eitaa logo
شهیدستان
233 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
8 فایل
عزیزان این کانال جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز ایجاد شده است ، شما با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندهید . ارتباط با خادمین کانال : @SadatSaeed @sarbazam1355
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«مقدم بر همه» یک شب با حاج قاسم و جمعی از مهمانان خارجی،خدمت رهبر معظم انقلاب اسلامی رسیدیم. همه منتظر ایشان بودند. به محض اینکه حضرت آقا وارد اتاق شدند، اول روبه حاج قاسم کردند و فرمودند: آقای سلیمانی بیا جلو تا من شما را ببوسم. آقا به پیشانی و بازوی ایشان بوسه زدند و با لبخند او را در آغوش گرفتند. این عطش عشق آقا به حاج قاسم بود. حاجی هم می گفت: من هیچکس رو بر آقا مقدم نمیدانم. نقل از: حجت الاسلام علی شیرازی نماینده ولی فقیه درنیروی قدس سپاه نشریه فکه شماره۲۰۲ 🌷🍃🥀🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾ لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
این عکسی که این روزها دست به دست میشه خیلی جالب و جذابه توی همونا نگاه اول هم متوجه شهید آوینی میشیم جالب میتونه باشه اما فرسنگها با شهید آوینی فاصله داره شهید آوینی تنها چیزی که نبود معنا و مفهوم پشت این عکسه یعنی محصور و مغلوب و متشکل از ابزار این نسبت برای شهید آوینی دقیقا برعکسه دقیقا بر عکس برای نولان و کامرون و امثالهم درست کنین ازاینا به سید نمیاد 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
♦️عکس را با دقت ببینید شگفتی های دفاع مقدس دو نفر از خلبان های دفاع مقدس با مشخصات تقریبا یکسان 🔹ما در داستان خود از این شگفتی ها بسیار داریم ، آنچه می بینید صرفا یک نمونه است... پرچم بالاست🇮🇷 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
⚫ آیا میدانستیدشهید محمد جواد تند گویان وزیر نفت ایران دوازده سال تمام در یک سلول انفرادی بعثی های کثیف بسر برد!؟ طوری که فقط به اندازه ای جا داشت که میتونست بشینه وحتی نمیتونست دراز بکشد..و نمیدونست الانش چه ساعتی وچه موقع از روز وشب وماه وساله؟ !!😭 الان بهاره یا پاییز ؟ الان روزه یاشب؟ وهر روز بلا استثناء با شکنجه شروع میشده.... اونم چه شکنجه ای!؟ که در اثر شکنجه زیاد گردنش صدوهشتاد درجه میچرخیده... واین آخرین شکنجه اون بوده که منجر به شهادت این وزیرجوان و برومند سرزمین اسلامی امان شد! تنها مونسش کتاب قرآنی بوده که یک سرباز عراقی برایش آورده بوده وتمام سربازهای عراقی که نگهبان این بودن باشنیدن صوت قرآنش شیفته اش شدند. وبعد از شهادتش کتابها در وصفش نوشتند؟! اینها رو ما راحت مینویسیم وخیلی سر سری میخونیم وراحت از کنارشون رد میشیم. اما لحظه ای فکر نمیکنیم دوازده سال به والله خیلی زیاده... دوازده سال... ۱۴۴ ماه! یک بچه رو چقدر زحمت میکشیم تا دوازده سال بشه؟ حالا فکر کنیم دوازده سال نتونی یک لحظه دراز بکشی ونفهمی روزه یاشب؟..لعنت به کسانی که راحت خون شهداراپایمال میکنند... 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
خبرنگار در مصاحبه با شهید یوسف قربانی از او می‌پرسد: یوسف‌ جان! غواص یعنی چی؟ و شهید قربانی جواب می‌دهد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج). باز خبرنگار از او می‌پرسد: یوسف‌ جان! حرف آخرت چیست؟ و شهید به زیبایی این شعر را می‌خواند: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبه‌صفتان زشت‌خو را نکشند/ گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/ مردار بود هر آن که او را نکشند. به یاد 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
چیزهایی از خدا درخواست می کنم؛ همین که از خدا می خواهم بهم می دهد. بیست و هفت هشت نفر از بچّه ها دوره اش کرده بودند تا برایشان قرآن بخواند و تفسیر کند از کنارشان که رد شدم علی آقا گفت: تو نمی آیی کلاس قرآن؟ گفتم: دارم می روم تیربار را بگذارم بالاتر؛ بر می گردم. برگشتنم نیم ساعت طول کشید وقتی رفتم طرف بچّه ها و علی آقا... دیدم یک هندوانه بزرگ را خورده اند و فقط یک کم از آن مانده که من آن را با دست تراشیدم و خوردم. گفتم: هندوانه از کجا آوردید؟ گفت: نبودی چه خبر شد؟ تو که رفتی کلاس قرآن علی آقا تموم شد پرسید بچّه ها چی دوست دارید؟ هر کسی یک جوابی داد در جواب بچّه ها علی آقا گفت: نه! خدا باید برای کسی که توی این گرما قرآن یاد می گیرد یک هندوانه خنک بفرستد. آمدیم به حرف علی آقا بخندیم که آب این هندوانه را با خودش آورد طرف بچّه ها... پنج شش روز بعد که علی آقا را دیدم به شوخی گفتم: شما موقع کلاس قرآن به بچّه ها هندوانه می دهید؟ گفت: اگر می خواهی باهم دوست باشیم تا من زنده ام این حرف را به کسی نزن... بعضی وقت ها چیزهایی از خدا درخواست می کنم؛ همین که از خدا می خواهم بهم می دهد. 📚از کتاب پیراهن خاکی شهید علی ماهانی... شهید مستجاب دعوه ...🌷🕊 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. ••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾•• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
دو روز قبل از رفتنش گفتم: این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت: روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین علیه سلام را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم. و وقتی خانم صدرزاده گفت، تیر به گلویش خورده مقداری احساس سبکی کردم که مرتضی در آن دنیا شرمنده امام حسین علیه سلام نخواهد بود. آقا مرتضی همیشه می گفت: این که تیرها از اطراف من رد می‌شود و به من نمی‌خورد تقصیر توست که دعا می‌کنی من شهید نشوم. هر سری که آقا مرتضی می‌رفت سوریه، من برای سلامت برگشتن اش چله بر می‌داشتم و حرم می‌رفتم.  راوی: همسر شهید ...🌷🕊 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌷 تاریخ شهادت:1392/5/28 محل شهادت: سوریه ✍ماه رمضان سال97 همراه با خانوادۀ شهدا برای افطار دعوت‌شده بودیم.حاج قاسم هم حضور داشت.خودش سر تک‌تک میزها می‌آمد و احوالپرسی می‌کرد.به‌محض اینکه من را دید احوال فرزندانم را پرسید.همیشه این‌طور بود، اسم بچه‌های خانوادۀ شهدا خوب یادشان می‌ماند. پسرم حسین کنارم نشسته بود.از او تشکر کردیم که در مهمانی حضور دارد و ما ر ا به این افطاری دعوت کرده‌اند.با رویی گشاده گفت:شما هم دعوت کنید ما می‌آییم. باورمان نمی‌شد که حاج قاسم وقت داشته باشد به منزل ما بیاید.گفتم: شما بااین‌همه گرفتاری چطور می‌تونید وقت بذارید به خونۀ ما بیایید؟ اصلاً چطور شمارا پیدا کنیم؟ نگاهش را به حسین انداخت و گفت:حسین آقا به من زنگ بزنه من میام.حاج قاسم هنوز چند قدمی از ما دور نشده بود که از حسین پرسیدم:«حسین جان،حاج قاسم شوخی که نمی‌کنه؟» حسین هم حسابی تعجب کرده بودو فقط جواب داد: فکر نمی‌کنم،کاملاً جدی بود. دوهفته‌ای گذشت.به حسین گفتم:زنگ بزن و حاج قاسم را دعوت کن.حسین به شماره تلفن یکی از رفقای حاج قاسم زنگ زد،حاج قاسم در ایران نبود.دو هفتۀ بعد باز هم زنگ زدیم، دومرتبه حاج قاسم نبود.چند روز گذشت.ساعت۷صبح بود. تلفن منزلمان زنگ خورد، یکی از پشت تلفن گفت: حاج قاسم سلام رساندند و گفتند برای ناهار به منزل شما میام. روای: همسر شهید 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🔮نماز شب 📝نقل از یکی از دوستان شهید مجیری: 🌺یادش بخیر اردوی صعود به دماوند؛ هیچ وقت فراموش نمی کنم. بعد از چند ساعت کوله کِشی رسیده بودیم پناهگاه. فشارِ کم هوا موجب سر درد و حالت تهوع در اعضای گروه شده بود.😔 قرار بود قبل از اذان صبح به سمت قله حرکت کنیم. شرایط جسمی مان هم اصلا مساعد نبود و همه در این فکر بودند که شب خوب استراحت کنند تا انرژی‌شان بازیابی شود.😴😴 ولی وقتی در نیمه های شب از خواب بیدار شدم دیدم عبدالرضا گوشه ای از پناهگاه نشسته و دارد نماز می خواند...😊😊 💢حقّا که شهادت زیبنده‌ی او بود... 🌹 شهید مدافع حرم عبدالرضا مجیری 🔗شادی روحش صلوات 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
. دختری که هر روز اعضای بدنش را مواخذه می‌کرد و از آن‌ها می‌پرسید که امروز برای خدا چه کاری انجام داده‌اید؟ تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲ محل تولد : آبادان در خانواده‌ای تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳ محل شهادت : گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت خمپاره 📚کتاب های مربوط 🔖چادر «مریم» نماد زن مسلمان است 📜 قدر این رهبر را بدانید و همواره پشت سر او باشید. از امام پیروی کنید.به پیام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامی امام توجه کنید و سعی کنید از هر کلمه امام درس بگیرید. امام را تنها نگذارید.این هوای نفسی را که امام از آن صحبت و سعی می کند آن را از وجود ما بزداید، شما هم سعی کنید که در این راه موفق شوید. سعی کنید خود را بشناسید که اگر خود را بشناسید خدا را شناخته اید.در هیچ کاری خدا را از یاد نبرید. با هم به مهربانی رفتار کنید. امام زمان را از یاد نبرید.همواره به فکر امام زمان باشید. همواره در راه اسلام باشید هیچ وقت قدرت خدا را از یاد نبرید در بین خطراتی که ما را تهدید می کنند هیچ خطری بالاتر از این نفس نیست که گاه انسان را به انحراف می کشاند و خود انسان متوجه نمی شود. و بخوانید. شهیده_مریم_فرهانیان _صلوات 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯
🌷_ تا را این دو رفیق در کنار هم معنی کردند ✍ _ دستِ داوود بصائری (شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم؛ به اکبر هـم سفارش کردم مراقب داوود باشد.از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم؛ خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم. _ صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس میکردیم پوست بدنمان دارد میسوزد و ریه هایمان داغ شده است. _ زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آنها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند. دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله ی توپ ۱۲۰ نزدیک آنها به زمین خورد. _ گرد و خاک که فرو نشست،دیدم سر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده اند. قلبم داشت از حرکت می ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند. _ پیکر مطهرشان تا سال ۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده. 📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی "روایتی از حمـاسـه والفـجر ۱" ...🌷🕊 ...🌷🕊 🌷🍃🥀🌹🌹 🥀🌷🍃🌷 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• ‏🙏اللهم_ارزقنا_شهادت 🤲 ..♡| اَز عِشـق تــاشــــــ❣️ـــادَت |♡.. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• لینک زیر را دنبال کنید تا به کانال🌷🌹شهیدستان🌷🌹در Eitaa ملحق شوید👇👇 لینک کانال شهیدستان ╭━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━╮ @Shahidestan1 ╰━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━╯