eitaa logo
『مُدافِـ؏ـان‌حَࢪیم‌ِآل‌اللّٰھ』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
38 فایل
⊰بِ‌ـسْمِ‌ࢪَبِ‌بابڪ..!🎗⊱ •• ⊰جور؎زندگۍڪن‌ڪہ‌اگردیدنت‌ بگن‌این‌زمینۍنیست‌،شھید‌میشھ⊱ •• ⊰اطلـٰاعـات‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @etelatmoon " •• ⊰خـٰادم‌ڪانالـ↓⊱ ➜‌" @Alllip " •• ⊰مدافـ‌؏ـان‌حࢪیم‌آل‌اللّٰـھ🎗⊱
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ قـٰالَ‌رسـول‌اللھ'ﷺ'💕: هࢪڪس‌یتیمۍراسࢪپࢪستےکند تابۍنیـٰازشـود؛خداونددربرابـر؛بھشت‌رابراوواجب‌مۍڪند! 📚بحارالانوار،ج۴۲؛ص۲۴۸ ‌ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ بسمِ‌رَبِ‌الحسین . . .♥️‌!'' سلام علیکم رفقای عزیز🌿 میخوایم‌بایـٰارۍِخداوڪمڪ‌هاۍِهمیشگۍِشمارفقاۍگلمون براۍیڪ‌دخترخانومِ‌بۍبضاعت؛لوازم‌التحریرومانتوۍِمدرسھ‌اۍتھیہ‌ڪنیم🌹 چون‌نمیخوایم‌هیچ‌‌دانش‌اموزۍبخاطرِمشکلِ‌مالۍ‌ ازجھادِعلمۍڪه‌فرمایش‌متینِ‌حضرت‌آقاست‌جابمونه ✌🏻💚 شماره‌کارت ⇦ • 6063731043335349 • بنامِ ⇦ • ڪوثرآدینه‌پور• ارسالِ‌رسید⇦ • 09925653699 • توکاشتنِ‌لبخندرولبِ‌این‌دخترخانمِ‌گلمون‌سھیم‌باشید🍃 حتۍباانتشارِاین‌پیام *گزارشِ‌ڪاربراتون‌ارسال‌میکنیم🌹* ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ رفقاااالطفا⇦عڪس‌فیشھا؎واࢪیزۍتون روبھ‌‌این‌شماره‌بفرستید⇩ 09925653699 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ‌ 💕
⊰•📙•⊱ . شھادت‌فقط‌درجبهہ‌های‌جنگ‌نیست‌ اگرانسان‌براےخداڪارڪندوبہ‌یاداوباشد وبمیردشھیدحساب‌میشہ!(:✋🏿💔 . ⊰•📙•⊱¦⇢ ⊰•📙•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🗞•⊱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. اول‌امـام‌زمـان -؏ـج- بایـد، درقـلبِ‌ما‌ظھـورڪنہ‌و‌بعـد در‌قـرن‌ما(: 💔"! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ⊰•🗞•⊱¦⇢ ⊰•🗞•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🐾•⊱ . دلتنگم! گفتنی‌هایم همین‌قدر کوتاه‌اند، و همینقدر عمیق💔:) . ⊰•🐾•⊱¦⇢ ⊰•🐾•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از حرم ارباب به یاد شما و اعضای کانالتون🌹✨ 😍
⊰•💫•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت شصت و ششم...シ︎ دوباره می کشد . می رود توی اشپزخانه . می اید توی سالن . پایش به لبه فرش گیر می کند و سکندری خوران ، تا ترنج وسط فرش پیش می رود . صدای بغض الود رقیه، هی انعکاس پیدا می کند : بابک ... سوریه ... می نشیند لبه ی مبل پس تمام این حرف ها حقیقت داشت ؟ چرا فکر می کرد بابک شوخی می کند ؟ انگار همین دیروز بو که بابک امده بود به خانه شان ! نشسته بود کنار میز تلويزيون، و یک پایش را در انتظار آماده شدن مسعود بغل گرفته بود . خاله ،یک ظرف پر از سیب گذاشته بود کنار پایش . از این سیب ها ، بزرگترینش را توی پیش دستی بابک گذاشته بود . باک مشغول پوست گرفتن سیب شده بود . خاله توی دلش ، قربان صدقه ی خواهرزاده اش رفته بود و از این که خانه اش نزدیک مسجد باب الحوائج است هر روز بعد از نماز می تواند ، بابک را ببیند ، خوشحال است . سیب نیمه ، توی پیش ستی مانده بود .خاله گفته بود ( همه ی سیب را بخو ) و بابک گفته بود ( خاله خیلی خوردم! ) و خاله جواب داده بود ( کی خیلی خوردی ؟ تو چطور جوونی هستی که نمی تونی یه سیب کامل بخوری ؟ ) بابک ، خنده ی آرامی کرده و دستش را باز کرده و گفته بود ( خاله ، سیب هاتون خیلی بزرگه اخه !) بعد مسعود از اتاق بیرون اومده و گفته بود ( مامان ، خبر داری بابک می خواد بره سوریه ؟ ) خاله چ خیده بود سمت بابک و گفته بود ( دوقوردان ؟ ) او هم گفته بود واقعا ؛ انا باز خاله باورش نشده بود گفته بود( داری می ری ، مسعود رو هم ببر . دو تایی برید . . . ) و بعد ماجرا به خنده و شوخی کشیده بود . خاله از جایش بلند می شود . صدای بغض آلود رقیه ، توی گوشش جان می گیرد . یعنی توی دل خواهرش چه خبر بود ؟ حتمی شوریِ هفت دریا را ریخته بودند در جانش . شماره تلفن بابک را می گیرد ؛ که دوباره خاموش است . بعدشماره ی مسعود را که ان هم خاماشو است . دوباره شماره بابک را می گیرد ؛ که خاموش است ....و باز شماره ی مسعود را ، سر بوق دوم ، پسرش جواب می دهد . با تحکم می گوید ( با بابک ای ؟ گوشی رو بده بهش ... ) پسر من و من می کند ؛ اما صدای محکم مادر ‌کارساز می شود. صدای بابک می پیچد توی گوشی . خاله می پرسد ( بابک ، کجا داری می ری ؟ ) بابک می خندد و می گوید ( می رم سوریه .) _بابک اونجا جنگه ، فکر مادرت رو کرده ای ؟ می دونی چقدر غصه می خوره ؟ _خاله الکی نگرانید ، به خدا می رم و زودی می آم . _اخه بابک ، از تو چه کاری ساخته است اونجا ؟ _اِاِ .....خاله ، ....... نویسنده:فاطمه رهبر . ⊰•💫•⊱¦⇢ ⊰•💫•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
|ـب‌ـسم‌ࢪب‌‌بابڪ••♥️ |ـصب‌ـح‌ـتون‌بخیـࢪ••🎗
⊰•📻•⊱ . بَرایہ‌بـٰارَم‌ڪہ‌شُده بہ‌خۅاب‌مَن‌بیـٰا عِشقِ‌هَمیشِگیم رِفیق‌بۍریـٰا... . ⊰•📻•⊱¦⇢ ⊰•📻•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii
⊰•🌗•⊱ . ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدایه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن! ، نه‌رفیق . .🖐🏽 خیلی‌کارهارونکردن‌کہ‌شھید شدن :))💔🕊 . ⊰•🌗•⊱¦⇢ ⊰•🌗•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ➜‌ @Shahidbabaknourii