📌 شهید مجیدی از نگاه سردار شهید چیت سازان
🔹 سردار شهید مصیب مجیدی یار و رفیق روزهای سخت سردار شهید علی چیتسازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشهدار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست.
◇ در روز تشییع جنازه معاون خویش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغضآلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکشها، خمپارهها، فرزند گرسنگیها، تشنگیها، خستگیها و مالک اشتر زمان بود».
◇ معاون اطلاعاتعملیات لشگر۳۲انصارالحسین
●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۹ همدان
●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۶ فاو ، عملیات والفجر۸
🕊️#شهید_مصیب_مجیدی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰دلت آسمان میخواهد؟
اینجا جاذبهی خاک
به آسمان میکِشد تو را ...
تصویر
🕊️#شهید مدافعحرم حجت اصغری
بر روی رملهای فکه، راهیان نور ۱۳۹۳
که در کمتر از یکسال در تاسوعای۱۳۹۴
در سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
✨#راهیان_نور
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🤲دعای مشترک
🕊️#شهید باکری و
🕊️#شهیدحاج قاسم سلیمانی
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰میگفت..
✨#ایخواهران!
جهادِ شما#حجاب شماست..
واثریکهحجابشمامیتواندبررویِ
مردمبگذارد،
خونِمانمیتواندبگذارد!'
🕊️#شهیدمحمدرضاشیخی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
📌 ماجرای ۲۲ دلاوری که در آتش سوختند و شهید شدند
🔹️ شب تاسوعا به دنیا آمد و اسمش را عباس گذاشتند و شهادتش هم مانند حضرت عباس(ع) شد و پیکرش یک دست و دو پا و سر نداشت.
◇ پدر موقع خداحافظی گلویش را بوسید و با صدای بلند دعا کرد : خدایا همان گونه که حضرت اسماعیل(ع) را به حضرت ابراهیم(ع) برگرداندی، عباس من را هم برگردان.
◇ همان هم شد و وقتی عباس با همرزمش به شناسایی میروند ، موقع برگشت بر اثر برخورد با زنجیر ورودی منطقه عملیاتی، گلوی عباس مجروح شده و امکان حضور در عملیات را از دست میدهد که در آن عملیات بسیاری از رفقایش شهید شدند.
◇ بارها و بارها مجروح میشود ، ولی شهادت روزی عباس نمیشود.
◇ در عملیات فتح المبین دو راکت میخورد به سنگر کناری که بیست و دو نفر از بچه ها حضور داشتند ، حجم آتش بسیار بالا بود و همه بچه ها تکه تکه میشوند.
◇ آتش سنگینی سنگر را میگیرد و همه ی رزمندگان به طرز درد آوری شهید میشوند و عباس با رفقایش همه تکه استخوان های سوخته های باقی مانده از پیکر مطهر شهدا را جمع میکنند.
◇ چیزی قابل شناسایی نیست، بسیاری از استخوان ها هم سوخته بودند و جمجمه ها حتی ترکیده بود ، همین آثار کم باقی مانده را به بیست و دو قسمت تقسیم و همان جا شهدا رو با آداب مسلمانی دفن میکنند.
◇ عباس دیگر طاقت ندارد و میرود و رضایت پدر را میگیرد و سرانجام در عملیات والفجر ۳ در مهران کله قندی ابتدا ترکشی به پشتش اصابت و مجروح میشود و سپس مانند اربابش حضرت عباس (ع)جنازه ای بدون دست ، پا و سر را برای پدرش می آورند
🕊️#شهید_عباس_پورطاهریان🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
✨صفای سفرهی ساده تان ؛
✨حسرتِ این روزهای مردم شهر ...💔
🌹#صبحتون شهدایی
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰آقا مصطفی همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیافتد.
🔻همسر شهید:
یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفی تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه!
وقتی آقا مصطفی اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟!
گفت: تو که می دونی من تو خیابون به کسی نگاه نمیکنم...
🕊️#شهید_مصطفی_صدرزاده🕊
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 آموزش صبوری حاج بصیر به دخترش که بی تاب همسر شهیدش بود
🔹️ دختر سردار شهید حاج حسین بصیر روایت میکند: دوهفته از شهادت همسرم آقا مرتضی گذشته بود
◇ در خانه بودم که بابا آمد و سرش درد میکرد یاد اهواز افتادم که پدر با آقا مرتضی بعد شناسایی آمده بودند و بابا اونقدر خسته وضعیف شده بود که مریض شد.
◇ تب کرده بود ، پاشو گذاشتیم داخل یه تشت بزرگ و تاصبح آبشو عوض میکردیم
◇ خلاصه آقامرتضی نبود که کنار پدر باشد و رفتم حالش را پرسیدم و چفیه اش را به دست من داد و گفت: بیا بادستای خودت برام ببندش
◇ متوجه بی تابی من شده بود ، دختری که الان همسریک شهید و مادر بچه ای دوماهه است
◇ چفیه را که بستم به چشمانم نگاه کرد و گفت: دخترم فرداشب جایی قول نده میخواهیم میهمانی برویم.
◇ گفتم: کجا
◇ گفت الان بهت نمیگم، باشه فردا میفهمی
◇ فرداشب همه خانواده سوارماشین شدیم
کنار مسجدامام سجادع پیچید توکوچه ای تنگ وباریک ، انتهای کوچه ، یه دری بود که پرچم ایران بالا سردرش برافراشته شده بود
◇ من تاحالا تواون کوچه نرفته بودم، نمیدونستم خانه چه کسی است
◇ پیاده که شدیم ، پدر گفت: این خانه ی شهیدان رحیمی هست ، پسر اولش که خیلی به مادر وابسته شهید شد ، پسر دوم وسوم در یک عملیات شهید شدند هر دو را در یک روز باهم تشییع کردند و مادر شهیدان فقط خداراشکر میکرد
◇ فهمیدم که بابا من را آورده بود که از این مادر شهید درس صبوری بگیرم
🕊️#شهید_حاج_حسین_بصیر🕊️
🕊️#شهید_مرتضی_قربانی🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 احترام ویژه شهید مسرور به خاک راهیان نور
🔹 چند سال قبل به عنوان راننده راهیان نور در خدمت تعدادی از مشتاقان شهدا بودم، محمد هم در کاروان بود.
◇ در یکی از روزها محمد آمد و گفت جارو دارید؟ گفتم چطور مگه؟ گفت میخواهم داخل اتوبوس را جارو کنم، گفتم: شما زحمت نکشید این وظیفه ماست،
◇ اما محمد اصرار کرد و خودش همه خاکهای کف اتوبوس را جارو کرد و وقتی همه خاکها را جارو کرد همه را بیرون اتوبوس روی خاکهای همان منطقه ریخت.
◇ وقتی از علت این کارش پرسیدیم گفت: این خاکها با خون شهدا آمیخته شده است و مقدس هستند و نباید جای دیگری برود..
✍ خاطرهای از آقای مهرداد مرادیان
✨#خادم_الشهداء
🕊️#شهید_مدافع_حرم_محمدمسرور🕊️
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🍃
🌺
🌹یا مقلب القلوب و الابصار
🌷یا مدبرالیل و النهار
🌹یا محول الحول و الاحوال
🌷حول حالنا الی احسن الحال
🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🔶 حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شما عزیزان شهدایی مسئلت مینماییم.
🌸سال 1402 برشما عزیزان شهدایی مبارک باد💛🌹
•┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈•
🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷
⏳در این روزگار، لحظهای شهدایی شویم👇🏻
📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush