شهید حمید حکمت پور
محل تولد: مشهد
مقطع تحصیلی: دبیرستان
جانبازی: عملیات والفجر یک (قطع دست چپ - فروردین ۱۳۶۱)
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۲/۲۶
محل شهادت: ماووت (ارتفاعات گولان غرب كشور )
🌷#خـاطـــره_شـهـــیــد. 💞
◈به حضرت اباالفضل ارادت ویژه ای داشت.نمیدانیم از زیارت کربلا در ۶ ماهگی و خشک شدن شیر مادرش در راه و مکیدن شبکه های ضریح حضرتش در اولین لحظات دیدار بود یا از قطع دست و شباهت ظاهریش و یا....
در آخرین مرخصیش روز تولد حضرت ابالفضل را دعای ندبه ای گرفت و به دوستش گفت :خیلی دوست داشتم روز تولد جدم مراسمی بگیرم .دوستش خندید چون میدانست حمید عام است و شوخ.
۲۰ روز بعدکه شهید شد فرقش بر اثر موج انفجار شکافته بود و چشمانش...
✫راوی: خواهر شهید
🌷#وصـــیـــت_نــامـه. 💞
فرازي از وصيت نامه شهيد
خدايا، دوست دارم هرلحظه كه توفيق نصيبم شد و در لشكر اسلام به فرماندهى حضرت مهدى شهيد شدم ابتدا سيده زنان عالم حضرت فاطمه سلام الله عليها و سرور شهيدان حسين عليه السلام و حضرت مهدى (ع) فرماندهمان را زيارت كنم و در عشق اين وصال چون شمع مىسوزم و اميد است خاكستر شدن من چراغ هدايت ديگران باشد.
خدايا، گريهام همچون قطرات خون ياران كه براى يارى مكتب بر زمين ريخت و معصومانه و مخلصانه به سويت پرواز كردند خونرنگ نما و مرا يارى ده تا راه شهداى كربلا 4 و 5 و ديگر عملياتها را ادامه دهم.
خدايا، كمكم كن و آمادگى بده براى رضاى تو تا شهادت پيش بروم.
معبودا، دوست دارم تو را و رضايت تو را همچون بندگان عاشق كه جز تو هيچكس را نمىبينند.
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌷#خـاطـــره_شـهـــیــد. 💞
✍همیشه یک #تبسم زیبا داشت.
وارد خانه که میشد، قبل از حرف زدن لبخند میزد.عصبانی نمیشد.
اعتقادش این بود که این زندگی #موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.
◑یک روز مشغول آشپزی بودم، علی هم کنار دیوار تکیه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقیقه بعد آب و غذایی برای او ببرم، نگاه کردم دیدم کنار دیوار خوابش برده..!
ولی با همین وضعیت خیلی از مواقع کمک کار من در منزل بود، مثلاً اجازه نمیداد که هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم.
میگفت: یک شب من، یک شب شما...
◑یک شب شام آماده کرده بودم که متوجه شدیم همسایه ما شام درست نکرده
چون تصور میکرده که همسرشان به منزل نمیآید
فوراً علی غذای ما را برای آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست میخوریم..!
🌷شهید علیرضا عاصمی🌱🕊
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شهید سید حمید میرافضلی سال تولد :1333 وضعیت تاهل : مت
🌷 #خــاطـره_شــهــیــد
آقـا حمید قصه ی ما، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد،
لات هـای محله کلی ازش حساب می بردنـد.
خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش.
یه روز مادر ایـن آقـا حمید، ایـشون رو از خونه بیرون انداخت و گفت: بـرو دیگه پـسر ِمـن نیستـی، خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ...همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ...تا اینکه برادرش شهید شد و حمید تحت تاثیر پیکر برادر ...
روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون
بهش می گه حمیـد تـو نمی خوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش ...
سید حمید ما مدتی بعد بر می گرده رفسنجان، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !! می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه !! شماها هم بیائیـد!! می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا؛ پاشیم بریم
ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ... بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد، می گفت: اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده. معروف شــد به «سید پا برهنه»
اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور، هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء... (عملیات خیبر سال 62)
🌷#وصــیـت_نــامـــه
ای سرور و آقا ومولای من به حرمت آن لحظه ها و ثانیه های مقدسی که مخلصین در جبهه ها شما را بصورت عینی مشاهده میکنند قسمتان می دهم که شفاعت کنید مارا به درگاه ایزدمنان که لحظه ای را روا مدار بر ما آن ننگی که تاریخ ازکوفیان یاد می کند
ای جوانان و پاکدلان تقویت کنید دوستی اهل بیت را در قلبتان و نورانی کنید قلب خود را با نور قرآن و تفکر نمائید در آیات نجات بخش آن ومطالعه کنید بزرگترین منبع فضایل اخلاقی و بالاترین رحمت الهی را تا تسخیر ناپذیر شود جهان بینی وافکارتان از اندیشه غیرالهی
اما مادر: به جد بزرگوارم به یگانگی خدا این اجازه را اگر خدا داده بود و شرک نبود تو را سجده می کردم که آفرین و درود جده ات فاطمه(سلام الله) برتو واستقامت تو.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید سیدحمید میر افضلی صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شهید مهدی نوروزی متولد 15 خرداد 1361 شهادت 20 دی ماه
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
از همرزمش پرسیدند چرا به مهدي لقب شير سامرا داده بودند؟! و او گفت:
شجاعت و دليريهاي مثالزدني مهدي، دليلي شد تا او را با نام «شير سامرا» بشناسند. در عملياتهايي كه در سامرا و نواحي آن انجام ميشد، هرجا بچهها تحت فشار قرار ميگرفتند و به تنگنا ميرسيدند، از مهدي ميخواستند تا با نيروهايش به كمك آنها برود و غائله را ختم كند. مهدي خطشكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. ميگفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خطمقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچهها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوري همراه بود.
خاطره ای که با لذت برای من تعریف کرد این بود که می گفت ، وهابی ها می آیند با شعار یالثارات یزید با ما می جنگند ندای یالثارات یزید را می گویند و تیر را رها می کنند. یک شب بین ما و آنها یک تپه فاصله بود ، به موقع نماز صبح که نزدیک شدیم روی تپه ایستادم و شروع کردم به اذان گفتن و ذکر "علی ولی الله" را هم آوردم ، هر چه بچه ها می گفتند که نگو با تیر می زنند، می گفتم نه هر طور شده باید نام "امیرالمؤمنین علیه سلام" را روی این تپه بیاورم، آقا خیلی غریب هستند. شجاعتشان خیلی مثال زدنی است. هر کسی این کار را نمی کند.
🌷#وصـیــت_نــامـــه
شهید مهدی نوروزی چند صباحی قبل از شهادتش در سامرا، تنها فرزند و کودک شیرخواره خود «محمدهادی نوروزی» را در آغوش گرفته و وصیت خود با او را میان خانواده و مقابل دوربین بیان میکند.:
«اگر ما یک روزی شهید شدیم و آقا محمدهادی این فیلم را دید ان شاء الله منتقم خون امام حسین علیه سلام است. ان شاء الله آمده است انتقام حضرت زهرا سلام الله را بگیرد. ان شاء الله یار امام زمان عجل الله، یار رهبر و یار آقای سید علی خامنهای باشد. ان شاء الله همیشه مدافع نظام باشد، مدافع انقلاب باشد. تهدید بزرگی برای دشمنان نظام، انقلاب و اهلبیت علیه سلام باشد. وجودش خود تهدید [برای دشمنان] باشد».
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید مهدی نوروزی صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شهیدشاهرخ ضرغام لقب حرّ انقلاب تولد: اول دی ۱۳۲۸ محل
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید، دیگر سر از پا نمیشناخت. وقتی از گذشته خودش حرف میزد، داستان «حر» را بازگو میکرد، خودش را حر نهضت امام (ره) میدانست. میگفت: حر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولینها باشم. در همان روزهای اول جنگ قبل از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آوازه شهامتش به گوش بزرگانی همچون شهید چمران و سید «مجتبی هاشمی» فرمانده گروه مجاهدین اسلام رسیده بود
نحوه شهادت
همرزم شهید نقل میکند: هفدهم آذرماه 1359 برای عملیات و آزادی بخشهایی از آبادان به سمت جاده ماهشهر رفتیم. از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم، عملیات موفق بود. 300 کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنیصدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقبنشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب برگردند. با شلیکهای پیاپی آرپیجی و هدف قرار دادن تانکهای دشمن مانع از پیشروی آنها میشد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت 10 صبح بود فشار دشمن هرلحظه زیادتر میشد. برای زدن آرپیجی بلند شد. بالای خاکریز رفت، یکدفعه صدایی آمد. گلوله تیربار تانک به سینه شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. حفرهای در سینه او ایجاد شده بود و خون زیادی از بدن او خارج میشد. هرچه او را صدا زدم، پاسخی نمیداد. میخواستم پیکرش را به عقب برگردانم که نتوانستم. عراقیها نزدیک شدند، مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین افتاده بود. عراقیها بالای سر او رسیده بودند و از خوشحالی هلهله میکردند.
همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هرچه گشتیم بیفایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند. میخواست چیزی از او نماند. پیکر شهید شاهرخ هرگز پیدا نشد و مزارش به وسعت روح بلند و مرام و مروت غیرقابل وصفش، تمامی خاکهای ایران اسلامی را در برگرفت.
همانگونه که خودخواسته بود، همچون حر کربلا، جزء اولین شهدای جنگ تحمیلی 8 ساله شد و به آرزویش رسید
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید شاهرخ ضرغام صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا سردار شهید حسن انتظاری نام پدر: غلامحسین همسر : مرحو
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
سال اول ازدواجمان قول داده بود برای ایام عید نوروز حتما به یزد بیاید تا با هم باشیم.
قبل از عید امام خمینی (ره) از رزمندگان درخواست کردند که به علت کمبود نیرویی که در آن ایام با آن مواجه بودیم هرکس می تواند مرخصی نگیرد ودر جبهه بماند.
خود من به حضرت امام(ره) ارادت قلبی داشتم از طرفی می دانستم قلب حسن هم برای «سید روح الله» می تپد، دست به کار شدم و نامه ای برایش نوشتم. نوشتم چون ولی زمان دستور داده اند نگران قول و قرارمان نباش، در جبهه بمان و از اسلام ناب دفاع کن.
نامه که به دستش رسید سریع با من تماس گرفت. تماس گرفت که تشکر کند. گفت:«راستش رو بخواهی مونده بودم چطور بهت بگم! که الحمدالله خودت پیام امام رو فهمیدی و بهترین تصمیم رو گرفتی.»
آن سال گذشت. سال بعد که همراه حسن به اهواز رفتم و در آن جا مستقر شدیم. باز هم ایام نوروز رسید و باز هم به این فکر می کردم که امسال عید را با هم جشن می گیریم یا نه؟ نزدیک نوروز بود که به حسن گفتم امسال عید ان شاالله باهم به یزد میرویم.
نگاهی کردو خندید....
گفت:ان شاالله.تو عمودی ومن افقی!
خیلی جا خوردم، دست خودم نبود. اشکم سرازیر شد. حسن که حالم را دید سرم رو به سینه گرفت وگفت:شوخی کردم،جدی نگیر. بعد هم سریع موضوع بحث را عوض کرد.
روزی که برای عملیات رفت دلم فرو ریخت....
لحظه خداحافظی به دلم افتاده بود که این آخرین دیدار من است.
حق با او بود، من به یزد برگشتم در حالی که او....
🌷#وصــیـــت_نـــامـــه
به رهنمودهای امام این مرد خدا و تقوی گوش دهید. تا این مرد بزرگوار بالای سرمان است تا آن جا که در توان دارید در حقش دعا کنید تا خداوند عمر ایشان را تا ظهور حضرت مهدی عج الله تعلی فرجه الشریف طولانی گردد. ای جانم به فدای این رهبر. خدایا تمام عمرم را فدای عمر امام عزیز کن.
اگر باشد قرار آخر بمیرم
نمی خواهم که در بستر بمیرم
نمی خواهم که همچون شمع سوزان
بریزم اشک و در آذر بمیرم
دلم خواهد که در فصل جوانی
میان جبهه و سنگر بمیرم
خدایا نصیبم کن در این حمله
که همچون خون و هم خنجر بمیرم
پایان دیدار کربلا
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید حسن انتظاری صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شـهید پـویا ایـزدی تاریخ تولد : 1362/06/01 محل تولد :
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
یکی از بستگانش خانه نداشت و مدتی با خانواده سرگردان بود.
با زحمت وامی جور کرده بود تا خانه تهیه کند، امام باید سندی در گرو بانک می گذاشت.
پویا فهمید سند خانه اش را داد.
اطرافیان منعش کردند، اما پویا هدفش خانه دار شدن آنها بود.
می گفت: «می دانم شاید مجبور بشم حتی اقساط وام را هم خودم دهم اما نمی توانم بی تفاوت باشم. وقتی در توانم هست کاری برای کسی بکنم و گره ای باز کنم چرا نکنم!»
بعد از شهادت اولین بار خواب دیدم به سوریه رفته ام و همه جا خرابه است. آن زمان شرایط خوبی نداشتم و خیلی بی تابی می کردم. در خرابه ها به دنبال کسی بودم، آقایی آمد و من را به مهمانسرایی هدایت کرد که همه شهدا مهمان آن بودند. وقتی داخل مهمانسرا شدم همه شهدا نشسته بودند و غذا می خوردند، سر میزی که همسرم نشسته بود رفتم، از من پرسید چرا بی تابی می کنی؟ من همیشه هستم، ما میهمان حضرت زینب سلام الله هستیم. سر میز که نشستم خانمی آمد و گفت شهیدت شفاعتت می کند. بارها وقتی بی تابی و دلتنگی می کنم شب او را در خواب می بینم که می گوید آمده ام یک سری به شما بزنم و بروم.
🌷#وصــیـــت_نـــامـــه
وصیت نامه ای هنوز به دست ما نرسیده است، علیرغم اینکه همه می گویند وصیت نامه ای ندارد ولی من یکبار دیدم که در حال نوشتن وصیتنامه بود. اما مهمترین چیزی که همیشه به آن سفارش می کرد این بود که باید پشیتبان ولی فقیه باشیم مثالی می زد که حضرت زینب سلام الله خیلی مصیبت ها کشید و درست است که خواهر امام حسین علیه سلام بود ولی مهمترین ویژگی اش تبعیت از ولایت و امام زمانش است و با وجود تمام سختی ها دست از حمایت ولی زمانش برنداشت. می گفت ما هم باید اینطور باشیم، اگر ولی فقیه بخواهد جانمان را فدا کنیم، باید عمل کنیم. می گفت برخی در این سال ها در آزمایش خداوند روسیاه شدند چرا که تابع ولی فقیه نبودند. باید از این فتنه ها در امان باشیم. از من می خواست ریحانه را برای امام زمان زمان عجل الله تربیت کنم. وصیت دیگرش این بود که نهج البلاغه زیاد بخوانیم و به متن و مفهومش فکر و عمل کنیم. خودش هم در این زمینه کوشا بود.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید پویا ایزدی صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهید بهنام محمدی راد
تاریخ تولد: 1345/11/12
تاریخ شهادت: 1359/07/28
نحوه شهادت: ترکش خمپاره به سر و سینه
محل تولد: خرمشهر
مزار: قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
یکی از دوستانش درباره خاطرات شهید بهنام محمدی میگوید: «یک روز از یک ساختمان بلند در خرمشهر بالا رفت. پرچم عراق را که دید خودش را بصورت نامحسوس به ساختمان رساند و پرچم عراق را پایین آورد و بجایش پرچم ایران را بر افراشت. این حرکت او باعث تقویت روحیه بچهها شد. جالب اینجاست که عراقیها تا 18 آبان اصلاً متوجه این قضیه نشدند!
او بعد از تعویض کردن پرچمها نزد دوستانش رفت و دوستانش دیدند که دستان بهنام بخاطر پایین کشیدن پرچم عراق زخمی شده است. گروهبان مقدم، از کوله پشتی خود باندی را بیرون آورد تا دستش را پانسمان کند. اما محمدی قبول نکرد و همچنان می دوید و گروهبان مقدم هم دنبال او میدوید. او میگفت این باند را بگذار برای آنهایی که تیر خوردهاند. او یک مشت خاک از زمین برداشت و روی دست زخمیاش ریخت و رفت.
🌷#وصــیــت_نــامـــه
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر میجنگیم، هر لحظه در انتظار شهادت هستم. پیام من به پدر و مادرها این است که بچههای خود را لوس و ننر بار نیاورید. از بچهها میخواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند. به خدا توکل کنند. پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید بهنام محمدی راد صـلوات
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شــهـــیــد رضا حاجی زاده نام پدر : رجبعلی محل تولد :
🌷#خـاطــره_شــهـیــد
مادر همسر شهید حاجی زاده:
قبل از اینکه خبر شهادتش را بشنویم فاطمه حلماء (دختر شهید) در خانه راه میرفت میگفت بابا رضا شهید شده. دلم میریخت میگفتم این بچه چه میگوید؟! بعد از چند روز که آقا رضا زنگ نزد به قول ما شمالیها گوشهایم دراز شد که چطور بچه متوجه شده بود؟!
وقتی رضا رفت به سوریه عده ای به من میگفتند چقدر به شما پول دادند؟ من هم میگفتم: این چه حرفیه؟ بچههای ما به خاطر اسلام رفتند، به خاطر ناموس و خانم حضرت زینب(س) رفتند. آیا یک میلیارد هم بدهند جای شوهر را برای دخترم و پدر را برای بچههایش میگیرد؟ آنها به خاطر امنیت من و تو رفتند آن وقت شما این حرفها را نزنید.
شهادت آقا رضا خیلی برایمان سخت است. او دامادی بود که نه اخم میکرد و نه در عصبانیتها صدایش را بلند میکرد، نمازش به موقع بود. در کل می توانم بگویم جوانی بود که ما لیاقت نداشتیم بیشتر از این کنارش باشیم. همیشه به او میگفتم عزیزالله از بس جوان خوبی بود. رضا واقعا آدم دیگری بود.
🌷#وصــیـــت_نـــامـــه
با سلام و صلوات به محضر منجی عالم بشریت حضرت صاحبالزمان عجل الله و نائب بر حقش امام خامنهای و شهدای اسلام و ایران، به خصوص شهدای مدافع حرم.
اینجانب رضا حاجیزاده فرزند رجبعلی در صحت و سلامت کامل عقلی وصیتنامه خود را مینویسم، من نمیخواهم که عمرم بیثمر باشد و مرگم یک مرگ عادی، مرگی میخواهم که در راه اسلام و ایران اسلامی باشد.
من به خاطر منطق خویش برای دفاع از اسلام و حریم اهلبیت علیه سلام وارد جنگ با دشمنان اسلام شدم و با عشق و علاقه و رضایت کامل جان خویش را فدای این راه مینمایم و میروم تا انتقام سیلی حضرت زهرا سلام الله را بگیرم.
من از مردم ایران میخواهم تفرقهاندازی نکنید، با هم متحد باشید، دین اسلام را سربلند نگهدارید، به دوستان و آشنایان توصیه میکنم نماز اول وقت و با حضور قلب بخوانید.
پدر و مادر را گرامی و محترم بدارید، از طهارت و معصومیت خود شدیداً حراست و پاسداری کنید، پیوند به ائمه اطهار علیه سلام و بهخصوص امام هشتم را مستحکم کنید و خدای متعال و مهربان را در همه حال به یاد داشته باشید.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید رضا حاجی زاده صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهید علی (مـهران) بلورچی
تـاریخ تـولـد:۱۳۴۵/۰۱/۰۱
مـحل تـولـد:تهران
سـن:۲۰ سـال
تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۲/۱۲
دسـته اعـزامـی:بسیج
تـحصیـلات:دانشجوی سال دوم
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
مادرش می گوید:
« بسیار علاقه داشت که علوم اسلامی را فرا بگیرد وبدین جهت مطالعه زیاد می کرد، شاید می دانست که فرصت بسیار کم است »
مهران به مسأله خود سازی و جهاد با نفس و کسب فضائل و دوری از رذائل اخلاقی توجه خاصی داشت به طوری که به گفته مادرش هیچگاه نماز شب و نماز اول وقتش ترک نشد و به طرز عجیبی از محفلی که در آن غیبت فرد مؤمنی می شد اجتناب می کرد.
مهران پس از پیروزی انقلاب به جبهه جهاد در عرصه سازندگی شتافت تا این راه بی پایان را هر چه بیشتر هموار سازد.
🌷#وصـــیــت_نـامــه
ما انسانها چند صباحی به این دنیا آمده ایم تا امتحان شویم که کدامین ما بهترین و زیباترین اعمال را انجام می دهیم.
آن انسانهایی می توانند بهترین عمل را انجام دهند که هم صراط مستقیم را بنحو احسن بشناسند و هم در حین عبور از آن اخلاص عمل را حفظ کنند .
صراط مستقیم نیست مگر راه علی و اولاد علی علیه سلام و طریقه چگونه خالص گشتن را نیز می بایست از همینان آموخت که همه عالم ممزوجست به ولایت تامّه ایشان.
بکوشیم خود را هر چه بیشتر به دامان اهل بیت بیاندازیم و از چشمه پر فیض این خانواده نهایت بهره را ببریم و درک مقام امامت و ولایت را بکنیم که در این صورت همه چیز داریم و الّا هیچ.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید علی (مـهـران) بلورچی صـلوات
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا ولادت: ۱۳۶۸/۵/۲۴ شهادت: ۱۳۹۶/۳/۲۴ مصادف با ۱۹رمضان مح
🌷#خــاطــره_شــهـــیـــد
حسن آقا چشم بسته و بدون چون و چرا فرمایشات مقام معظم رهبری را قبول داشت و به آنها عمل می کرد.
این مادر شهید به ما گفت: «حسن آقا همیشه گمنام بود، وقتی در مراسمی شرکت می کرد جایی می نشست که دوربین از او فیلم برداری نکند و خداوند متعال در اوج گمنامی او کاری کرد که خبر شهادتش در ایران صدا کند»
وی گفت: «اگر پسرم به مرگ طبیعی میمرد من هم بعد از او میمردم اما او با شهادتش کاری کرد که اگر پنج پسر دیگر نیز داشتم آنها را خودم برای رفتن به سوریه آماده می کردم»
🌷#وصــیـــت_نـــامـــه
برادران و خواهران دینی من: شما را سفارش اکید به رعایت موازین اسلام و انقلاب میکنم. همواره از ولایتفقیه این عمود خیمه انقلاب و شخص امام خامنهای (دامت برکاته) تبعیت محض کنید که سعادت دنیا و آخرت شما در گروه حمایت از ولایتفقیه است. مبادا مظلومیت شیعه تکرار شود، مبادا دشمن عرصه را بر ولیفقیه زمان شما تنگ کند و از حمایت شما از ولایتفقیه تردید ایجاد کند.
-خداوندا: تو خود میدانی که بهترین لحظه زندگیام زمانی خواهد بود که خون بدنم به محاسنم خضاب گردد و جانم را در راه اعتلای دین تو تقدیم کنم.
- مزار من باید در آستان ماچیان و در کنار شهید عاشورایی غلامرضا آقاجانی باشد.
- بههیچوجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا سلام الله برای من سنگقبری تهیه نکنید.
- در لحظه تدفین تربت کربلا، کفن کربلا و پیشانیبند یا زهرا سلام الله فراموش نشود
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید حسن عشوری صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
شهیدستان
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷#مـعـرفـی_شــهــدا شهید سجاد زبرجدی نـام پـدر :محمد تـاریخ تـولـد :۱۳۷۰/
🌷#خــاطـره_شــهــیــد
ارادت قلبی به شهدا
برادر #شهید در خصوص خلقیات برادرش نیز میگوید:# سجاد ارادت عجیبی به شهدا داشت. داییهایمان مرتضی و داود کمانی از شهدای دفاع مقدس هستند.
سجاد عاشق #شهادت بود. از همان بچگی از لحاظ چهره هم خیلی شبیه دایی داود بود. وقتی بستگان او را #شهید داود صدا میکردند انگار که قند در دلش آب میشد.
سجاد ارادت خاصی به یکی از شهدای آرمیده در #بهشت زهرای تهران داشت و همراه من و دوستانش به این شهید بزرگوار سر میزد.
برادرم علاقه عجیبی به #شهید حمیدرضا باقری داشت که در قطعه ۲۴ ردیف ۲۵ شماره ۲۸ به خاک سپرده شده است.
هفت سالی میشد که این ارتباط بین سجاد و شهید باقری وجود داشت.
من و دوستانش نمیدانیم چرا سجاد این شهید را انتخاب کرده بود! اما به گفته خود سجاد همه حوائج و خواستههایش را از برکت وجود شهید باقری گرفته بود.
به نظر من آمینگوی دعای #شهادت سجاد شهید حمیدرضا باقری بود شهید باقری در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسیده است.
#برادرم به سفر کربلا هم که رفته بود از امام حسین(علیه السلام) #شهادتش را طلب کرده بود. ارادت او به حرم عبدالعظیم حسنی باعث شده بود که هر پنجشنبه به زیارت ایشان برود.
🌷 #وصــیـــت_نـــامـــه
برادران و خواهران من، اگر ما در راه امام زمان(عجل الله ) نباشیم بهتر است هلاک شویم
و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم، زیرا شهادت زندگی ابدی است.
برادران و خواهران من، امام زمان(عجل الله ) غریب است.
نباید آقا را فراموش کنیم،
زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
از شما بزرگواران خواهشی دارم،
بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
هر گناه ما، مانند سیلی است برای حجت ابن الحسن (ارواحنا فداه)
اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید سجاد زبرجدی صـلوات🌼
🥀🌷🌷🍃🌹🌹 🥀🌷🌷🍃🌹
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲
..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡..
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈••
لینک زیر را دنبال کنید
تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇
لینک کانال شهیدستان
╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮
@Shahidestan1
╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯