⊰•🖤🔗•⊱ . یه زره منو ببین🖤🔗 . ⊰•🖤🔗•⊱¦⇢#اربابم‌حسین ⊰•🖤🔗•⊱¦⇢#دخٺࢪے‌از‌تبــاࢪ‌زینب ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🖤✨•⊱ . اینجـٰآقَدَم‌قَدَم،هَمِہ‌پیچیدِه‌بۅۍِتۅ بۅۍِنِگـٰآهِ‌زِینَب‌ۅبۅۍِگَلۅیِ‌تۅｼ!'' . ⊰•🖤✨•⊱¦⇢#اربابم_حسین ⊰•🖤✨•⊱¦⇢#دخٺࢪے‌از‌تبــاࢪ‌زینب ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•📒•⊱ . بخون😭👇 خب میدونی ؟ سه سالش که بیشتر نبود ... مگه یه بچه سه ساله چقدر مو داره ؟ چقدر قد داره؟ سوارِ شترش کردن؛ تو حرکت از شتر افتاد... شب تو بیابون ترسید؛ میدونست اگه دستشون بهش برسه تازیانه میخوره، به زبون بچگی دعواش میکنن؛ ترسید... کاروان ندیدش دور شد؛ گم شد تو بیابون کاروان جلوتر که رفت دید یه دختربچه نیست... زجر‌ گفت من پیداش میکنم... دختربچه داشت تو بیابون دنبال کاروان میگشت... دید سوارکار داره میاد؛ ترسید و فرار کرد .... سوار کار دنبالش رفت... همینطور که فرار میکرد خارهای بیابون فرو میرفت کف پاش 😭 کف پای یه دختر سه ساله چقدره؟ فرار کرد..... فرار کرد پشت یه بوته خار پنهون شد‌‌‌... زجر رسید بالاسرش میخواست فرار کنه اما کف پاش پر از خار بود.. از اسب پیاده نشد و خم شد... موهاش و گرفت کشید بالا 😭😭😭 نگهداشت... دخترک مدام باباشو صدا میزد 😭😭😭 بابااااااا باباااااااا با نگاه دخترونه‌اش نگاه کرد تو چشمای زجر با زبون کودکانه گفت: نزنیاااااا زجر دستش و بلند کرد کوبید تو صورت دخترک 😭😭😭 اونقدر ضربه محکم بود زبون بچه بند اومد😭😭😭 صدا زد : ع... عم.... عمووو عمووو😭😭😭 از اون به بعد زبون رقیه لکنت گرفت😭😭 . ⊰•📒•⊱¦⇢#یا_رقیه ⊰•📒•⊱¦⇢#دخٺࢪے‌از‌تبــاࢪ‌زینب ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🌜•⊱ . یه رَسمِ قدیمی تویِ بازارِ طَلا فروشا هَست که روزِ سوم #محرم گوشواره نمی فروشن ...😭 . ⊰•🌜•⊱¦⇢#یا_رقیه💔 ⊰•🌜•⊱¦⇢#دخٺࢪے‌از‌تبــاࢪ‌زینب ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🏴•⊱ . این حــــسین کیست که عــــالم همه دیوانه اوست این چه شــمعی‌ست که جان‌ها همه پروانه‌ اوست... . ⊰•🏴•⊱¦⇢#اربابم_حسین ⊰•🏴•⊱¦⇢#دخٺࢪے‌از‌تبــاࢪ‌زینب ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🎗•⊱ . خبر از چشمِ خودش داشت اگر،مى فهميد حال ِمن،بعدِ نگاهِ تو سرودن دارد . ⊰•🎗•⊱¦⇢#داداش‌بابڪ ⊰•🎗•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🌸•⊱ . - دل‌نـدارم‌که‌به‌معشـوقِ‌زمینے‌بدهم..! - دلِ‌من‌گوشہ‌ی‌صحنت‌بخدا‌جا‌ماندھ..♥️:) . ⊰•🌸•⊱¦⇢#حسین‌قلبم‍ ⊰•🌸•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🌻•⊱ . راوۍ‌مۍگفت: :) شھـداۍزیادۍراایـن‌رودخانھ‌با خـود‌بُـردپس‌اینجا‌ارونـدنیسـت دستانت‌رابہ‌آب‌بزטּوفاتحھ‌ بخوان اینجاتنھاگلزارشھداۍآبۍ دنیاست! ‌‌ ‌ ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ . ⊰•🌻•⊱¦⇢#شهدا ⊰•🌻•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•💫•⊱ . ↻✨❤️ یهو از یه جا... یه روزی ... یه زمانی ... اومدی و شدی همینی که الان میبینی^^!😍💝 . ⊰•💫•⊱¦⇢#رفیقانه‍ ⊰•💫•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•🎗️•⊱ . حجاب ✨🖇 دوستانه میگویم: ↫خواهرم حواست هست! این چادر 🎈 ↫که سَر ڪردہ اي برای ( like ) گرفتَن نیست!↬ با چادر «حضرت زهرا» درمیدانهای مجازی جولان ندہ🌟 . ⊰•🎗️•⊱¦⇢#حجاب ⊰•🎗️•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•☘️•⊱ . خانم‌جان! میدونم‌بنجلم‌،ولی‌جانِ‌مادرت‌به‌بابات‌بگو‌اربعین‌من‌بیام‌کربلا:)🖤! . ⊰•☘️•⊱¦⇢#رقیه‌خاتون ⊰•☘️•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii

⊰•📎•⊱ . داشت‌نصیحتم‌میکرد : توبه‌هیچکس‌جزخودت‌نمیتونی‌تکیه کنی!این‌خودتی‌ڪہ‌خودتونجات‌میدی . . نگاش‌کردم‌وگفتم : ولی‌آخه‌من‌حسیــن‌'؏'رودارم :)! تکیه‌گاه‌دنیاےماست‌حُسین🖤 . ⊰•📎•⊱¦⇢#شهیدانه‍ ⊰•📎•⊱¦⇢#مجنــون‌اݪحسیـن ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii