eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
9.4هزار ویدیو
60 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای جذاب مواجهه حراست فدراسیون با خانم بدحجاب یک ورزشکار!!! 🌷💫 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄༻⃘⃕❀
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 در همه زمینه ها شهدا را الگوی خود قرار دهیم ♥️ شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━┅༻⃘⃕❀
❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣ سلام و عرض ادب من خیلی اتفاقی اعتکاف امسال عکس ایشون رو در خواب دیدم شب اول اعتکاف مسئول جلسه درباره شهدا برامون صحبت کردوگفت هر کدوم از شما به نیت یه شهید اعتکاف برگزار کنید. توی ذهنم شهید سید احمد پلارک رو نیت کردم شب دوم اعتکاف خیلی ناراحت بودم یه مشکلی داشتم نماز شب خوندم دعا کردم و از خدا خواستم که مشکلم رو حل کنه خوابم برد.توی خواب عمه ام یه پاکت نامه بهم داد که داخلش عکس یه جوان با ریش و سبیل مشکی یه کلاه زمستانی ولبخندی بر لب بود. بهم گفت من از این شهید حاجت گرفتم توی خواب عکسش رو به یکی از مسولین اعتکاف نشون دادم و بهش گفتم عمه ی من از این شهید حاجت گرفته، مسئول اعتکاف بهم گفت باید براش تبلیغ کنی وقتی بیدار شدم اصلأ نمی‌دونستم صاحب عکس کیه خوابم رو برای اون مسئول اعتکاف تعریف کردم ونشونی شهید رو بهش دادم یه جوان با ریش و سبیل مشکی و کلاه زمستانی ولبخندی روی لب گفت احتمالا شهید خرازی رو دیدی داخل گوگل عکس شهید خرازی رو سرچ کردم دیدم نه صاحب اون عکس ،شهید خرازی نیست بعد عکس همه شهدا با کلاه زمستانی ولبخند شهدا را جستجو کردم دیدم عکس، شبیه شهید ابراهیم هادی هست من و همسرم خادم تکیه حضرت علی اصغر توی شهرمون هستیم. تصمیم گرفتم در تکیه حضرت علی اصغر کار تبلیغ برای ایشون رو شروع کنم. اول کتاب سلام بر ابراهیم رو خوندم روز۲۲بهمن تولد حضرت علی اکبر بود .در تکیه مراسم جشن داشتیم عکس شهدای شهرستان رو به همراه عکس شهید ابراهیم هادی در تکیه زدیم .برای همه سوال بود که این عکس کدوم شهید هست منم از کرامات ایشون برای خانما گفتم بعد از جلسه متوجه شدم امروز سالگرد شهادت این شهید بزرگوار بوده روزی هم که تولد داداش ابراهیم بود باورتون نمیشه استقبال خواهران برای شرکت در نذر الویه بی نظیر بود اصلا باورم نمیشد که اینقدر کارهای پذیرایی زود درست بشه دوست دارم کار تبلیغ برای داداش ابراهیم رو ادامه بدم می خوام همه کتاب سلام بر ابراهیم رو بخونن و با ایشون آشنا بشن 💠🔆💠🔆💠🔆💠🔆💠 سلام بر ابراهیم شهید بزرگوار برای چندمین بار ما رو حاجت روا کردند . پسر ده ساله من سال گذشته که کتاب سلام بر ابراهیم رو براش گرفتم به شدت به ایشون علاقه پیدا کرد . پسرم استرس و اضطراب زیادی داره و امسال تو درسش تاثیر گذاشته بود . روزی که چله شروع شد خیلی ناراحت بود که چرا ریاضی شو نمره نیاورده و خیلی غصه خورد یهو به ذهنم رسید خودم که براش نذر کردم بهش بگم چله صلوات بگیره نتونست، خودم می‌فرستم قبول کرد و حتی به من یاد آوری میکرد شنبه امتحان ریاضی داشت دیروز از مدرسه اومد گفت مامان باورت نمیشه امتحانمو خیلی خوب شدم واقعا باورم نمیشد می‌گفت اصلا استرس نداشتم با آرامش نوشتم و اینکه مسابقه اذان تو منطقه اول شدم مامان حاجت روا شدم😭 ازشهید خواستم پسرای من و همه بچه ها تو راه ایشون باشن و تا آخر کمکشون کنه دستشون و بگیره خدا اخرو عاقبت همه مارو ختم بخیر کنه همه حاجت روا بشن ان شاءاللّه 💠🔆💠🔆💠🔆💠🔆💠 سلام خدمت بانیان ودست اندر کاران کانال شهدا می خواستم از عنایات شهدا بگویم من خیلی می خواستم که خانوادگی توفیق زیارت کربلا نصیبمان شود ولی با هزینه های بالا امکانش نبود از شهید ابراهیم هادی خواستم که اگر میشه برات کربلا من رو بگیرند بعد از دو سه ماه،،، کربلا جور شد و اعزام بر سر سفره ی رقیه علیها السلام تسبیح مزین به عکس ونام شهدا در نجف اشرف پخش شدو همه جا نام ویاد شما همراهم بوددر پایان سفر وقتی در نماز خانه مرز ایران نماز صبح رو خواندم متوجه شدم کتاب سلام بر ابراهیم و تسبیح مزین به عکس و نام شهید محمود رضا بیضائی کنار ورودی نماز خانه هست انگار شهدا می خواستند برای همیشه همراه زائرین باشند بعد از سفر هم وقتی سر مقبره ی شهید گمنام شهرمان که در ایام فاطمیه تشییع وخاکسپاری شده بود رفتم بر روی دیوار مقبره عکس شهدا بود ولی عکس ابراهیم هادی نبود کنار مقبره شهید نشستم متوجه یک گلدان شیشه ای شدم که عکس شهید ابراهیم هادی رویش ترسیم شده بود با خودم گفتم شهید هادی همه جا هست شهدا همه جا حاضرو ناظر هستند فقط کافیست دست دراز کنیم از همه دوستان خواهش می کنم به پاسداشت خون شهدا آن ها رو همه جا، بخصوص در دعا و زیارتمان شریک کنیم و احیاگر نام و یادشان باشیم ان شاالله شهدا شفیع دنیا وآخرتمان باشند. 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━༻⃘⃕❀
❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣ سلام. وقت شما بخیر. من مدت هاست که عضو کانال شهید ابراهیم بودم ولی نشده بود که توسل کرده باشم به شهید و شهدای دیگه وحاجتم رو داده باشن .... چهار تا مشکل در زندگیم بود که مدت هاست دارم بخاطرش التماس شهدا میکنم ... ولی خب هیچ نتیجه ای ندیدم ... جوری شده بود که دیروز که جمعه بود با همسر و‌بچه هام رفتیم شهدای شهرمون زیارت ، یه جورایی دلگیر و‌عصبانی بودم .... بی رغبت نشستم سر مزار یه شهید شروع کردم حرف زدن و گفتم کی گفته شما حاجت میدین اصلاً سندی چیزی هست نه مردم توهم زدن حتماً... منم سالهاست که هم عاشق شهدا بودم هم عاشق شهادت من اشتباه کردم از شما حاجت خواستم...فقط باید از اهل بیت و خدا حاجت گرفت.. و‌ کلی حرفهایی زدم که الآن واقعاً خجالت میکشم بگم اصلاً. 😓😓😓 همون جا بود که رفتم پیش همسرم و ازش پرسیدم کجا نوشته سندی هست که شهدا حاجت میدن؟ همسرم چند نمونه حاجت روایی ها رو برام گفت من قبول نکردم گفتم توهم ذهنمون هست.. گفتم اون کسی که مثلاً گفته بود عمل لازم بودم، رفتم دکتر، گفت عمل لازم‌نیست و با داروی ساده حل میشه ... اگرم توسل نمیکرد همین منوال پیش میرفت عمل لازم نبوده کلاً ... و کلی حرف زدیم... من در آخرش گفتم با این حاجت های پیش پا افتاده که معلوم نیس واقعاً شهید داده یا توهم ماست دارم اعتقادم به شهدا رو از دست میدم.. اصلاً باید از کانالش خارج بشم.. تا اعتقادم از بین نرفته آخه من هرچی تلاش میکنم هیچ پاسخی نمیبینم حتی نشونه... چجور طرف کارتش رو گم کرده صلوات برای داداش ابراهیم میفرسته همون لحظه پیدا میشه.. من چند روزه از دندان درد دارم میمیرم دارو‌ هم اثر نداره صد تا صلوات صد تا استغفار فرستادم هیچ اثری نداشته... شهدا منو ببخشن... شما خواننده های گرامی‌ هم حلالم کنید گفتم اینها توهمی از حاجت روایی هست.. چجور نه حاجت من روا شده تا الآن، نه همسرم... و گفتم که حالا اگر این مشکلات من حل بشه، این لوزه پسرم که مثل دوتا توپ بزرگ هست رو که نمیان بکنن باید حتماً عمل بشه دیگه . همین جور با همین کلام گفتم . روز شنبه ظهر برای عصر نوبت دکتر حلق و بینی برای پسرم گرفتم که نوبت عمل بهم بده.. تا عصرش داشتم درمورد عمل با پسرم که چهارسالشه صحبت میکردم که بیهوش میکنن و پسرم میگفت نه من بیهوش نمیخوام .. داشتم آماده ش میکردم .. البته بگم دوماه پیش رفته بودم پیش‌همین دکتر، دارو داد و گفت مصرف کنه بیاد، لازم بود عمل کنم . دارو رو مصرف کرد و تأثیری نداشت ..دوماه گذشت.. هر روز توی دهانش نگاه میکردم میدیدم همچنان بزرگ هست.. اخرین بار دو روز پیش بود یا یک روز پیش توی دهانش نگاه کردم و گفتم کل دهانش رو گرفته برای همینه نفس نمیتونه بکشه طفل معصوم .. دلم براش میسوخت گفتم آخه توی این سن چقد عمل بکنه ... کوچک تر بود عمل چشم داشت چند ماه دیگم باز عمل چشم داره..گفتم چقد؟ توی این چهار سال از عمرش سه تا عمل واقعاً!!؟ ظهر بود اومدم سراغ کانال توسل به داداش ابراهیم گفتم داداش ابراهیم من شما رو قبول دارم ولی این حاجت روایی ها توی کتم نمیره.. نمیخوام اعتقادم ضعیف بشه از کانالت میرم بیرون اگر لازم شد از طریق کانال متوسلین به شهدا واردش میشم... و خارج شدم. غروب شد رفتیم دکتر همین امروز ، دکتر دهان پسرم رو دید گفت خب برای چی اومدین قصدتون چیه کلاً ؟ گفتم خب بخاطر لوزه زیاد سرما میخوره ... و و و... گفت چه لوزه ای ؟ این لوزه هس؟ اصلاً لوزه داره ؟ سرماخوردگیاش بخاطر آلرژی و یا سینوزیتی چیزی هست یه اسپری بینی مینویسم سریع خوب میشه .. گفتم چی میگید دکتر من دو روز پیش خودم توی دهانش نگاه کردم دوتا توپ بزرگ توی دهانش بود.. گفت نمیدونم چی میگید خودتون نگاه کنید دهانش رو باز کردم دیدم چیزی نیست اصلاً 😳😳 گفت البته یه ذره هست ولی این هیچ مشکلی ایجاد نمیکنه گفتم عمل چی ... گفت عمل لازم نداره اصلاً برای چی باید عمل کنم ...😓😓😭 از دکتر که اومدم بیرون اصلاً روی پای خودم بند نبودم هوش و حواسم انگار سرجاش نبود قاتی کرده بودم😭 برای پسرم دعا کنید که چشماش عمل نخواد خیلی قوای بدنیش ضعیفه . برای دخترمم دعا کنید خواهش میکنم یه مشکل هست حل بشه.. مدت هاست دارم التماس شهدا میکنم... به هر جای زیارتی رفتم نذر و نیاز کردم جوری که میگم دیوانه شدم دیگه.. شما ها دلتون پاکه شما به حق شهید ابراهیم هادی که حاجت رواتون کرده قسمتون میدم به جان داداش ابراهیم برای دختر و پسر منم دعا کنید مشکلاتشون حل بشه ....تا آخر هفته با دعای شما بیام پیام حاجت رواییم رو بدم. 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━༻⃘⃕❀
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ... 🌷نثار روح مطهر و ملکوتی شهید باکرامت شهید ابراهیم هادی صلوات... ♥️ 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄┄༻⃘⃕❀
💠با شهید هادی، حال معنویم خوب شد💠 🌸من نمازامو میخوندم ولی چند سال اخیر طوری شده بود که روزانه فقط یه وعده نماز میخوندم، یا ظهر یا مغرب تا اینکه از پارسال یه وعده هم حذف شد و به طور کلی حال معنویم رو از دست داده بودم. 🌸اصلاً آروم و قرار نداشتم. با چیزای الکی سرمو مشغول میکردم و با خودم میگفتم حالم خوب میشه ولی اشتباه میکردم بدتر شد. 🌸از چند ماه پیش از خدا خواستم یه معجزه ای بشه یا اتفاقی بیفته که مثل قبل بشه چون خودم قشنگ احساس کردم به خاطر کنار گذاشتن نماز اینطوری شدم. 🌸تا اینکه دو هفته پیش کتاب اتفاقی اومد پیش من. سه روزه کتاب رو کامل خوندم و دقیقاً همون روزی که خوندن کتاب تموم شد انگار یهو کسی منو هل داد به سمت نماز و خدا رو شکر الآن دو هفته هست که نمازم رو میخونم. 🌸واقعاً خدا رو شکر میکنم که راهی جلوی پام گذاشت و خواست که من از طریق شهید هادی حال معنویم رو دوباره به دست بیارم. خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم این روزا. فقط دائم با خودم میگم کاش میتونستم از شهید تشکر کنم که منو قابل دونست و کمکم کرد تا از لجنی که داشتم توش غرق میشدم بیام بیرون. 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄┄༻⃘⃕❀
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ‌ 🥀🕊💔سقای کانال کمیل 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄༻⃘⃕❀
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حتماً ببینید👆 خیلی ها به بنده پیام میدن ما دیگه خسته شدیم، چرا شهدا و اهل بیت به ما حاجت نمیدن ؟ نکنه دروغه؟! نکنه نیست؟! نکنه ما رو دوست ندارند ؟؟ ما باهاشون قهریم !! ✅ این کلیپ را هر روز ببینید 💐💐💐💐💐 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰
❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣🕊❣ سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگواران ،چند روز پیش رفتم دندان پزشکی و دکتر گفته بودن که باید دندونم هم عصب کشی و هم پُر بشه وگفته بودن که یه مقداری هم عفونت داره و باید دارو مصرف میکردم وبعد چند روز میرفتم واسه درست کردن دندونام اما دقیقا غروب همون روز که به دندان پزشکی رفتم و کارام رو انجام دادم یه درد وحشتناک وغیر قابل توصیف تو سرم به وجود اومده بود که دیگه نفسم داشت بند می‌اومد واین درد توی کل سرم داشت پخش می‌شد کلا توانم رو داشتم از دست میدادم تا خودِ صبح درد اون درد وحشتناک منو دات میکشت ،یعنی اون عفونت کامل بر طرف نشده بود وتوی سرم داشت پخش می‌شد یکسره داداش ابراهیم رو صدا میزدم ومیگفتم نجاتم بده دارم میمیرم ،اما کمی درد آروم می‌شد ودوباره شروع می‌شد خیلی دلم شکست به داداش ابراهیم گله کروم وبهش گفتم ،داداش من این همه برات چله گرفتم و بهت متوسل شدم وتو رو به خیلی ها معرفی کردم یعنی نمیخوای جواب منو الان بدی و منو تو این حال میخوای ولم کنی وگریه کردم وخیلی دلم شکست😭😭ویه لحظه با اینکه اصلا دلمم نمیومد بهش گفتم دیگه برات چله نمیگیرم ولی واقعا از گفتن این حرف هم دلم نمیومد اما من اونقدر درد بدی داشتم که دیگه هیچ چیزی حالیم نمیشد به خدا همون لحظه احساس کردم یه حالتی نمیدونم چطور توصیفش کنم ولی از گوشم زد بیرون نه اینکه از گوشم چیزی بیرون بریزه اما یه حالت خاصی از گوشم بیرون زد و من یه لحظه از اون وضعیت وحشتناک آروم شدم و فهمیدم این یه نشونه ای از طرف داداش ابراهیم بود وپیش خودم گفتم که شاید میخواست یه اتفاق بدی برام بیوفته که داداشم نجاتم داد صبح زود رفتیم دکتر وبعد از معاینه گفتن که عفونت دندونتون زد به گوشتون وبرام دارو نوشتن وبعد ده دقیقه تموم اون دردهای عذاب آور از سرم رفت بیرون من این معجزه رو مدیون داداش عزیزم هستم وبهش قول دادم بعد اینکه حاجتم رو گرفتم توی کانال اعلام کنم ،داداش ابراهیم منو ببخش که بهت بی احترامی کردم و اون حرفو زدم من واقعاً دارم باتو زندگی میکنم واینکه خیلی حاجت های بزرگ وکوچک هم ازت گرفتم ،ممنونم که اومدی و ما رو بیدار کردی😭😭❤❤❤❤داداش ابراهیم یه حاجت دیگه هم دارم اونم شفای یه خانم جوونه که یه بچه ی کوچیک داره وتحت شیمی درمانیه داداش خوبم تو رو به جان مادرت حضرت زهرا قسمت میدم معجزه تو برای این عزیز نشون بده بهت قول میدم که انشاالله شفا بگیره این بنده ی خدا من توی گروه اعلام کنم. از همه ی عزیزان میخوام که یه حمد شفا برای این خانم جوان بخونن به نیت سلامتیش ان شاء الله 🤲🤲🤲🤲 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━༻⃘⃕❀
🔴 ما افسانه نیستیم دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما، یعنی شهرک ارتش تهران شرکت میکرد. یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود. آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد. بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله. آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم. من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می‌خوانم. صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!! نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم. باتعجب گفتم: شما کی هستی؟ گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل. دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم. تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: شهید ابراهیم هادی خیلی برایم عجیب بود.بطور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه. دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابهاست.کتابی در مورد همین شهید. مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود. شوهرم راصدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟ گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند. هر دوجلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود. صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم. حالا او حقیقت زندگیم شده.دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمیروم. حجاب و نمازم نیز کاملاً تغییر کرده. 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━༻⃘⃕❀ ‌‌‌‌‌‌‌‌
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرایی عجیب از زنده بودن شهید ابراهیم هادی در روز اول اردیبهشت سال ۱۳۹۶ در بهشت زهرای تهران را ببینیم تا بدانیم که چرا کتاب ایشان (سلام ابراهیم) در طول ۱۵ سال تاکنون حدود یک میلیون و پانصد هزار (۱/۵۰۰/۰۰۰) جلد به چاپ رسیده است!👌 🖇🔆این کلیپ را تا آخر ببینیم تا اصل ماجرا را متوجه شویم. ای کاش ابراهیم که اینگونه این جوان را نجات داد و زنده کرد، دل ما را هم زنده کند. 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━༻⃘⃕❀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌤یک همسفر و همراه خوب، تو را تا خدا میبرد 💕شاید کسی شبیه ابراهیم🕊🌼 🔊شما رسانه شهدا باشید 🔰 ༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄━┅༻⃘⃕❀