eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
186 دنبال‌کننده
3هزار عکس
386 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🕊️ شهید مدافع‌ حرم 🕊️ 💐 شهید نقل می‌کنند: پسرم مردی نترس و شجاع بود. در رفاقت کم نمی‌گذاشت. از تجملات دوری می‌کرد. دست و دل‌باز بود. اهل صرفه‌جویی و ساده‌زیستی بود. از سن ۹سالگی شروع به حفظ و قرائت قرآن کرد و روزه‌ی کامل می‌گرفت؛ خیلی خاص دل به نماز می‌سپرد. 💐او تا صدای را می‌شنید، بازی‌اش را رها می‌کرد، وضو می‌گرفت و به نماز می‌ایستاد. حتی مقید شده بود که نماز صبحش را هم بخواند. این کار تا روز شهادتش ادامه داشت. همیشه با وضو بود ؛ حتی شب که می‌خواست بخوابد، نماز شبش ترک نمی‌شد. 💐 به نیازمندان کمک می‌کرد؛ دلش می‌خواست هر کاری از دستش برمی‌آید، برای فقرا انجام بدهد. قسمت زیادی از حقوقش را به فقرا و مستمندان می‌داد. اگر در محل کارش چیزی به او می‌دادند، با فقرای محل تقسیم می‌کرد. خودش را به آب و آتش می‌زد تا کار مردم را انجام دهد. 💐 صبور، منطقی، مؤمن و احترام‌گذار بود. احترام به پدر و مادر در رأس کارهایش بود. در کارهایش رضایت خدا را می‌سنجید و به خاطر خدا روی حرف پدر و مادرش حرف نمی‌زد و هیچوقت صدایش را بلند نمی‌کرد. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
( ) من می خواهم در شهیــد بشوم. برای این که...." معلم که خنــــده اش گرفته بود ، پریـــد وسط حرف محمد مهدی و گفت : " ببین محمد مهدی جان ! موضوع انشا این بود که در آینده می خواهید چه کاره بشید. باید درمورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی. مثلاَ ، پدر خودت چه کاره س......." آقا اجازه! ..😔 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🕊مرا بالےسٺ از پرواز مانده 💕قدمهایےسٺ در آغاز مانده 🕊شـ‌هیدان دستهایم را بگیرید 💕منم همراهِ از ره باز مانده باز پنجشنبہ‌‌‌و یاد‌شهدا با🌷 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📸 🍃 پوستر "سرباز وطن" 🔰 شهدای عزیز مرزبانی که برای دفاع از این سرزمین جانفشانی کردند؛ 🕊️ 🌹هدیه به روح مطهر شهید •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰"روایتگرے حاج حسین کاجی" 🌷رفتم سر مزار رفقای شهیدم و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت گفتم: چرا جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت... 🌹رفتین مزار شهدا حاجت هاتون رو بخواید برآورده میشه.. ✨ 🌹هدیه به روح مطهر شهید 🕊️ 🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 ♥️ بمناسبت شهید مدافع حرم 🕊️ پدر شهید نقل می‌کنند: امیر در دوره نوجوانی، بیشتر وقت خود را در هیئت رزمندگان و مسجد می‌گذراند و در هیئات با تواضع کفش‌های مردم را جفت می‌کرد و تا پایان مراسم در آنجا حضور داشت و کمک می‌کرد. او عضو سپاه پاسداران و پیرو خط ولایت فقیه بود و برای دفاع از اسلام و حرم زینب سلام‌الله‌علیها از جان و همسر و فرزند خود گذشت و راهی سوریه شد. حضرت زینب با شهادت امیر، پاداش محافظت از حرم خود را به او داد. امیر بسیار مهربان و خوش‌اخلاق بود، در کارش اخلاص و جدّیّت فراوان داشت و همیشه سعی می‌کرد من و مادرش را از خود راضی نگاه دارد. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
💌 ♥️ بمناسبت شهید مدافع‌حرم 🕊️ 💠 یک روز برای اسلام شهید می‌شود 🌻پدر شهید روایت می‌کند: شهید سید علی‌اصغر شنایی در آغاز هشت‌سال دفاع مقدس در دیباج به دنیا آمد. آن روزها حال و هوای نوجوانان و جوانان از جمله بچه‌های دیباج، جنگ و جهاد بود. از هر خانواده‌ای حداقل یک نفر در جبهه حضور پیدا می‌کرد. 🌹صدای نوای حماسی آهنگران و کویتی‌پور از مساجد و پایگاه بسیج پخش می‌شد و این شور و عشق به جهاد و شهادت بر روحیه کودکانی همچون علی‌اصغر تاثیر گذاشت و روحیه جهاد و شهادت را در کالبدش دَمید و سی‌سال بعد، جزو مجاهدان راه خدا شد. 🌻در طول هشت‌سال دفاع مقدس در شهر شهید می آوردند. من و مادرم و علی‌اصغر از مراسم تشییع «شهید سید حسین شنایی» برمی‌گشتیم، دست علی‌اصغر در دست من بود و مادرم از شهادت جوانان و رزمندگان ابراز ناراحتی می‌کرد. من به مادرم گفتم «این راه تداوم نهضت امام حسین علیه‌السلام است که باید شهید شویم تا انقلاب و اسلام زنده بماند.» 🌹اشاره کردم به علی‌اصغر و به مادرم گفتم «همین بچه که می‌بینید، یک روزی برای انقلاب و اسلام شهید می‌شود» و این‌گونه شد که پس از سالها، تروریست‌های داعش به حرمین شریفین سوریه و عراق هجوم آوردند، علی‌اصغر هنر روحیه جهادی و انقلابی و ولایی و شهادت‌پذیری‌اش را به رخ دشمن کشید و برای نبرد با تکفیری‌ها عازم دفاع از حرم بی‌بی زینب کبری شد و پس از چندروز مبارزه با تکفیری‌ها بعنوان فرمانده تانک سرانجام به زُمره‌ی شهدا پیوست. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰مادر : احمـد القاب زیـادی داشت ولے خودش مےگفت: بـہ من بگیـد 🌱 مےگفت: بـہ مردم ایـران بگیـد هروقت رفتند دیـدار 💚{علیہ‌السلام} سلام مرا بـہ آقـا برسانند و بگویند؛ آقـا یکے هست کہ زیر پرچـم شما در حال مبـارزه{در جبهہ} است و اسـم شما را روے خودش گذاشتـہ🕊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 اگر تصویر بود ... ❤️ بی‌ادعای سرزمین ماآمده بودند تا تمامی خود رابرای آزادی خرمشهر نثار کنند..! عملیات بیت‌ المقدس عکاس: مجید دوخته‌چی زاده •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 ″شهید اوهانی″ تا اذن دخول را نگرفت، وارد حرم نشد.. 🔹 سال ۶۲ بود که در محضرشان مشرف شدیم محضر آقاجانمام حضرت علی بن موسی الرضا آلاف تحیة و الثناء... ◇ وارد شدیم و جلوی تابلوی اذن دخول ایستادیم، با هم اذن دخول را خواندیم و در کمال ناباوری برگشتند و نرفتند داخل... ◇ توی راه که برمی گشتیم مسجد، (بله اون زمان هتل و ... نمی ماندیم بلکه در مساجد و پایگاه ها اسکان می یافتیم) ◇ گفتم: آقا رحمت چرا نرفتیم داخل حرم؟! فرمود: عرض می کنم و تمام... ◇ شب، قبل از نماز باز دوباره راهی حرم شدیم و خواندن اذن دخول و دوباره برگشتند، ولی خیلی گرفته بودند. ◇ کم کم عصبانی می‌شدم دیگه سؤال نکردم. ◇ صبح حدود ساعت دو و نیم راهی حرم شدیم، ولی یا صاحب الزمان(عج)، وقتی اذن دخول را می‌خواندند_که شاید نیم ساعت طول کشید_ شانه هایش از شدت گریه به لرزش در آمده بود ، مثل ابر بهاری می‌بارید. ◇ رفتیم داخل حرم و زیارت و مناجات و نماز و امین الله و .... حدود ساعت هشت صبح از حرم خارج شدیم, به صرف صبحانه ( املت ) میهمانم کرد و خیلی هم خوشحال بود. ◇ بعد از صبحانه عرض کردم دفعه سوم چرا داخل شدیم و دفعات قبل نه؟ ◇ لبخندی زد و فرمود: گریه از ته دل به هنگام خوندن اذن دخول، یعنی اجازه صادر شد؛ میتونیم وارد بشیم .. 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 «فتح الفتوح انقلاب» ◇ شما خـیال می‌کنید 🕊 و 🕊 چگونه بودند؟ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush