برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها
نوشتهاند چه بر روزگارتان آمد
نوشتهاند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضهها که ز داغ تو بر زبان آمد
نوشتهاند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هر بار با کمان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
به قصد حنجرهات شمر همچنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
بلند مرتبه شاها! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد