⊰•🍁•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت چهل و هفت...シ︎
شب ها مردممی رفتن پیش ملا اژدر تا براشون قصه بگه؛ هم یه چیزی یاد می گرفتند هم وقت شون پر میشد.
من و مادر بزرگم هم میرفتیم. قصه های قرآنی عمو را خیلی دوست داشتم. عمو به زبان ترکی قصه های قرآنی را برای مردم می گفت.
یه شب یادم نیست عموم چی داشت می گفت که گفتم 《عمو چه خوبه آدم اخوند باشه.》. گفت چرا
گفتم《خب این جوری هم این ور دنیا را داری هم اون دنیارو》. عمو ام به شوخی زد پس گردن پسر خودش و گفت《ببین این چه قشنگ فکر میکنه!.》
اون موقع نه ده سالم بود. بعد از اون شب، تو این فکر بودم که چه جوری زندگی کنم که هم این رو داشته باشم، همون اون دنیا رو. با همین اعتقاد اومدم رشت. سال ۱۳۵۵ بود. پدرم جای زیادی را نمی شناخت. اگه همه ترک هایی که اومده بودن را رشت را جمع میکردیم یه آدم با دیپلم پیدا نمی شد.
شهر، برام جذبه جدیدی داشت. از یه جای خلوت اومده بودیم تو یه جای شلوغ و پر رفت و آمد. راهنمایی بودم که کشور شلوغ شد. ما هم تو مدرسه شروع کردیم به شلوغ کردن. مدیر مدرسه رو اذیت می کردیم. معلم هایی که خط فکرشان با ما فرق داشت، را عاصی می کردیم. رو دیوار و نیمکت مدرسه شعار می نوشتیم. این که چه خوبه آدم هم این دنیا رو داشته باشه هم اون دنیا هنوز، هم یادم بود و هم برام ملاک شده بود. سعی می کردم مدام تو جریان مسائل باشم. یه پسر عمه دارم به اسم رمضان. یه روز اومد بهم گفت امروز بریم راهپیمایی. من هم قبول کردم. قرار بود بریزن و کلانتری سه رشت رو بگیرن. افتادیم تو موج آدم ها، و رفتیم جلو شور و هیجان مقابله دیدن داشت. تو اون واگیر بازوی من با تیر خراشیده شد. چند نفر هم شهید شدن. ما راه بیمارستان پورسینا را بلد نبودیم. از هرکی میپرسیدیم، جای نشانی دادن به من تبریک می گفت. به سختی بیمارستان را پیدا کردیم و.......
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•🍁•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•🍁•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🍈🌴•⊱
.
هر روز از مزارت
بوے عشقت روان است♥️..
عشقی که با بهاے جانت
خریده بودی...🌿'!(:
.
⊰•🍈•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•🍈•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🌤️🧡✨•⊱ . +ازیِڪۍپرسیدم انشاءللہاگہبخوام #اربعینبرمڪربلا بایدچہڪاراۍادارۍروانجامبدم ؟! گف
⊰•🌿🌲•⊱
.
دِلَمهَـۅآۍتۅدآرَد؛خُداڪُنَدڪِہرآستبـٰاشَد
ڪِہمِـۍگـۅیَنـد:دِلبِہدِلرآہدارَد...!シ
.
⊰•🌿•⊱¦⇢#امامحسینےام
⊰•🌿•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌸🔗👀•⊱
.
قسمبھعشق . .
کھنامشهمیشھپابرجاست!
نرفتھقاسمما
-اوهنوزهماینجاست!؛)
.
⊰•🌸•⊱¦⇢#حآجی
⊰•🌸•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤🔗•⊱
.
ڪمڪماسـٰارـتمحسنرـآبہهمہاطلـٰاع دـآدیم
رفتمخـٰانہ؛پیرـآهنمحسنرـآروۍزمین
پھنڪرـدمسرـمرـآروۍآنگذاشموضجہ زدم.
امـٰازمـٰانزیـٰادۍنگذشتڪہاحسـٰاس ڪردم،
محسنآمدڪنارـمدستشرـآروۍقلبم
گذاشتودرگوشمگفت:
زهرـآ،سختیشزیـٰادھولۍقشنگۍهـٰاش زیـٰادتره!
.
⊰•🖤•⊱¦⇢#شهیدمحسنحججی
⊰•🖤•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•☘️🔗•⊱
.
⧼قـدالحـکمةالإلهـيةمـنالـلهأن
تـکـونواحـدةمــعࢪغـباتکــم⧽
الھۍحڪمتخـدابـاآࢪزوهـاتون
یڪیبـاشہ...ˇˇ𐇵!♥
.
⊰•☘️•⊱¦⇢#آیهگرافی
⊰•☘️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💗📎•⊱
.
شڪرخداڪہدرپناهحسینیم
عالمازاینخـوبـتـــرپناهندارد :)✨
#یااباعبدالله
.
⊰•💗•⊱¦⇢#دلبرهمیشگیم
⊰•💗•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
|ـبـسمࢪببابڪ••♥️ |ـصبـحـتونبخیـࢪ••🎗
ـآنچھگذشتـ...📻🌿
|ـشبتـونشھدایے
|ـعاقبتتونامامـزمانےシ🖐🏼
⊰•🌷🕊️•⊱
.
درملـٰاقـٰاتۍڪہسیدرشتۍبـٰاایشـٰاندآشتہاند،
ایشـٰانبہسیدرشتۍمۍفرمـٰایند:
چرازیـٰارتعـٰاشورانمۍخوانید؟!
وبعدسہبـٰارمۍفرمـٰایند:
عـٰاشورـآ،عـٰاشورـآ،عـٰاشورـآ-!
#ولۍعصرعجاللّٰـہتعـٰالۍفرجہالـشریف!
.
⊰•🌷•⊱¦⇢#امامزمانم
⊰•🌷•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii