eitaa logo
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
1.4هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
39 فایل
⊰بِ‌ـسْمِ‌ࢪَبِ‌بابڪ..!🎗⊱ •• ⊰جور؎زندگۍڪن‌ڪہ‌اگردیدنت‌ بگن‌این‌زمینۍنیست‌،شھید‌میشھ⊱ •• ⊰اطلـٰاعـات‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @etelatmoon " •• ⊰خـٰادم‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @Alllip " •• ⊰مدافـ‌؏ـان‌حࢪیم‌آل‌اللّٰـھ🎗⊱
مشاهده در ایتا
دانلود
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰•💔•⊱ . ‹دلتنگ‌پابوس‌توـام‌دست‌خودم‌نیست؛ لبـریزم‌ازحال‌بڪاءمثل‌رقیہ…シ✵› . ⊰•💔•⊱¦⇢‍ ⊰•💔•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌟•⊱ . افراد زیادۍ در زندگۍ شما مےآیند و مےروند امّا فقط دوستان‌واقعی هستند کہ اثر رد پایشان در قلبـ‌تان مۍماند‌‌.. . ⊰•🌟•⊱¦⇢‍ ⊰•🌟•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•💘•⊱ . - شعرهایم‌همگی‌دردفراق است...ببخش - صحبت‌ازکرب‌وبلایت‌نکنم،میمیرم💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ⊰•💘•⊱¦⇢‍ ⊰•💘•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰•💞•⊱ . من درست پارسال همین موقع ها عاشقت شدم♥️:) و دلم برای غمت شکست .. اِمام‌‌حُسِینِ‌قَلبَم! . ⊰•💞•⊱¦⇢‍ ⊰•💞•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•💍•⊱ . «‏‌ وَ اِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشـیّتی و غداتی » کنارِ من‌ اگر نباشی ، شب‌ و‌ روزم‌ یکسان‌ است . . 👀♥️ . ⊰•💍•⊱¦⇢‍ ⊰•💍•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰•📻•⊱ . قࢪبون‌پیر‌غݪآمـ‌امام‌حسیـ‌ن!:) ماجرایےشده‌قصه‌ی‌خاـطر‌خواهـٺ حسیـــــ‌ن! . ⊰•📻•⊱¦⇢ ⊰•📻•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🥀•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت چهاردهم...シ︎ چرا رو دیواره؟مامانی گفت:اخه خوب جنگیده.برای همین،عکسش رو همه جا زده ان. نفس میگرد و اب دهانش را قورت می‌دهد.حالا نگاهش روی عکس بابک است که روی دیوار زده شده.لب های بابک توی قاب،جوری نیمه باز مانده که انگار میخواد چیزی بگوید و نمی تواند. شبش بابک دای امد توی خوابم.تو مزار بودیم.گفت:آراز،من اینجام.هر وقت دلت تنگ شد،بیا پیشم).گفتم:بابک دای،تو که مرده ای!).گفت:من شهید شدم! نمرده ام که آراز!. آب دهانش را با صدا قورت میدهد و زل می زند به مادرش که شانه هایش آرام می لرزد‌ * خیلی گریه کرد؟ وقتی اسم بابک امد.بغض کرد،اما گریه نکرد!ولی الهام،دو سه با باصدای بلند گریه کرد. خوب.خواهر برادر صمیمی بودن.صددرصد خیلی براش سخته. فکر کن الهام نمی دونسته بار داره؛اما بابک،هی بچه بغل به خوابش میاد و میگه.... نویسنده:فاطمه رهبر🌿 . ⊰•🥀•⊱¦⇢ ⊰•🥀•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌾•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت پانزدهم...シ︎ _فکر کن الهام نمیدونسته بارداره؛ اما بابک بچه بغل میاد به خوابش و بهش میگه ببین این بچه چقدر قشنگه!! اسمشا بزار باران تا مثل بارون برات برکت بیاره. بعدش الهام میفهمه که بارداره. تازه چند ماه بعد مشخص میشه بچه دختره. _چه عجیب! فکر میکردم این چیزها فقط تو فیلم ها و قصه هاست. _حالا یک چیز دیگه. الهام میگفت«هر وقت میاد به خوابم انگار از سوریه برگشته.میگم بابک اومدی؟ تو مگه شهید نشده بودی؟ و بابک ناراحت میشه و میگه تو باز گفتی شهید من زنده ام چند بار بگم من زنده ام من اصلا نمرده ام الهام!! » الهام میگفت یک مدت همه اش از برادر و پدرش میپرسیده نکنه پفس میکشیده و همون طور دفتش کردید؟!!! _موهای تنم خیس شد فاطمه! این شک و تردید ها پدر ادم را در میاره! _مادرش یه جوریه! _چه جوریه یعنی؟ _ساکته. کم حرفه. فکر کنم دیروز من بیشتر از مادر بابک حرف زدم. _خوب، خیلی ها کم حرف اند؛ ساکت اند، همچین گفتی یه جوریه که..... _چطوری بگم؟ مادرش مثل یه لیوان اب خنک بعد از یه دوندگی طولانیه. از اون هاست که تو دلش آتیش هم که باشه و بری کنارش بنشینی، یهو میبینی اتیشی در کار نیس. منتها این لیوان آب، تو دل یک کوهه. میدوتی منظورم چیه؟! میخوام بگم مادر بابک........ نویسنده:فاطمه رهبر🌿 . ⊰•🌾•⊱¦⇢ ⊰•🌾•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•♥️•⊱ . 🔅هیچوقت بخاطر لذتایی که توی این نقطه ی ریز هست به روح بزرگت ضربه نزن✌️ این نقطه(زمین)همش هم هیچی نیست چه برسه به یه لذتش.... اخه مورچه چیه که کله پاچَش چیزی باشه!☺️ . ⊰•♥️•⊱¦⇢ ⊰•♥️•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii