❣️ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌱بهمان گفت « من تند تر می رم، شما پشت سرم بیاین .»
تعجب کرده بودیم سابقه نداشت بیش تر از صد کیلومتر سرعت بگیرد.غروب نشده ، رسیدیم گیلان غرب.
جلوی مسجدی ایستاد. ماهم پشت سرش.
نماز که خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم .
گفت «کجا با این عجله؟
🌹میخواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم.»
🕊#شهید_مهدی_باکری🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
جابر اینجا حرم محترم خون خداست
هر طرف سیر کنی جلوه مصباح هداست
غسل از خون جگر کن که مزار شهداست
سر و دست است که ازپیکرصدپاره جداست. .😭
🖤#اربعین_حسینی_تسلیت_باد🖤
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 #خبرنگار؛ اگر داعش عراق را بگیرد احتمال میدهی ایران را بگیرد؟
🔹 #سربازعراقی؛ اگر کار به جائی رسید که بخواهند وارد جمهوری اسلامی شوند،
حاضرم خودم و خانوادهام سر مرز شهید شویم، اما نمیگذاریم ایران دست اینها بیفتد!
◇•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰۲۵۰ سال بعد از جدایی کربلا از ایران
بنا بر این شد که عراق، عراقِ آمریکایی ها باشد. صدام را ساقط کردند.
از فردایش، عاشورایی نبود
الا اینکه میلیون ها نفر دور هم جمع میشدند
و با انفجار هر بمب لااقل صد ها کشته میدادند
۵ سال از ساقط شدن صدام و استقرار آمریکایی ها گذشته بود
و تقریبا تمام عاشورا و تاسوعا ها همین بود
بمب میگذاشتند
کشته میگرفتند
اما جمعیت پر شور تر میشد
تا اینکه هم تکفیری ها و هم صاحبین آنها از رو رفتند
حالا امروز
عراق ، عراقِ مقاومت است...
شک دارید؟
این عکس را ببینید
✍️ آقای تحلیلگر
✊🏻#مقاومت
🏴#اربعین
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 یاد اربعین های جبهه بخیر
روز اربعین همهی بچه های تخریب توی حسینیه الوارثین جمع شدند.
🔹 با مهر تربت امام حسین(ع) مقداری خاک رو گل کردند و به سر و پیشانی و به روی کتف ها مالیدند..
◇ و بعد از خواندن زیارت سیدالشهداء(ع) در روز اربعین از حسینیه الوارثین دم گرفتن و بیرون آمدند
دستم اگر نمیرسد به قبرت
از عشق تو به جبهه رو میکنم
🩸همه جوون بودن و آماده شهادت...
📸 تصویر بالا ... لحظه بیرون آمدن دسته عزادی بچه های تخریب لشگر ۱۰ از حسینه الوارثین است
◇ تاریخ ثبت عکس ۲۲ مهر سال ۱۳۶۶ 🏴#روز_اربعین
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 «یک جزء ناچیز از آن همه بچه های خوب»
🔹 واکنش شهید آیت الله قدوسی به شهادت فرزندش در هویزه
جمعه بود. حاج آقا از بازدید چند تا زندان برگشت؛ گرفته و ناراحت. معمولا اگر خلافی از پرسنل سر می زد، این طوری می شد.
🔹 پرسیدم طوری شده؟ گفت: نه.
مدتی که گذشت، بی مقدمه سر حرف را باز کرد
و گفت:
◇ «اگر چیزی را در راه خدا دادیم، هر قدر هم که عزیز و مهم باشد به هیچ وجه نباید ناراحت و پشیمان باشیم.»
◇ فکر کردم می خواهد برای دوری از محمد حسن دلداریام بدهد، اما دلم آشوب شد.
این حرف ها چیه حاج آقا؟
◇ خبر دادند ۲۰۰ نفر از بهترین بچه ها توی هویزه پیشروی کرده اند و چون بدون اطلاع آنها دستور عقب نشینی داده شده، معلوم نیست چه شده اند؟ هنوز برنگشته اند.
◇ #حسین_علم_الهدی هم جزوشان بوده است.
محمد حسن هم بوده؟...بله.
ولی خب پسر ما تنها یک جزء ناچیز از آن همه بچه های خوب بوده است.
✨#پدر، خیلی محمد حسن را دوست داشت، اما خبر شهادتش را که شنید، یک قطره هم اشک نریخت. درونش پرآشوب بود ولی گریه نکرد.
◇ می گفت:
«خوش به حالش که شهادت را نصیب برده است. من به سعادت این پسر غبطه می خورم.»
✍ راوی: همسر و فرزند شهید آیت الله قدوسی
📕 منبع: کتاب آیههای سرخ هویزه
📷 توضیح عکسها: شهید عالی مقام حضرت آیت الله علی قدوسی (دادستان کل انقلاب) در کنار فرزند دلبندش #دانشجوی_شهید_کربلای_هویزه، محمد حسن قدوسی که پیش از پدر در هویزه به شهادت رسید.
🕊#شهید_آیت_الله_علی_قدوسی
🕊#شهید_محمد_حسن_قدوسی
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 #مجید_بربری کربلا که رفت ، متحول وحر مدافعان حرم شد
🔹️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه:
«وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند.
🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند.
🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش.
🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید.
◇ پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه.
🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.»
🌹 او حـرّی دیگری از نوع مدافعان حرم شده بود که فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود.
📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری "
بقلم کبری خدابخش
🕊#شهید_مجید_قربان_خانی🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 #شهیدعلمدار: اگر مثل شهدا نباشیم بی فایده است/باید پیام شهدا را به داخل شهرها ببریم
🔹️ هر روز ورود زبانش بود و می گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون،کوچه به کوچه، مسجد به مسجد، مدرسه به مدرسه، دانشگاه به دانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوانها؛ باید پیام اینهایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.»
🔹 یکبار به او گفـتم: «خب! اگـه این کـار رو بکنیم چـی ميـشه!؟»
🔸برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه ميشه. گناه در سطح جامعه کم ميشه. مردم اگه با شهـدا رفیق بشن، همه چی درست ميشه؛ اونوقت جوانها ميشن یار امام زمان عج .»
◽بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! مانميتونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهسته آهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خـاطرات کوتاه و زیبای شهــدا رو جمع کنیم و منـتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوانها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهــدا نباشیم، بی فایده است؛ کـلام ما تأثیر نخواهد داشت.»
📚 علمــدار / گروه فرهنگی شهید هادی
🕊#شهید_سید_مجتبی_علمدار
🕊#از_شهدا_بیاموزیم
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰روایتی کمتر دیده شده درباره شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی ...
✍️گل علی بابایی:بعد از گذشت ۳ سال فرماندهی میدانی نبردهای ضد تکفیری در سوریه، به کشور برگشت، چند روز بعد با او در خانه حسین بهزاد دیدار تازه کردیم، عجیب سرخوش بود، پرسیدم: حاج آقا قضیه چیه خیلی سر کیفی هستید. گفت: امروز همراه حاج قاسم برای تقدیم گزارش آخرین وضعیت سوریه به بیت رهبری رفتیم بعد از تشریف فرمایی آقا، حاج قاسم شروع به صحبت کرد و اسمی هم از بنده برد.
ناگهان حضرت آقا رو کرد به من و فرمود: آقای همدانی! عرض کردم: بفرمایید. آقا فرمودند: طی این سه سال از جنگ سوریه گذشته من در غالب قنوت نمازهایم شما را به اسم دعا کردهام! حاجی با چشمانی اشکبار از شوق گفت: به خدا قسم با شنیدن همین فرمایش آقا، کل خستگی آن ۳ سال سرتاسر مصیبت و رنج، یکجا از تن و جانم بیرون رفت...
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush