eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.1هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
7.1هزار ویدیو
47 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقت همگی بخیر می‌شه ازتون درخواست کنم یه موج ویژه راه بندازید تا مردم برای سلامتی رزمنده‌های جبهۀ مقاومت تو این ختم صلوات شرکت کنند؟ https://eitaabot.ir/counter/zx8qb شام جمعه با هم دیگه با این صلوات‌ها متوسل می‌شیم به امام زمان علیه السلام. شرایط خیلی تعیین کننده‌ست. فرستادن این مطلب برای دوستان و آشنایان کاری نداره. بیکار نباشید. یاعلی بگید و شروع کنید. ختم صلوات به نیت سلامتی رزمنده‌های جبهۀ مقاومت بویژه فرماندهانشون و در رأس اونها سیدحسن نصرالله و پیروزی نهایی جبهۀ مقاومت بر اسرائیل غاصب. @abbasivaladi
خدایا! به حق امیر المؤمنین علی علیه السلام هر کسی رو که تو این ختم صلوات شرکت می‌کنه و دیگران رو هم دعوت می‌کنه: اسمش رو در صف اول مجاهدان فی سبیل الله بنویس. توقیق جنگیدن در رکاب امام زمان علیه السلام رو بهش بده. در نسل و دودمانش کم‌محبت به اهل بیت علیهم السلام قرار نده. دنیا و آخرتش رو لبریز از عافیت و سلامت قرار بده. دلش رو خونۀ عشق و محبت امام زمان علیه السلام کن. وجودش را بانی لبخند امام زمان علیه السلام قرار بده. @abbasivaladi
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
#قسمت_18 آن هم از زبان خود حاجی: _ببخشید حاج آقا !شما مجید رو از کی می شناختید؟از بچه گیش یا نه،یک
💐 باورم نشد.حتی به بقیه دوستان هم گفتم،این رو خیلی جدیش نگیرید.به خاطر این که قهوه خونه اش را نبندیم،می‌خواد کارت بسیج بگیره.همین که آروم بره و آروم بیاد،برا ما بسه.با این حال پرونده براش تشکیل دادم و فرم ها رو دادم پرکنه.وقتی پرشان کرد و داد به من،نگاه به برگه کردم و خنده ام گرفت.این قدر بدخط نوشته بود که اصلا معلوم نبود چی نوشته،سعی میکرد جلو چشم من آفتابی نشه.من هم به شدت زیر نظرش داشتم،ببینم این که میگه من توبه کردم،راست میگه یا نه.گاهی که باهم رو به رو می شدیم،می خندید و می گفت:((حاج آقا نوکرتم،میخوای کفشت رو واکس بزنم.چی کار داری برات انجام بدم؟)).آن قدر حرف می‌زد تا خنده رو به لب من بشونه.تا نمی خندیدم ،نمی رفت.با جمال و چندتایی دیگه از بچه ها،شب ها میرفت گشت.مجید عشق اسلحه و دستبند بود.گاهی به من میگفت:(حاجی!جون مادرت،این کلتت رو بده،تا من باهاش عکس بگیرم).بیشتر خلاف های سنگین منطقه رو می شناخت .یه شب رفته بود سه تا از مشروب فروش ها رو،دست بند زده و آورده بود.تا دیدم،نگرانش شدم.گفتم:مجید جون یه کمی یواش تر،آروم تر.یه وقت میزنن می کشنت،یه وقت مهمون یه کتک مفصلت می کنن. گفت(نترس حاجی جون!باید این ها رو تو سطح منطقه جمع کنیم.)کم کم بحث ثبت نام سوریه داغ شده بود.نزديک یه صد و هشتاد نفر اسم نوشتن.مجید هم بین این افراد بود.ولی مسئول ثبت نام ،خودش اسم مجید را حذف کرد.شناختی از مجید داشت و لابد پیش خودش گفته بوده؛ این به درد جنگ نمیخوره، اصلا مجید تو این فضاها نیست. میخواد بره سوریه چی کار کنه؟ 🌷🕊 💐 من هم وارد مراحل آموزشی شده بودم و نمیدونستم اسم چه کسی را نوشتن و اسم چه کسی را ننوشتن.یه روز توی دفترم مشغول بودم که دیدم مجید اومد. _حاجی سلام. _سلام مجید،کاری داری؟ _بله حاجی،می خوام قسمت بدم. و ساکت شد.بغض کرده بود.اگه مستقیم نگاهش می کردم،اشکش درمی اومد. _میخوام قسمِت بدم من رو هم سوریه ببری. مجید یه پسر خوش زبون بود،خیلی هم خوب حرف می‌زد.حالا این سکوت و بغض،برای من هم تعجب آور بود.داشت باورم میشد که مجید،واقعا مجید یک سال پیش نیست. _مجید جون تو نمیتونی بری.اولین مشکلت هم،تک پسر بودنته.ما اجازه نداریم تک پسرها رو ببریم. خیلی باهم صحبت کردیم و آخرش امیدوار از اتاق من بیرون رفت. آب پاکی رو روی دستش ریختم، که اعزام بشو نیست.همون روزها بود که گوشیم زنگ خورد.شما خودتون بودید حاج خانم،به من زنگ زدید و گفتید ،اگر امکانش هست،مجید قربان خانی را سوریه نبرید،تک پسره و ما خیلی وابسته اش هستیم .با تلفن شما،من روی یک پا ایستادم که مجید نباید بیاد سوریه.دو سه شب بعد،لیست بچه هایی که قرار شد اعزام بشن،روی صفحه اعلانات پایگاه زدیم.اون هایی که اسمشون بود ،ذوق زده خدارو شکر می‌کردند و می‌رفتند. اون هایی هم که اسمشون خط خورده بود،پی دلیل می گشتند.این وسط صدای مجید بود که من رو به سالن کشوند. _بی معرفتا،نامردا،قرارمون این نبود.چرا من رو ننوشتید؟من شما را قسم داده بودم. رفتم سالن.عصبانیت از صدا و چهره اش می ریخت. _چی شده؟این همه سروصدا برا چیه؟ _مگه قرار نبود من رو ببرید سوریه؟ _نه،من که به تو گفتم ما نمی بریمت. _من قسمت دادم. _من که گفتم شرایط رفتن به سوریه رو نداری. تا به حال این قدر پریشون و ناراحت ندیده بودمش.مجیدِ خنده رو و خوش زبون،حالا افتاده بود به گریه. از ما ناامید شد.مطمئن بود که از طرف ما نمی تونه اعزام بشه سوریه.‌از اون طرف مرتضی کریمی هم به خاطر شرایط کاریش،به قهوه خونه ی مجید رفت و آمد داشت و باهاش آشنا شده بود.با مرتضی می‌رفته هیأت و اونجا،انگیزه ی مجید برای رفتن،چند برابر میشه.حتی من شنیدم یه شب توی هیأت، از روضه خوانی و مداحی مرتضی از حال میره. 🌷🕊 💥ادامه دارد...
‍ 💐 میگه((مگه ما مُردیم که داعشی هابه حرم بی بی زینب حمله کنن.ما میریم جنگ رو تموم میکنیم و میایم.))هفته ای یکی دو مرتبه رو با مرتضی هیئت میرفت.شهریور و مهر نود و چهار،ما آموزشی هامون شروع شده بود.مرتضی با دویست تا نیرو،من هم همراه نیروهام،به تهرانسر برای آموزشی رفته بودیم.روز سوم و چهارم بود که وسط آموزشی، دیدم مجید همراه مرتضی است.مرتضی را کشیدم یه گوشه ‌و با عصبانیت گفتم:مرد حسابی!این رو برا چی آوردی اینجا؟مرتضی با خنده گفت:جواد جون،منظورت کیه؟ _خب مجید رو میگم،اون شرایط اومدن به سوریه رو نداره،نمیتونیم ببریمش.مادرش به من زنگ زده و گفته،ما یه شب بدون مجید می میریم،شبی که اون تو خونه نباشه،ما خواب و قرار نداریم. _حالا که آوردمش،دو ماه میاد،معلوم نیست بیاد یا نه،وسط راه جا میزنه و میده.دلش رو نشکنیم جواد،بذار حالا آموزشی رو بیاد.کو تا آخرش . دوماه آموزشی ما طول کشید .توی این مدت ،هرروز هفت صبح میرفتیم و تا هفت شب کارمون طول می‌کشید.توی سرمای کوه های کرج،شرایط سختی را برای بچه ها درست کرده بودیم ،که بعدا برای هر وضعیتی آمادگی داشته باشند. حتی غذای کاملی هم بهشون نمی‌دادیم. نان و خرمای خشک،یک وعده ی غذایی شون بود.تا اگر توی سوریه ،دو سه روزی نتونستند غذا بخورند،يا غذای درست و حسابی بهشون نرسید،بتونند تحمل کنند.ما دوره را با هشتصد و پنجاه نفر شروع کردیم و آخرش رسیدیم به صد و هفتاد نفر.یک روز غیبت ،مساوی با حذف بود.دیرتر از ساعت هفت صبح، حذف. 💐 اگه توی دو،نفس کم می آوردند،حذف می‌شدند. مجید کل دو ماه رو،سرساعت می‌اومد. از بچه ها شنیدم که روزی بیست سی تا قلیون می کشیده و به خاطر این که سوریه بیاد،ترک کرده بود.با همه ی مسئولین هم رفیق جون جونی شده بود.در شرایطی که هیچ غذایی ،توی دوره پیدا نمی‌شد،مجید جیب هاش همیشه پر شکلات کاکائویی بود.هر دفعه من رو میدید،میگفت: _حاجی جون،این رو بخور تا من حال کنم. بعد هم میزد زیر خنده.انارکی که بودیم،چندتایی کانکس داشتیم.بقیه هم اتاق سربازها،اتاق تسلیحات ،اتاق استراحت و نماز و اتاق نیروی انسانی بود.این کانکس ها همه به هم وصل بودند.یه روز رفتم نیروی انسانی که برگه ی مرخصی ساعتی ام رو امضا کنم.اتاق نیروی انسانی، آخرین اتاق بود.همین طور که آروم میرفتم،یه وقت مجید رو دیدم که توی اتاق تسلیحات،یکی یکی اسلحه ها رو برمیداره، ژست میگیره و دوستش با گوشی او،ازش عکس می گیره.دو تا اسلحه برمی داشت،یکی روی شونه اش،یکی هم تو اون یکی دستش،با ژست حمله،عکس می گرفت. من ایستادم رو به روی اتاق و فقط نگاهش کردم. تا چشمش به من افتاد،اسلحه ها رو گذاشت و دوید بیرون. _حاجی روم سیاه، حاجی ببخشید. _مجید برو آدم شو،من مونده م عکس به چه دردت میخوره؟ فقط میخندید و یه بند معذرت خواهی میکرد. مجید عشق عکس بود.بیشتر از روزی صدتا عکس می‌گرفت.با اسلحه،بی اسلحه،با مرتضی، با بچه های دیگه.تا وقتِ خالی پیدا می کرد، دوربین به دست،در حال عکس گرفتن بود. مجید مسئول تدارکات گروهان مرتضی بود.بقیه گروهانها و گروهان ما،بیشتر اوقات یا غذا کم می‌آوردند یا به اندازه میشد.ولی مجید هر دفعه بیست سی دست غذا زیاد می‌آورد. جیب هاش هم همیشه ی خدا ،پر از خرما بود.به مسئول تدارکاتم گفتم: _ببین این مجیده چی کار میکنه،همیشه غذا زیاد میاره و ما روزی چند دست هم کم میاریم؟! گفت:حاجی منم مونده م به خدا! نمیدونم چی کار میکنه.از بس این مجید قالتاقه،تازه به بچه های گروهان های دیگه هم غذا میده. 🌷🕊 ⚡️ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ♥️ســـیدے! یــابن الــحسن!♥️ 👈🏼 مِــــن هــــجرِک یاحـــــبیب، قـــــلبے قــــد ذاب مــــــــهدیمـ ازفــــــــــراق دورے تـــــــــو، دیـــــگرطـــــــاقتے نـــــــمانده، جــز ایــنکه تـــسّلایمـ دعـــاے فــــرجت بـــــاشد...      ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨‌ 💟بـــسم اللــه الــرحمن الــرحيم 💞إِلــــَهِے عـــَظُمَـ الْــــبَلاءُ وَ بــَرِحَ الْـــخَفَاءُ وَ انــــْکَشَفَ الْــــغِطَاءُ وَ انْــــقَطَعَ الـــرَّجَاءُ وَ ضــــَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُــــنِعَتِ الــــسَّمَاءُ وَ أَنْـــــتَ الْــــمُسْتَعَانُ وَ إِلَــــیْکَ الْــــمُشْتَکَے وَ عــــَلَیْکَ الْــــمُعَوَّلُ فـــِے الـــشِّدَّةِ وَ الــــرَّخَاءِ اللــــهُمَّـ صَـــلِّ عَـــلَے مُـــــحَمَّدٍ وَ آلِ مُــــحَمَّدٍ أُولِــــــے الْأَمْـــــــرِ الَّـــــذِینَ فَـــــرَضْتَ عَــــلَیْنَا طـــــَاعَتَهُمـْ وَ عـــــَرَّفْتَنَا بِـــــذَلِکَ مَــــنْزِلَتَهُمْـ فَـــــفَرِّجْ عــــَنَّا بِـــحَقِّهِمْـ فَـــرَجا عـــَاجِلا قَـــرِیبا کَـــلَمْحِ الـــْبَصَرِ أَوْ هُــــوَ أَقـــْرَبُ یَا مـــُحَمَّدُ یَا عَلِےُّ یَا عَلِےُّ یَا مُـــحَمَّدُ اکـــْفِیَانِے فـــَإِنَّکُمَا کـــَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فـــــَإِنَّکُمَا نـــَاصِرَانِ یَا مَــــــوْلانَا یَا صـــَاحِبَ الـــزَّمَانِ الـــْغَوْثَ الْـــغَوْثَ الْــغَوْثَ أَدْرِکـــْنِے أَدْرِکْنِی أَدْرِکْــنِے الــسَّاعَةَ الـــسَّاعَةَ الــسَّاعَةَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ الْـــعَجَلَ یَا أَرْحَـــمَ الـــرَّاحِمِینَ بِــــحَقِّ مـــُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الــــطَّاهِرِینَ..💞 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖✨🌟✨‌ 👆🏼وبــــراے مـــحبوب عـــالمین روحـــے وارواح الـــعالمین لــــــــتراب مــــــــقدمه الــــفداه💔 ا‍❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨ 💟بــسمـ الله الــرحمن الــرحیم 💓اَللّـــهُمـَّ كُــنْ لِـــوَلِيِّكَ الْـــحُجَّةِ  بْنِ الْــــحَسَنِ صــــَلَواتُكَ عـــــَلَيْهِ  وَعَــــلے آبـــائِه فـي هــــــــذِهِ  الــــسَّاعَةِ وَفـــي كُــلِّ ســــاعَة  وَلـــِيّاً وَحــافِظاً وَقــائِداً وَنــاصِراً  وَدَلــــيلاً وَعَــــيْنا حـَتّے تُـــسْكِنَهُ  اَرْضــــــَكَ طَــــوْعاً وَتُــــــمَتِّعَهُ  فــــیها طــــویلا...💓 ❖═▩ஜ••🎇🎆🎇••ஜ▩═❖🌟✨🌟 یـــقین بــــدانیمـ که اوهــمـ، هــر لــــحظه، دعـــایمان مے کــند... 🌤اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ 🌤 💠 بیایین برای تعجیل و سلامتی قطب عالم امڪان 💠حضرت صاحب الزمان عج سه توحید 💠به نیت هدیه یڪ ختم ڪامل قرآن به مولا عج قبل از خواب هرشب عاشقانه هدیه ڪنیم 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 بِســـم‌ِالله‌الرَحمــن‌ِالرَحیــم 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌿اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، 🌿اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، 🌿بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، 🌿وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، 🌿وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، 🌿فَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . شادی ارواح طیبه ی شهدا بالاخص پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی صلوات🌹 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم✨ @Shahid_ebrahim_hadi3
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه @Shahid_ebrahim_hadi3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «دعای آخرالزمان» استاد 🤲 برای عاقبت‌بخیری در این دعا رو زیاد بخونید...
- وَمَكَرُوا وَمَكَرَﷲ وَﷲ خَيرُٱلۡماكِرِين .. 「📻🌿」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اللَّهُمَّ اجْعَلْه فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ ۳ مرتبه قرائت بفرمایید به نیت سلامتی شون🌷 آخرین دیدار: دی ماه ۱۳۹۸ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ما خدا را داریم... 🔹روایت شنیدنی سیدحسن نصرالله از توصیه رهبر انقلاب به او برای پشت سر گذاشتن روزهای سخت
📢پیام مهم رهبر انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان پیام مهمی صادر کردند. 📝متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است: ✏️بسم الله الرحمن الرحيم کشتار مردم بیدفاع در لبنان از سوئی بار دیگر خوی درندگی سگ هار صهیونیست را برای همه آشکار کرد، و از سوئی کوته‌نظری و سیاست ابلهانه‌ی سران رژیم غاصب را به اثبات رساند. باند ترور حاکم بر رژیم صهیونیست از جنگ جنایتکارانه‌ی یک ساله‌ی خود در غزه درس نگرفتند و نتوانستند بفهمند که کشتار دستجمعی زنان و کودکان و مردم غیر نظامی نمیتواند در ساخت مستحکم سازمان مقاومت اثر بگذارد و آن را از پا بیندازد. اکنون همان سیاست حماقت‌آمیز را در لبنان می‌آزمایند. جنایتکاران صهیونیست بدانند که بسیار کوچکتر از آنند که به ساخت مستحکم حزب‌الله لبنان صدمه‌ی مهمی وارد کنند. همه‌ی نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب‌الله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب‌الله سرافراز رقم خواهد زد. مردم لبنان فراموش نکرده‌اند که در روزگاری نظامیان رژیم غاصب تا بیروت را زیر چکمه قرار میدادند، این حزب‌الله بود که پای آنان را قطع کرد و لبنان را عزیز و سربلند ساخت. امروز هم لبنان به حول و قوه‌ی الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد. بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند. والسلام على عباد الله الصالحين سید علی خامنه‌ای ۷ مهر ۱۴۰۳
إنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون آه از غمى كه تازه شود با غم دگر 😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در واکنش به شهادت سیّدحسن نصرالله مراقب مواضع خود در این جنگ تمام عیار باشید! | @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارها به برادران گفته‌ام اگر فقط یک عضو در بدنمان باشد حاضریم آن را تقدیم کنیم قلب یکی است کبد یکی است سر یکی است آن را تقدیم می‌کنیم به دو نفر تقدیم می‌کنیم رهبر معظم انقلاب و سید حسن نصرالله… 💔 💔 🥀