✅هشتمین محتوای آموزشی✅ ❇️ نظم در کودکان ❇️ مربوط به بخش 📝پرسش و پاسخ📝 📺📺📺 #پرسش_و_پاسخ ۸ کانال "🌙#ماه_در_خانه🏠" : @Maah99

👆👆👆👆 ❓سوالات❓ مربوط به 📝 پرسش و پاسخ هشتم📝 لطفا پاسخ صحیح رو برای" ادمین کانال ما "ارسال کنید... ادمین کانال :👇👇👇 https://eitaa.com/admin2shahid ⏰فقط 48 ساعت زمان دارید. 🌹 #پرسش_و_پاسخ ۸ کانال مسابقه بزرگ 🌙#ماه_در_خانه🏠 : @Maah99

سلام🖐 👆👆👆👆👆 بنابر در خواست های فراوان شما أثر برگزیده پرونده ویژه دوم ( قرائت وصیت شهید حاج قاسم سلیمانی ) که متعلق به 🌟🌟خانواده حاج غنی🌟🌟 هستش رو براتون بارگذاری کردیم... ناگفته نماند که تدوین صداگذاری و... همه کار خانواده ی حاج غنی است... ماشاءالله الحمدلله آثار زیادی به دستمون رسید که هم خلاقانه و هم جذاب و متنوع بودند... ممنونیم از همراهی شما...🌹🌹🌹 ⚠️⚠️⚠️ إن شاءالله امشب پرونده ویژه سوم رو براتون میذاریم... منتظرتونیم... کانال مسابقه بزرگ 🌙#ماه_در_خانه 🏠: @Maah99

اینم فیلم های "جابجا بازی" شما و کوچولوهای عزیزتون👼🏻👼🏻👼🏻👼🏻 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 ممنونیم که با ما هستید... کانال مسابقه بزرگ 🌙 #ماه_در_خانه 🏠: @Maah99

دومین مسابقه آنلاین🌙 ماه در خانه 🏠 تجربه هیجان در یک مسابقه زنده... 🤩🤩🤩🤩🤩 جایی که سرعت و دقت شما به مسابقه گذاشته میشه... قابل توجه اون سری از افراد که اهل هیجان 😬و سرعت🤯 هستن ‼️‼️ اونایی که دوست دارن با اهالی🌙 ماه در خانه🏠 تو یک مسابقه آنلاین رقابت کنن... ⏰ فردا شب (پنجشنبه) رأس ساعت ۲۲ تو کانال حاضر باشید... مسابقه زنده(آنلاین) داریم.... و جایزه رو هم همون جا نقد 💰💸 میدیم... ⏰⏰⏰ دیر نرسید... کانال مسابقه بزرگ 🌙#ماه_در_خانه 🏠: @Maah99

✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨🌟🌟🌟🌟 ✨🌟🌟🌟 ✨🌟🌟 ✨🌟 ✨ توضیحات دومین مسابقه زنده 🌙ماه در خانه🏠: مسابقه ما این جوریه که پنجشنبه شب رأس ساعت ۲۲ شما عزیزانی که دوست دارید تو این مسابقه حضور داشته باشید بر خط(آنلاین) میشید و وارد کانال ما میشید... مسابقه در 3⃣سه بخش انجام میشه : 1⃣ رأس ساعت ۲۲ اولین سوال رو بارگذاری می کنیم و فقط ⏰پنج دقیقه⏰ وقت دارید که جوابش رو برای ادمین ارسال کنید... سوال اول ما ، سوال هوش(معما) هستش... اولین نفری که جواب صحیح رو به ادمین داده باشه ، برنده سوال اول میشه. 2⃣ بعد دومین سوال بارگذاری می شه... سوال دوم ما اطلاعات عمومیه... برای این سوال هم⏰ پنج دقیقه ⏰وقت دارید و اولین نفری که جواب درست رو به ادمین ارسال کرده باشه ، جایزه سوال دوم رو مال خودش کرده.... 3⃣ سومین قسمت مسابقه هم "حدس عکسه" یعنی یک عکس رو براتون بارگذاری می کنیم و شما بازم ⏰پنج دقیقه⏰ وقت دارید که حدس بزنید این عکس چیه؟!🤔 ‼️فقط یه مشکل کوچیک تو عکس وجود داره که کار شما رو سخت میکنه😊😊 اولین کسی که حدس بزنه و به ادمین ما بفرسته... برنده سومین جایزه از دومین مسابقه آنلاین ما هستش.... 😱🤯😱🤯😱🤯😱🤯 خیلی جذابه، دیر نرسید... یه نکته مهمِ مهمِ مهم : قابل توجه اون دسته افرادی که تا حالا تو مسابقه ما ثبت نام نکردن : قبل شرکت تو مسابقه آنلاین حتتتتتتما ثبت نام کنید... برای ثبت نام👈 این پیام 👉رو مشاهده کنید کانال مسابقه بزرگ 🌙#ماه_در_خانه 🏠: @Maah99

✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨🌟🌟🌟🌟 ✨🌟🌟🌟 ✨🌟🌟 ✨🌟 ✨ سلام🖐 رسیدیم به سومین و آخرین پرونده ویژمون 📝 📝"داستان نویسی"📝 📝 به این شکل که ما شروعِ یک داستان رو تو پیام بعدی براتون میذاریم و شما باید با استفاده از خلاقیت خودتون داستان رو ادامه بدید.... 🖍خلاقیتتون هم میتونه به این شکل باشه که داستان رو به صورت طنز یا جنایی یا جنگی یا احساسی و... ادامه بدید.... چند تا نکته مهم : 1️⃣ ⏰ فقط چهل و هشت ساعت زمان دارید یعنی تا غروب روز 28 ماه مبارک رمضان 2️⃣ حداکثر همه داستان باید 1000 کلمه باشه (متن ما 300 کلمه + متن شما 700 کلمه ) 3️⃣ سعی کنید که متن رو به صورت تایپ شده💻 در قالب یک فایل word یا pdf برامون ارسال کنید و اگر با دست خط خودتون ✒️خواستید بفرستید حتتتما خط خوانا باشه و عکسی هم که برامون میفرستید واضح باشه تا بتونیم اثرتون رو بررسی کنیم و امتیاز بدیم. 4️⃣ هر کدوم از اعضای خونواده میتونن یک داستان جداگانه داشته باشن اما ما به بهترین اثر هر خونواده امتیاز میدیم. 💯بازم تاکید میکنیم که امتیاز پرونده ویژه چهار برابر مأموریت هامون هستش...💯 پس همین حالا شروع کنید... 🌹🌹🌹🌹🌹 کانال مسابقه بزرگ 🌙#ماه_در_خانه 🏠: @Maah99

داستان پرونده ویژه سوم که شما باید ادامه بدید.... 👇👇👇👇👇 به نام خدا مسیر زندگی من با یک اتفاق در اوایل خرداد سال شصت و یک، عوض شد... اردیبهشت تموم شده بود و گرمای تابستون دیگه داشت یواش یواش سر می رسید. تو خونه موندن و گشت و گذار نکردن توی نخلستان های روستا، کلافه م کرده بود. تقریبا یک سال و نیم می شد که خرمشهر به دست عراقی ها افتاده بود و روستای ما هم دیگه امنیت نداشت. نمی دونستیم تا کی این اوضاع ادامه داره و آخرش چی میشه ؛ هرروز درگیری و جنگ و صدای توپ و تفنگ خمپاره ؛ شنیده بودم رزمنده های ما مشغول یک عملیات هستن تا بلکه خرمشهر رو پس بگیرن. توی اون شرایط دیگه پدرم بهم اجازه نمی داد مثل قبل با بچه ها برای بازی و ماهی گیری بیرون بریم. البته من چند بار یواشکی رفته بودم. اون روز به سرم زد تنفگ پدرم رو بردارم و برم تو نخلستان ها به خیال خودم برای شکار . قبلا باهاش تیر انداخته بودم ، ولی با اجازه ! این بار بی اجازه برداشتم و زدم بیرون. بیرون روستا یک تالاب بود که معمولا برای آب تنی و ماهیگیری اونجا می رفتم. ظهرها که هوا گرم می شد ، پرنده ها و حیوون های زیادی اونجا میومدن تا آب بخورن. من هم سرظهر رفتم تا شکار گیرم بیاد. یه جای دنج کمین کردم و منتظر نشستم؛ ولی عجیب بود، پرنده پر نمی زد! انگار حیوونا تشنه نبودن! حوصله‌م سررفته بود و دیگه داشتم تصمیم می گرفتم قوطی حلبی نشون کنم و بزنم که یه دفعه متوجه شدم لای بوته های روی بلندیِ کنارِ تالاب یه چیزی مثل پرنده داره تکون می خوره. معطل نکردم و از هولی که داشتم سریع نشونه رفتم و نوک مَگَسَک تفنگ رو انداختم روی بوته، جایی که تخمین می زدم پرنده اونجاست. نفسم رو حبس کردم و زدم. به هدف خورده بود! بدو رفتم طرفش. یک کبوتر بود که داشت بال بال می زد. اما عجیب این بود که یک نامه به پاش بسته بودن.......................... (بقیه داستان دیگه با شما و خلاقیتتون) 😊😊😊🖐🖐