🔰خواب مصیب، معاونـش را دیـده بـود و حـال غـریبی داشت. بهـش گفتـه بود: خیـلی دلتنگتون شدم؛ هم دلتنگ تو، هم دلتنـگ بقیه شهـدای واحد.
♦️میگفت التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راهکـار رفتی کـه به این مقـام رسیـدی؟»شهـید مجـیدی هم گفـته بود: «راه کــار اشــک»
♦️از روزی که خواب دیده بود تا صبـحِ شهادتش روزوشبی نبود که چشمهایش خیس اشـک نباشد.
♦️حالا به هر بهانه؛ روضه، نمـاز، نماز شب و یا حتى موقـع توجيـه نيـروهـا، بغـض تـوی گـلویش جمـع می شد و گـریه میکـرد، آنهـم با صـدای بلـند؛ بی ریـای بی ریـا ..
برگرفته از کتاب :دلیـل/ به قلـم حمـید حسـام
🕊#شهـید_عـلی_چیتسـازیان
🕊#شهید_مصیب_مجیدی
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✅ تصویری جالب و دیده نشده از سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس
🕊#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🕊#شهید_ابومهدی_المهندس
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰سید، بوی خدا را میدهد…
دوستش دارم…
حاضرم هر چه دارم
نه نصف کنم بلکه همه را به او دهم…
انتشار برای #نخستینبار:
دستنوشتهای از شهید حاج قاسم
سلیمانی درباره شهید سید حسن
نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان
این نوشته در حاشیه یکی از دیدارهای خصوصی این دو شهید در شهر بیروت نگاشته شده و حاوی جملاتی عاطفی و صمیمی از علاقه عمیق حاجقاسم به
سید مقاومت است:
«ساعت ۴ بعد از ظهر حرکت کردم،
وقت اذان طرفش بودم... چقدر با
دیدن او جان میگیرم و دوستش دارم.
حاضرم هر چه دارم نه نصف کنم بلکه
همه را به او دهم. سید بوی خدا را
میدهد؛ دوستش دارم.»
🕊#شهید_قاسم_سلیمانی
🕊#شهید_سیدحسن_نصرالله
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰#بومرنگ | جانفدای غزه
🔸 ویرانهها شهادت میدهند که در دل آتش، تنها او ایستاد و جانش را سپر کودکان غزه کرد
#انا_على_العهد
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین_مظلوم
#جبهه_مقاومت
#غزه
#مقاومت
#حزب_الله
#راه_نصرالله
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰گفتم چرا نمیخوابی؟
گفت: میترسم پدرم بیاید و من در حالت درازکش خواب باشم،آن وقت جواب این بیاحترامی را چه طور بدهم!؟
بعد صبر میکرد وقتی پدرش میآمد و چراغها خاموش میشد میخوابید.
🕊#شهیدعبدالمهدیمغفوری
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰پیش بینی شهید ، که محقق شد....
🥀غلامرضا با ساکش ایستاد؛ اشک روی گونههایش نشسته بود. در گوشم گفت:
«قول بده تا وقتی محقق نشده، به کسی چیزی نگی.»
قول دادم.
دستم را فشرد و
آرام گفت:
«این بار عملیاتی بزرگ است؛ یا قبل از نیمهشب یا بعد از آن شهید میشوم. بعد از شهادت بدنم سریع به شیراز میرسید — نمی گذارم چشمانتظار بمانید. روز پنجشنبه در فلکه مرودشت نماز میخوانند.»
ازم خواست وقتی خبر شد، خودت مرا در قبر بگذاری ...
آن شب رفت و نیمهشب پنجم مهر، در عملیات ثامنالائمه به شهادت رسید — و هرچه گفته بود، تحقق یافت.
🕊#شهید_غلامرضا_زارعی
🕊#شهدای_فارس
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
1.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰#استوری_موشن
🇮🇷 هفتم مهرماه، روز بزرگداشت فرماندهان شهید دفاع مقدس و سالروز شهادت سرداران اسلام: فلاحی، فکوری، نامجو، کلاهدوز و جهان آرا گرامی باد.
#دفاع_مقدس
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰سهم من از جنگ
پدری بود که هیچوقت
در جلسه اولیا و مربیان مدرسه
شرکت نکرد ...
🕊#سردار_شهید_ابراهیم_وکیل_زاده
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰کلید خیر دنیا و آخرت از زبان شهید سید حسن نصرالله
《بسماللهالرحمنالرحیم》
🔸برای خیر دنیا و آخرتتان به شما توصیه میکنم که ایمانتان به رهبری حضرت آیت الله امام خامنهای (که سایهاش مستدام باد) قوی و محکم باشد.
#ولایتفقیه
#رهبرمعظمانقلاب
#شهیدسیدحسننصرالله
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰روایت زندگی پهلوانان شهید پورزند
🔸چهار برادر کشتیگیر بودند که پدرشان اولین مربی آنها بود. پهلوانی را به درستی از او آموخته بودند. برادرها در محل سعی میکردند هر کاری از دستشان بر میآید برای مردم انجام بدهند.
🔹مثلاً آن زمان که لولهکشی گاز خانگی کمتر بود و بیشتر مردم ناچار به استفاده از کپسول گاز بودند مراقب بودند زنان و بچههای محل آن کپسولهای سنگین را حمل نکنند.
▪️پا برهنه هم که شده میدویدند و خودشان را میرساندند تا مبادا زن یا بچهای مجبور به بلند کردن آنها بشود. دانه دانه کپسولها را به خانه همسایهها میبردند.
▫️بعضی وقتها مسابقه میگذاشتند که کی زودتر کار مردم را انجام میدهد.میگفتند: «ما که نمیتوانیم مثل حضرت علی(ع) باشیم و آن همه کار خوب بکنیم، لااقل یک صدم از آنچه را که او میکرد انجام بدهیم.»
□مردم هم انصافاً خوب جبران میکردند. همه، این چهار برادر را دوست داشتند. وقتی وارد محله میشدند از چپ و راست سلام میکردند و میگفتند: «خوش آمدید پهلوانان!».
●برای خیلی از مادرها، مادر آنها جایگاه خاصی داشت و میگفتند: «خوش به حالت که چهار پهلوان در خانه داری».
🔻۲۴ اسفند ۱۳۶۵، وقتی همه خانواده در خانه کنار هم بودند، ناگهان بمباران هوایی ارتش بعث عراق شروع شد و خانه آنها مورد اصابت قرار گرفت و در یک لحظه سه پهلوان خانه یعنی ایرج، سیروس و شاهین پورزند به شهادت رسیدند.
🕊#شهدایپورزند
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
بر محو کنندهی سیاهی صلوات
بر حافظ دانش الهی صلوات
ذکر حسن عسکری آرام دل است
بر مژده پایان تباهی صلوات
#میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)❣️
#برهمگان_مبارڪ_باد🌺
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰يک شب راه افتادم بروم مسجد براي نماز مغرب و عشا. هيچوقت يادم
نميرود. داشتم ميرفتم که از دور ديدم کاظم از خانه زده بيرون و دارد با
عجله ميرود به سمت مسجد.
از دور نگاهمان به هم افتاد. من عادي داشتم راه ميرفتم و او در حال دويدن
بود. منتظر بودم بايستد، ولي تا مرا ديد دستي تکان داد و دواندوان رفت به طرف مسجد؛ چون نماز شروع شده بود. حتي فکر نکرد که مثلا بايستد تا با
هم برويم؛ دويد که به نمازجماعت برسد. چقدر به حالش غبطه ميخوردم!
برشی از کتاب #سه_ماه_رویایی
خاطرات بینظیر شهید کاظم عاملو
🌷شهیدستان (بدون روتوش)
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
▫️سنگر جبهه و جنگ قرارگاه
جــبــهــه فـــرهـنـــگی فــــاطمیــون
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎 eitaa.com/ShahidestanBrotoush