eitaa logo
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
183 دنبال‌کننده
3هزار عکس
391 ویدیو
1 فایل
🌷«شهیدستان، کانالی برای فرزندان انقلابی این نظام» 📜تاثیرگذارترین و کوتاه ترین خاطرات شهدا به همراه بهترین عکس و کلیپ‌های مناسب استوری را از اینجا پیگیری کنید. 👤ارتباط با خادم الشهدای کانال⬇️ @babaei1757 @qjfarad_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 ماجرای کله پاچه ای که ابراهیم هادی در ماه رمضان گرفت 🔹️ غروب ماه رمضان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــک قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزي رفت. ◇ به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون کله پاچه براي افطاري! عجب حالي ميده؟! ◇ گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست. ◇ يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان ســنگک گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي کرد. ‌ ◇ با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم. ◇ فــرداي آن روز ايرج آمده بود دنبال ابراهیم از او پرسيدم: ديروز کجا رفتيد!؟ که ابراهیم برگشت هنوز افطار نکرده بود. ◇ گفت: پشت پارک چهل تن، انتهاي کوچه، منزل کوچکي بود که در زديم و کله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي که دم در آمدند خيلي تشکر کردند. ابراهيم را کامل ميشناختند. آنها خانواده‌اي بسيار مستحق بودند. بعد هم ابراهيم را به خانه رساندم. ‌ 📚سلام بر ابراهیم۱/ص۱۸۶ 🔺️ رضا علیه السلام میفرمایند: افطاری دادن تو به روزه دارت، فضلیتش بیشتر از روزه داشتن توست. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰یہ‌آقایے‌بودبھ‌اسم‌آقاحسین‌ڪه توےآخرین‌مداحیش‌گفت: یعنے‌قسمت‌میشه منم‌شهیدبشم‌توسوریه؟ ‌ دقیقابعدازاون‌مداحے رفت‌سوریه‌و شد💔 همینقدرقشنگˇˇ:) 🕊️ 🕊 ✨🌹 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 شهیدی که ۷ روز مهمان امام رضا(ع)شد 🔹️ مامانش بهش گفته بود: حسن! دست این دختر مردم رو بگیر ، یه تُک پا ببرش مشهد؛ گناه داره. ◇ گفته بود: مامان! دلم برای امام رضا"ع" یه ذره شده، ولی نمیتونم برم، باید برم جبهه... ◇ رفت جبهه، شهید شد؛ ◇ رفتن جنازه رو بیارن قم، دفن کنن، بهشون گفتن: ببخشید، جنازه گم شده، هفت روزه رفته مشهد! ◇ شهید حسن ترابیان به روایت حاج حسین یکتا 🕊️🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
📌 قوطی کمپوت جان رزمندگان را نجات داد 🔹️ یكی از معجزات الهی كه منجر به پیروزی عملیات فتح‌المبین شد، آخرین شناسایی شب قبل از عملیات بود. ◇ من، حسین قجه‌ای و محسن وزوایی برای یافتن بهترین مسیر هدایت گردان به پشت جبهه دشمن و تصرف توپخانه آنها به مأموریت رفتیم. ◇ پس از اتمام كار شناسایی برای استراحت دور هم نشسته، كمپوتی را باز كردیم و در حالیكه آرام صحبت می‌كردیم مشغول خوردن شدیم و به یكدیگر تأكید می‌كردیم كه قوطی خالی را با خود ببریم تا نشانی از خود به جا نگذاشته باشیم. ◇ با خوشحالی به مقر بازگشتیم و پس از ارائه گزارش كار، ناگهان به خاطر آوردیم كه غفلت كرده و قوطی را همانجا گذاشته ایم. دیگر كاری نمی‌توانستیم بكنیم و فقط به خدا توكل كردیم. ◇ اوایل شب بعد، چند ساعتی پس از حركت گردان، محسن وزوایی با بی سیم اعلام كرد كه راه را گم كرده است. همه نگران بودند حتی فرمانده‌مان حاج احمد متوسلیان به سجده رفته و با گریه به پروردگار التماس می‌كرد. ◇ چند لحظه بعد خبر داده شد كه گردان راهش را پیدا كرده و عملیات با رمز فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. ◇ بعدها فهمیدم فرمانده گردان مسیر را از روی همان قوطی جا مانده پیدا كرده است... ✨راوی: ناصر کاوه •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔰 برکت ماه رمضان، پیراستن و دور کردن یا کاستن آلودگیها از جان مان و از خلقیات مان است.. اگر ماه رمضان بیاید و بگذرد و اخلاقِ ما همان اخلاق ناپسندی باشد که داشتیم؛ ماه کم برکتی برای ما بوده است! 🕊️ بهشتی🕊️ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌙 🕊️شهید مدافع‌ حرم 🕊️ 🌺برای من، ماه مبارک رمضان از دوست داشتنی‌ترین ماه‌های خدا بود. چون در این ماه، علیرضا زودتر از همیشه به خانه می‌آمد. هر جایی بود و هر کاری هم که داشت، سعی می‌کرد موقع افطار خودش را برساند. 🌻لذّت‌بخش‌ترین ساعت برای من در یک روزِ روزه‌داری، زمانی بود که آقا علیرضا با نانِ تازه وارد خانه می‌شد. مهربانی علیرضا در ماه رمضان با من و بچه‌ها جنس دیگری داشت. به من پیشنهاد می‌داد تا با هم برای بچه‌هایی که در مؤسّسه جامعةالثقلین مشغول حفظ قرآن کریم بودند، افطاری تهیه کنیم. 🌺وقتی کارهای افطار و سحری دیگران را تدارک می‌دید، در کنارش بودم و برایش دعا می‌کردم. می‌گفت: «آماده‌کردن فضا و امکانات برای کسانی که در محضر قرآن نشسته‌اند، توفیقی است که خداوند به ما داده است؛ پس باید به بهترین وجه قدرش را بدانیم.» 🎙راوے: همسر شهید •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام سر خود با لبه سنگ لحد میشکنم 🌷 بمناسبت پاسـدار مدافع حرم شهید 🔰 سلام بر آنهایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم. شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست. در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید. تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود. •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🔻 حاج حسین خرازی ✍رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند. پیرمرد می گفت « جوون ! دستت چی شده ؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه ؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت « این جای اون یکی رو هم پر می کنه. 🔸یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم « پدر جان ! تازه اومده ای لشکر؟ » حواسش نبود. گفت « این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد ؟ اسمش چیه این ؟» گفتم «حاج حسین خرازی» راست نشست. گفت « حسین خرازی ؟ فرمانده لشکر؟» 📚منبع : کتاب یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی ‌ •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
🌷شهیدستان🌷(بدون روتوش)
🕊️ نامه شهید محمدعلی علیپور اردی🕊️ محمد برادر عزیز اگر چه می دانم که قلم زدن در مورد حیات وزندگی  نیویت روح بلندت را می آزارد چرا که هرگز خوش نداشتی که از خوبیهایت سخن به میان آید ولی ما نیز برای ارج نهادن براین سراسر حیات، غرور آفرینت چاره ای جزاین را نداریم . باشد تا با تشریح آن درس حیات و شهادت بیاموزیم. 💫 محمدعلی علیپور در سال ۱۳۴۰ بخش ارد شهرستان گراش در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و از همان اوان کودکی علاقه خاصی نسبت به اسلام وخاندان طهارت داشت در شش سالگی در راهی دبستان شد و دوره ی ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند.پس به از آن به خاطر نارسائیهایی که در محیط خانواده دامنگیرش بود نتوانست به دوره راهنمایی راه پیدا کند. البته او طی موقیعتی که در این مدت برایش پیش آمده بود برای تامین بهترمخارج روزمره خانواده اش مشغول به کارشد ولی هیچ گاه از یاد خدا ئ ائمه اطهار غافل نبود. تا اینکه برای تامین خود وخانواده اش و ادامه تحصیلاتش به قطر مراجعت نموده و فعالیت های سیاسی وی از همانجا آغاز شد. وی در دبیرستان همیشه به عنوان فردی نمونه و متین، انقلاب اصیل اسلامی  را برای دوستانش مطرح می نمودودر محیط اختناق به پخش اطلاعیه و نشریه هایی که از امام بدستش می رسید اقدام می کرد . روح بلند وفطرت پاکش باعث شد که وی به همان در آمدکمی که فراهم نموده بود قناعت ورزد واین امر مقدمه ای شد که وی به ایران برگردد تا درمتن انقلاب به فعالیت ادامه دهد. 💫 علی اخلاق بس خاص و اسلامی داشت وهرکس در اولین برخوردی که با او داشت صداقت و بی آلایش بودن او در می یافت هیچگونه تکبر در برخوردش دیده نمی شد. هر چه را می گفت و هر برخوردی که داشت همان بود که در دل نیز می پروراند. دوگانگی، گویی در وجودش مرده بود اینگونه برخورد کردن با دیگران ناشی از شخصیت مطمئن و اعتماد به نفس او بود وعشقی که به مردم بخصوص تهیدستان داشت . چرا که دوست داشتن لازمه اش برخورد صادقانه و بی غل وغش است. محمد دوست وبرادری دوست داشتنی برای همرزمانش و دوستانش بود و به همین جهت او را بسیار دوست می داشتند. جنگ تحمیلی خاطر وی راآزرده ساخته بود وچه روز و شبهایی که در مورد جنگ برای مردم صحبت می کرد تا آنان را از کربلای خونین ایران آگاه سازد از مسئولیت سنگینی که اسلام و شهدای اسلام بر دوشش گذارده بودند بخوبی آگاه بود و به خوبی احساس می نمود که تاریخ کربلا یک بار دیگر تکرار شد این بود که با ایمان استوار و پولادین برای اولین بار به عنوان تنها رزمنده ارد در مهرماه ۶۰ با این انگیزه ی حق گرفتنی است وباطل همیشه فنا ناپذیر است عازم جبهه مریوان شد ودر آنجا به مدت سه ماه با صدامیان جنگید و سپس با اینکه از ناحیه پیشانی زخمی شده بود در عملیات برون مرزی در خاک عراق با لباس کردی در یک گروه ۲۰ نفره شرکت کرد وپس از انجام ماموریت به زادگاهش بازگشت و فعالیت های در ارد انجام داد مراسم دعا کمیل را برپا نموده و به عنوان نخستین سرپرست بسیج در اردانتخاب شد وپس از تشکیل پایگاه مقاومت به فعالیت خود ادامه داد. آن روزهای آخر هاله ای از غم و اندوه چهره اش را فرا گرفته بود نگاه در چهره معصومش خاطره ناله های دردناک محرومین و مستضعفین و گریه های کودکان گرسنه و بی سرپرست و ضجه های جانسوز مردان خدا در زیر شکنجه های طولانی دژخیمان، صحنه های خون و شهادت و فریادهای سرخ تکبیر عاشقان توحید را در ذهن ها زنده می کرد تا اینکه بار دیگر از طرف بسیج لارستان درخواست نیرو شد وی این بار نیز از آنجا که عاشق رهبرش حسین زمان روح خدا خمینی کبیر بود عاشقانه ثبت نام نمود و با خانواده پر استقامتش که از زینب صبر وبردباری راآموخته اند خداحافظی کرد وعازم جبهه نبرد شد و درعملیات فتح المبین شرکت نمود. وی نخستین کس بود که با ایمان راسخ و استوار از ارد به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت تا اینکه دین خود را ادا نماید. واو در تاریخ ۵/ ۱ /۱ ۶ در جبهه رقابیه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔰 شهادت 🌹 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush                                                
🔰فاطمه خانم دو یا سه سالش بود که آقاجواد برایش پارچه سفید گل‌دار خرید، گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز، بگذار به‌مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می‌خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می‌گفت: «نمی‌خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می‌دوید و چادر سر می‌کرد و می‌دوید جلوی بابا و می‌گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان‌صدقه‌اش می‌رفت که خوشگل بودی، خوشگل‌تر شدی عزیزم، فاطمه ذوق می‌کرد. یک روز چادرش را شُسته بودم و آماده نبود، گفتم: «امروز بدون چادر برو» فاطمه نگران شد گفت: «بابا ناراحت می‌شود» بالاخره هم آقاجواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون، وقتی آقا جواد نماز می‌خواند، دخترم پشت سر بابایش سجّاده پهن می‌کرد و همان چادر را سَر می‌کرد و به بابایش اقتدا می‌کرد و هر کاری بابایش می‌کرد، او هم انجام می‌داد. 🕊️ جواد محمدی🕊 •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush
14.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊️ آوینی:🕊️ اگر در جستجوی زمان هستی... او را در میان سربازانش بجوی.... •┈┈•┈┈•⊰✿❈✿⊱•┈┈•┈┈• 🌷شهیدستان (بدون روتوش)🌷 ⏳در این روزگار، لحظه‌ای شهدایی شویم👇🏻 📎eitaa.com/ShahidestanBrotoush