا الله و انا الیه راجعون» آنها که هرگاه مصیبتی به آنها رسد صبوری کنند و گویند ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم.
صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی میماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد.
قال الحسین (ع):
«إن کان دین محمّد لمیستقم الاّ بقتلی فیاسیوف خذینی»
اگر دین محمد تداوم نمییابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید.
بال هایم هوس با تو پریدن دارد
بوسه بر خاک قدمهای تو چیدن دارد
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است
میشود قسمت آنکه جگرش بیشتر است
قیمت عبد به افتادن در سجادست
سنگ فرشی حرم دوست زرش بیشتر است
خانهای است در این جا که کریم از همه
سر این کوچه اگر رهگذرش بیشتر است
دل ما سوخت در این راه، ولی ارزش داشت
هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است
بی سبب نیست که آواره هر دشت شدیم
هر که عاشق شود اصلا سفرش بیشتر است
هر گدایی برسد لطف که دارد، اما
به گدایان برادر نظرش بیشتر است
ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺩﯾﺪﯾﻢ
ﺩﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﻛﻪ ﺟﻼﻝ ﭘﺪﺭﺵ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ
وسعت روح بدن را به فنا میگیرد
غیر زینب چه کسی درد سرش بیشتر است
و من الله توفیق
محمد رضا دهقان امیری
۹۴/۶/۱۴
تهران
👇👇👇👇
#یازینب 🍃🌹
@Shahid_Amir_Lotfi_313
《کانال رسمی شهید امیر لطفی》
#تلنگرانه💭
رفیقمیگمـآ🙃...
◀️یادمباشہ
◀️یادتباشہ
◀️یادمونباشہ
هموڹقدڕڪہدڕ"غیبــت" مقصریم...
در ظهور هم مؤثریـــم🍃...!
#خادم_الشهدا
@Shahid_Amir_Lotfi_313
«کانال رسمی شهید امیر لطفی»