⊰•🎀💕🌸•⊱
.
بَرایہبـٰارَمڪہشُده
بہخۅابمَنبیـٰا
عِشقِهَمیشِگیم
رِفیقبۍریـٰا...🕊
.
⊰•💕•⊱¦⇢#حاجقاســــم
⊰•💕•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•📻🕊•⊱
.
سخنان #مقاممعظمرهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان مےدھــد🌸"
.
⊰•📻•⊱¦⇢#داداشمصطفے
⊰•📻•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•📒✒️•⊱
.
در پـے یڪ معجزه بود
تا زندگـےاش را دگرگون سازد
بـھ جبھہ رفت !🙂
حالا سال هاست ڪھ مردم ڪنار مزارش
مـےنشینند و بھ یڪدیگر مـےگویند
معجزه مـےڪند..!(:💔
.
⊰•📒•⊱¦⇢#شهیدمحمدرضاتورجے
⊰•📒•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🌚•⊱ . 🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊 زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی قسمت هشتاد و یکم...シ︎ واقعیت رو
⊰•☂•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت هشتاد و دوم...シ︎
بابک، از پشت ، چشم های مرد جوانی را می گیرد . مردی روحانی ست که حالا عبا و عمامه از سر برداشته و به جنگ داعش آمده است . دستان ورزیده اش ، مچ بابک را محکم می چسبد. در حین پیچاندن می گوید ؛ کی هستی ؟ چشم هام رو ولکن.
بابک ، با آرامش همیشگی، بی این که درد دستش دست پاچه اش کند، جواب می دهد : حاجی دستم رو هم بشکنی، تا چیزی رو که ازت می خوام، قبول نکنی، ولت نمی کنم.
حسین و داوود و رضا علی پور، در چند قدمی شان، این ماجرا را نظاره می کنند. حالا تک و توک آدم هایی که از کنارشان رد می شوند، کنجکاوند تا ببینند خواسته ی بابک چیست. روحانی می گوید: بگو ببینم چی می خوای ؟
بابک می گوید : حاجی، قول بده دستم رو برداشتم، همین که چشمت به ضریح افتاد، از بی بی بخوای که من شهید بشم .
روحانی با مکث سر تکان می دهد.
بابک که برای گرفتن چشمان مرد روحانی روی پنجه ی پاهایش ایستاده ، پاشنه ی پا را می گذارد زمین، و دست هایش پایین می افتد. نگاه تیره و تار مرد، با برق طلایی ضریح روشن می شود. با دست، بابک را نشان می دهد:
_ خانم جان، بی بی دو عالم، یه جوری این رو شهید کن که پودر بشه!
و صدای خنده از دور و بر شنیده می شود. روحانی بر می گردد سمت بابک و می گوید: خوبه؟ راضی شدی؟
بابک ، دوباره روی سر انگشتانش بلند می شود، دست می اندازد دور گردن روحانی، صورتش را غرق بوسه می کند و می گوید : دمت گرم!
ان شاءالله دعات مستجاب بشه!
روحانی به رفتن بابک خیره می شود و با خود می گوید: توی دل این پسر با این همه کم رویی و زبانی که به ندرت برای حرف زدن باز می شود، چه خبر است؟
علی پور، با چند قدم بلند، خودش را به بابک می رساند . بابک، سر به حفاظ مشبک می گذارد . آرام آرام سر می خورد و زی پای ضریح خانم می نشیند. سرش هنوز به پنجره ی نقره ای چسبیده است. انگشت در گره های ضریح قفل می شود ، و سرمایش را به جان می خرد ، اشک است که می بارد !
رضا دلش نمی آید بابک را تنها بگذارد ؛ اما حس می کند نباید خلوتش را به هم بزند . با کمی فاصله ، کنارش می نشیند . به نیم رخش خیره می شود . در این مدت ، بار ها و بارها به نوع رفتار بابک با آدم ها ، به صحبت هایش ، به طرز برخوردش با مسائل فکر کرده و مطمئن شده که بابک از لحاظ فکری با جوان های هم سن خودش فاصله ی بسیار دارد ، انگار عاقله مردی ، رو به رویش است ، در قالب جوانی ۲۴ساله !
بابک لب می لرزاند؛ اما کلماتش نا مفهوم اند ، و رضا فقط به اشک هایش نگاه می کند ؛ اشک هایی که زیر نور چراغ ها ، هزار برابر می شوند .
بعد از نماز و دعا ، صدایی بلند اعلام می کند برای رفتن به حرم حضرت رقیه سلام الله علیها سوار ماشین شوند . دمشق ، دیگر آن شهری که چند . . .
نویسنده:فاطمه رهبر
.
⊰•☂•⊱¦⇢#زندگینامھےداداشبابڪ
⊰•☂•⊱¦⇢#خــادم_اݪزھــࢪا
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌼🔗🦋•⊱
.
چـادرت
بالوپــرۍپنھــانبرایتساختھ🦋♡...
.
⊰•🌼🔗•⊱¦⇢#چادرانه
⊰•🌼🔗•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•👀🖇️🌷•⊱
.
بَسیجـۍبودَنبہچَـفیہوانگشـترنیسـت
بَسیجـۍبودَنبہحیـٰاوغِیرتـہ...シ!
.
⊰•🌷👀•⊱¦⇢#بسیجی
⊰•🌷👀•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💌🔗💫•⊱
.
رویاهایِماتحققخواهندیافت،بهشرطیکهماشهامتِتعقیبآنهاراداشتهباشیم🌸^^!
.
⊰•💌🔗•⊱¦⇢#دخترونه
⊰•💌🔗•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
❤️👀🔗
⊰•❤️⛓️🦋•⊱
.
جـٰانراکِہهیـچ..🚶🏿♂
مَنجَھانَمرافـَداۍیکخَندهۍتـومیڪُنـم♥️!'
.
⊰•❤️⛓️•⊱¦⇢#رهبرمونه
⊰•❤️⛓️•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🖤👀🔗•⊱
.
دِلـمآرامِشۍازجِنسشَھادتوَرسیـدَن
بِہرِفیقشَھیدممیخواهَـد🚶🏾♂💔'!..
.
⊰•🖤👀•⊱¦⇢#شهادت
⊰•🖤👀•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
سلام خدمت شما همراهان گرامے 21مهرماه تولد شهید مدافعحــرم بابک نورے هست😍😍 و ما میخوایم با همکارے و
جزءهایےکه۲تا علامت دارند موندھ🌿
همراهی ڪنید تا قران ختم بشھ برای بار ســوم🌼
⊰•💚🌷•⊱
.
حتماً حاج قاسم ࢪا مࢪوࢪڪن...❣️
.
⊰•💐💚•⊱¦⇢#امام_زمان
⊰•💐💚⊱¦⇢#سیــدعلےخامنھاے
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii⊰•
⊰•🌝🥀💔•⊱
.
رسیدن بہ خدا چہ زیباست!
و #شهدا چقدر خاکے شدند کہ
خدا براے دیدارشان بےتاب شد ]•
#خاڪیباشیمـ
.
⊰•🌝🥀•⊱¦⇢#داداشبابڪمـ
⊰•🌝🥀•⊱¦⇢#مجنــوناݪحسیـن
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
|ـبـسمࢪببابڪ••♥️ |ـصبـحـتونبخیـࢪ••🎗
ــآنچھگذشتـ...📻🌿
|ـشبتـونشھدایے
|ـعاقبتتونامامـزمانےシ🖐🏼
『مُدافِـ؏ـانحَࢪیمِآلاللّٰھ』
⊰•🐚🌿•⊱ . بـہانتـظـآرݪـبخندےنشـستہایـم ڪہعطـرشدنیـآرابـهشٺمیـڪند...シ! . ⊰•🐚•⊱¦⇢#عشقجان ⊰•🐚•⊱¦⇢#
⊰•🕊🌿•⊱
.
جانم فدای نام تو يا صاحب الزمان
قـربان آن مقام تو يا صاحب الزمان
جان ميدهم بخاطر يکلحظهديدنت
دلعاشقِ سلامِ تو يا صاحب الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
.
⊰•🕊•⊱¦⇢#عشقجان
⊰•🕊•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•💕🌸•⊱
.
ابراهیم مۍگفت براے رفع گرفتارے ها
با دقت تسبیحات حضرت زهراسلامالله را بگویید . . .🌸"
.
⊰•💕•⊱¦⇢#داداشابراهیــم
⊰•💕•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•📓🔗•⊱
.
دشمنان نمیدانند و نمیفہمند ڪہ ما براے شہادت مسابقہ میدهیم و اعتقاد ما این است ڪہ از سوے خدا آمدهایم
و به سوی او میرویم..✨🌿
.
⊰•📓•⊱¦⇢#داداشبابڪ
⊰•📓•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🌼📒•⊱
.
شھادتفقطدرجبهہهایجنگنیست
اگرانسانبراےخداڪارڪندوبہیاداوباشد
وبمیردشھیدحسابمیشہ!(:✋🏿💔
.
⊰•🌼•⊱¦⇢#شهیدانــھ
⊰•🌼•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii
⊰•🎐🕸•⊱
.
اولامـامزمـان -؏ـج- بایـد،
درقـلبِماظھـورڪنہوبعـد
درقـرنما(: 💔"!
.
⊰•🎐•⊱¦⇢#منتظرانــھ
⊰•🎐•⊱¦⇢#فدایۍ_وݪایٺ
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
➜ @Shahidbabaknourii