『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
|ـبـسمࢪببابڪ••♥️ |ـصبـحـتونبخیـࢪ••🎗
ـآنچھگذشتـ...📻🌿
|ـشبتـونشھدایے
|ـعاقبتتونامامـزمانےシ🖐🏼
⊰•🌙🔗•⊱
.
برایِپروازکردنباید
چیزهاییروکهلازمنداری
بزاریاینپایینبمونه
چونبارِتوسنگینمیکنه
.
⊰•🌙•⊱¦⇢#شهادت
⊰•🌙•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌱🔗•⊱
.
امید کہ باشھ ؛همہ چے قابل
تحمل میشھ 💚🌱!"
.
⊰•🌱•⊱¦⇢#انگیزش
⊰•🌱•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🦋🔗•⊱
.
چـٰادربَراۍمَننَمـٰادِعَفـٰاتاَست
نَمـٰادفـٰاطمہۅآرزیستَنۅخُدایۍشُدَن...!:)
.
⊰•🦋•⊱¦⇢#چادرانه
⊰•🦋•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌷📎•⊱
.
تنھـاراهبراۍدفاعازاسلاموانقِـلاب ؛
ايستـادگىومقاومـتاست ..!
-حضرتآقـا
.
⊰•🌷•⊱¦⇢#رهبرانه
⊰•🌷•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤🔗•⊱
.
عـَجـیبدلـَمگرفتـہ..
دلـَمیـِکدنیآمیخواهـَدشبیہدنیآ؎شمـٰا
کـِههـَمہچیزشبـو؎خـدآبدهـَد . .
شـُهدآگـاهـۍنگـاهـۍ . . .!:)
.
⊰•🔗•⊱¦⇢#حاجیمونه
⊰•🔗•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💙💫•⊱
.
ـباهیچڪسممیـلسخـننیـست:
ولیڪنـتو❤️
خـارجازایـنقا؏ـدھُفـلسفہهایۍ
ـتوڪہهیچڪسنیستۍ
ـتوڪہهمـہنیستۍ
ـتوهمانۍڪہدلـملڪزده
حــرمشـرا
#بـبرمحـرمڪہدرددوریتپیرمڪرده
.
⊰•💙•⊱¦⇢#رفیقهمیشگیمارباب
⊰•💙•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•❤️🔗•⊱
.
ـھرشھیـدمثلیڪ¹فانوساست
مۍسوزدونورمۍدهد ..✨•
وازڪناراوبودنتوھمنورانۍمۍ
شوۍو...
باشھدا ڪہرفیقشدۍ!
شھید مۍشوۍ...♥️
.
⊰•❤️•⊱¦⇢#داداشبابک
⊰•❤️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🌲•⊱ . معمولاازدواجبهخاطرقیافهوموقعیت شڪلمیگیرهوطلاقبهخاطراخلاق...(: #یکمتومعیاراتونتجـد
⊰•🎗•⊱
.
اگہمیخوایهمسرتپاڪدامنباشه
هروقتچشمتبہنامحرمخورد،
چشماتوببنـد
ورونفستوایسا!
باخدامعاملہڪن
خودش گفتـه:
مردانِپاڪبراےزنانپاڪ
.
⊰•🎗•⊱¦⇢#بدونیــم
⊰•🎗•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🎍•⊱
.
صداهایمان روز بہ روز
ضعیفـــ تر مےشود
عهدهایمان هم بہ مرور سستتر !
بیسیم را بہ زمیـن بگـذار
و دیگر وضـع را؛ گزارش مده !
ما بہ اندازه مـردانگیتان
شرمنـــــــــده ایم...🌸
.
⊰•🎍•⊱¦⇢#شهیدانھ
⊰•🎍•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
‹🐚🖤› •° گرچه دنیا دست مشتی ناکس است یک علی داریم و این دنیا را بس است... •° 🐚🖤¦⇢ #ࢪهبرانه 🐚🖤¦⇢
⊰•🗞•⊱
.
ما روی مسئلهی شهدایمان انصافاً ڪمڪاری ڪردیم.
به نظر می رسد ڪه این ڪار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگیِ مؤمنِ انقلابیِ مردمیِ خودجوش..
.
⊰•🗞•⊱¦⇢#ࢪهبرانھ
⊰•🗞•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💔🔗•⊱
.
میـشَوَدنیـمِہشَـبیگـوشِہبیـنالحَـرمین
مَنفقطاَشڪبِریـزَمتوتَمـٰآشابڪنی(:🚶🏿♂'
.
⊰•💔•⊱¦⇢#بینالحرمین
⊰•💔•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🐾•⊱
.
‹الـٰابذڪراللھتطمئنالقلوب!›
وهمـٰانـٰایـٰادخدا؛آرامشدهندھقلبهـٰاست...シ
.
⊰•🐾•⊱¦⇢#آیهینور
⊰•🐾•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌸🔗•⊱
.
زندگی زیباست شهادت زیباتر ❤:
توهمدرامتحانشھادتقبولشد؎
وهم گمنامی:)♥!
.
⊰•🌸•⊱¦⇢#شهیدگمنام
⊰•🌸•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🎗•⊱
.
سلام بر تو ای شهید راه حق
سلام به لبخند های زیبای شهادتت☘️
.
⊰•🎗•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•🎗•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌞•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت سی و هشتم...シ︎
صبح باهم رفتیم و رسیدیم کنار مزار بایک. مادر دست کشید روی زانویش،و از پادردش گفت؛ از عملی که روی زانوهایش کرده و حالا برایش سخت بود زیاد راه برود و روی زمین بنشیند.
بعد چشمان خیسش را به من دوخت که کنار صندلی اش نشسته بودم و گفت: روزی که زانوم رو عمل کردم،ماه رمضون بود. چند روزی بستری بودم. خواهرهام، نوبتی کنارم می موندن. وقت اذان که می شد، بابک سریع خودش رو می رسوند تا خاله هاش رو برسونه خونه تا وقت افطار پیش شوهر و بچه هاشون باشن. قبلش کلی اصرار میکرد بره برای خاله هاش چیزی بخره تا افطار کنن. چون چند روز، هر وقت اومد بیمارستان، دستش پر بود: کمپوت می آورد؛ آب میوه و بیسکویت می خرید. همه سر به سرش می ذاشتن و می گفتن که(چه خبره؟چرا این همه چیز می خری؟مگه غریبه هستی؟).اون هم می اومد کنار تختم، دست می کشید به سرم،و می گفت(مامان،اینجا همه ش دراز کشیده؛ شاید یهو گشنه ش شد. کم کم میخوره دیگه).
مادر، نمِ اشکش را با گوشه ی رو سری اش گرفت و زیر لب گفت آخ، بالام....
این کلمه، بغض هرکسی را می ترکاند.
آن روز، دختر ها آمده و دورتادور قبر نشسته بودند. چند نفری عکس گرفتند؛ چند نفری، قرآن کوچکی از کیف شان در آوردند. یکی دو نفری هم که قلم و دفتر روی دست شان بود و عشق شان به نوشتن مشهود، از مادر شهید سوال هایی کردند و جواب ها را تند تند نوشتند.
جاهایی هم که مادر در جواب دادن می ماند، یا چیزی می خواست بگوید گفتنش به فارسی برایش سخت بود،آذری به من میگفت، و من به بچه ها می گفتم. مدیر دبیرستان پرسیده بود(این، خواهرش است؟).
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•🌞•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•🌞•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🔥•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت سی و نهم...シ︎
مادر گفته بود( نه). بعد به رویم لبخند زده بود که مثل دخترم است.
سوال ها زیاد بود؛ این که چطور شد بابک رفت؟ از کِی تصمیم به رفتن گرفت؟ وقتی گفت میخواهد برود، عکس العمل شما چه بود؟ و مادر با صبر و حوصله جواب شان را می داد. یکی دو نفر از دخترها زانو چسباندند به لبه ی قبر، و دست ها را گذاشتند روی قبر. بعد، شانه هایشان لرزید.
مدیر گفت: توی مدرسه، خیلی حرف بابکه. برای دختر هامون، بابک رو مثال میزنیم؛ این که دست از راحت دنیا و مال و منال کشید. و این شجاعت و از خود گذشتگی قابل تقدیرش.
بعد درِ گوش مادر گفت:نمیبایست می ذاشتی بره،حاج خانم! این بچه می بایست اینجا میموند،توخیابون های گلسار قدم می زد،و مردم از دیدنش لذت می بردن.
مادر، سرش را کج گرفته بود روی گردنش. گفت:خودش خواست. برای نگهبانی از بی بی حضرت زینب رفت. وظیفه اش بود.
از صورت گرد و لپ های قرمز مدیر مشخص بود هنوز قانع نشده است. دوگانگی ای در وجود مدیر بود که آدم را سرگردان می کرد.
همان دختری که به نظرم آشنا آمده بود، از قبر فاصله گرفته و چرخیده سمت درِ ورودی. مردم کم کم داخل می شوند. چند دختر با دیدنش دست تکان میدهند و به سمت او قدم برمیدارند. پایین چادرهاشان کشیده می شود روی سنگ قبرها.
جمعیت زیاد شده. آشناها و خانواده ی بابک آمده اند؛ از عمه هاو خاله ها و عموزاده ها تا دوستان و همکاران و امدادگران هلال احمر و.....
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•🔥•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•🔥•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
😍♥️
⊰•💜•⊱
.
راست دست باشے و خصومت دشمن چپ دستت ڪنہ، میشے خـاص :)
خـاصترین چپ دست دنیـا روزت مبارڪ✨
.
⊰•💜•⊱¦⇢#رهبرم
⊰•💜•⊱¦⇢#ڪمیــݪ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•✨🦋•⊱
.
بیھودِهنَگَردیددَراینشَھربِوَالله☝️🏽!
نَزدیكتَرینرآهبِہالله؛حُسِـیـטּاَست :)
.
⊰•🦋•⊱¦⇢#رفیقمحسین
⊰•🦋•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•☘️🔗•⊱
.
شهیدشدندلمیخواهد…
دلےڪـهآنقــدرقوےباشد
وبتوانـدبریدھشود
ازهمهتعلقات؛
دلےڪـهآرام،لـهشودزیرپایـت؛
وشهدا "دلداربـےدل" بودنـد…!
.
⊰•☘️•⊱¦⇢#شهادت
⊰•☘️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💎🔗•⊱
.
قرآنڪہنگاھ میڪردم ..
دیدمڪہسورھۍتوبـہبسماللـہندارھ ...
انگارڪہمیخوادبفھمونـہنیاز
نیستڪارۍبڪنۍ ..
فقطبرگرد ...💔🖐🏾
.
⊰•💎•⊱¦⇢#مهرباناللهمن
⊰•💎•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤✨•⊱
.
جوانهااگربخواهند
ازدستِشیطانراحتشوند . .
عشقبهشھادترادروجودخود
زندهنگهدارند'! (:
.
⊰•🖤•⊱¦⇢#شهیدانه
⊰•🖤•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•♥️•⊱
.
شهید یعنے؛
بخیرگذشت نزدیڪ بود بمیرد...🌱
.
⊰•♥️•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•♥️•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•❤️🔗•⊱
.
ماتجربہڪردیمڪہدرموسمفتنہ؛
تارهبرماسیدعلۍهستغمۍنیست...!
.
⊰•❤️•⊱¦⇢#رهبرانه
⊰•❤️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii