eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
49 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🍃سلام عزیزان امروز مهمان شهید والامقام حاج رحیم کابلی هستیم 🌺🍃 💠شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی یکی از 13 شهید مازندران بود که 17 اردیبهشت 94 در جبهه خان طومان سوریه آسمانی شد. 🔹 حاج رحیم سابقه 80 ماه رزمندگی در دفاع مقدس را داشت و با اینکه 53 سال از عمرش می گذشت و بازنشسته شده بود ، باز عزم میدانی دیگر کرد و این بار در دفاع از حرم و حریم اهل بیت به شهادت رسیدو پیکرش بازنگشت  https://eitaa.com/joinchat/683802762Cbc56c6e8e1
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
🌺🍃سلام عزیزان امروز مهمان شهید والامقام حاج رحیم کابلی هستیم 🌺🍃 💠شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی یکی
🔹 شهید کابلی ،ایام محرم کل خانه را سیاه پوش می کرد و می گفت خانه ام را با روضه امام حسین(ع) متبرک می کنم و خانه اش را خیمه گاه امام حسین(ع) می دانست. 🔹 اهل معنویات و نماز شب بود طوری که یک ساعت قبل از اذان صبح بیدار می شد. 💠همیشه در مراسم و یادواره شهدا حضور فعال داشت. همیشه همه را به تقوا توصیه می کرد و وقتش را برای جوان ها اختصاص می داد،با جوانها دوست بود 🔹شهید تمام نگرانی اش مظلومیت حضرت آقا بود https://eitaa.com/joinchat/683802762Cbc56c6e8e1
💠دختر شهید پدرش را در خواب دید و نحوه شهادتش را پرسید ؛ شهید گفت :که تیر به قلبم و به پهلویم خورد که درد داشت. در خواب خیلی گریه می کرد که پهلوی من اینطور درد داشت پس حضرت زهرا(س) چه کشید. https://eitaa.com/joinchat/683802762Cbc56c6e8e1
اول برای برگشتنش دعا می‌کردم ولی به خواب عروسم آمد و گفت: «دعا نکنید جنازه‌ام برگردد، جایم خوب است و در کنار مادر سادات، حضرت فاطمه علیهاالسلام هستم» از آن شب دیگر از خدا بازگشت به خانه‌اش را طلب نکردم و به خشنودی او راضی هستم. https://eitaa.com/joinchat/683802762Cbc56c6e8e1
🔹بهار 89 به همراه دوستان هیأتی به سفر کربلا رفتیم، یک روز بعد از زیارت بیشتر بچه‌ها رفتند برای خریدن کفن؛ به حاج‌رحیم گفتم: «خوب است که ما هم اینجا کفن بخریم». حاج رحیم گفت: «من کفن نمی‌خرم، شما اگر می‌خواهید بخرید». 🔹 همان موقع یکی از بچه‌های هیأت هم به حاجی پیشنهاد داد که بریم و کفن را بخریم، حاجی باز هم گفت: «من کفن نمی‌خواهم». پرسید: «چرا؟» حاج‌رحیم گفت: «من شهید می‌شوم و با لباس سپاه دفنم می‌کنند». گفت: «جنگ که تمام شده حاجی!» 💠 حاجی در جوابش گفت: «من هیچ وقت از رسیدن به شهادت ناامید نیستم و نخواهم شد». https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3