#خـاطـــره_شـهـــیــد.🌷🇮🇷
برادرش ـ مهدى اسماعیلزاده ـ مىگوید: «شهید خیلى متواضع وفروتن بود و به زیر دستان خود بسیار با مهربانى رفتار مىكرد. اصلاًاهل تظاهر نبود. تا زمان شهادت كسى نمىدانست كه او چه كارهاست. هر وقت از او سؤال مىشد كه چه كاره است؟ مىگفت: منجارو كش سپاهم و در جبهه یك رزمندهى عادى.» مسئولیّتهایش بعد از شهادت معلوم شد.یكى از همرزمان شهید مىگوید: «یك شب در حین آموزش در پادگان قدس، با صداى زمزمه وگریهى شخصى بیدار شدم. وقتى دقّت كردم دیدم شهید اسماعیل زاده با یك حالت تواضعى دارد باخداى خویش رازونیاز مىكند و نماز شب مىخواند؛ من مدتّى او رانگاه كردم امّا او متوجّه من نشد. شهید خودش را ساخته بود و 8 سال در ارتباط با خدابود و در آخرین روزهاى جنگ خداوند مزدش را داد.او همیشه آرزوى شهادت داشت.»
#وصـــیـــت_نــامـه.🌷🇮🇷
شهید در بخشى از وصیّت نامهى خود به پدر، مادر و همسر خوداین چنین توصیه مىكند: «نمىگویم برایم گریه نكنید چون فرزند،پارهى جگر پدر ومادر است. گریه كنید، ولى از غریبى امام حسین (ع)هم فراموش نكنید؛ گریه كنید بر غریبى و مظلوم بودن حسین (ع)؛ درآن هنگام كه در قتلگاه تك و تنها بود. مادرم گریه كن ولى به یاد فاطمهى (س)پهلو شكسته و به یاد شهیدان اسلام و به یاد مظلومى شهید بهشتى. همسرم مىدانى بهترین دعاى حضرت فاطمه (س)براى شوهرش ـ حضرت على(ع) ـ این بود: خداوندا، مرگ شوهرم راشهادت در راهت قرار بده.»
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهید:علی اصغر حسینی محراب
نام پدر:ماشاالله
تاریخ تولد:1340/05/15
محل تولد:مشهد
تاریخ شهادت:1365/10/30
محل شهادت:شلمچه
مسئولیت:فرمانده تیپ
#خـاطـــره_شـهـــیــد.
نماز می خواند؛
در قنوت گفت: اللّهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک...
از کنارش رد شدم، به شوخی گفتم:
این حرف ها به تو نیامده، بیخودی دعا نکن!
وقتی نمازش تمام شد در حالی که چشمانش پر از اشک بود، گفت: مجید آقا!
به خدا قسم،به جایی رسیده ام که از خدا
فقط شهادت می خواهم.
بعد از شهادت دوستانم،دنیا برایم خیلی تنگ شده..!
چند روز بعد،بر اثر اصابت موشک هلی کوپتر
به شهادت رسید.
فقط ۳ کیلو از بدنش پیدا شد..!!
#وصـــیـــت_نــامـه.
خداوندا! از تو [می خواهم] دشمنان خود و پیامبرت را، به دست من نابود گردانی. اینک به جبهه آمده ام و آماده ی حمله بر سپاه کفر می شوم. البته نه برای انتقام، بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و برای ادامه ی راه شهدا. با دعا برای سلامتی رهبرم. پای در چکمه می کنم، و خدا را به یاری می طلبم، و از او می خواهم که هدایتم فرماید.
اگر خداوند لطفی به این بنده حقیر و ناتوانش داشته باشد؛ و فوز عظیم شهادت را در این راه مقدس تعیین فرماید، در آن هنگام قطرات ناچیز خونم، با پیوستن به دریای بیکران خون دیگر شهدای اسلام، راهگشای عبور کشتی های صدور انقلاب اسلامی خواهد بود.
📚منبع: چشمان فرمانده،
خاطراتی از دلیر مردان شهید
واحد اطلاعات عملیات
یگان های رزم
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯