1_537536700.mp3
6.19M
💠 جمعههای مهدوی
◀️سلام ای قرار دل بیقرار...
🎤 مهدی رسولی
----------------------------------------
🇮🇷ڪلیڪ ڪنی شهـید میشی👇😅🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
2808148.mp3
43.29M
#دعای روح بخش ندبه
#با نوای حاج میثم مطیعی
✨اللهم عجل لولیک الفرج
بحق حضرت زینب سلام الله علیها
التماس دعای ظهور 🤲🤲
----------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
1_4987846048849330191.pdf
670.2K
#فایل_pdf_ندبه_با_ترجمه_فارسی
--------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/4274126848C1c9c736147
21.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 #شهیدانه
🎥 روضہحضرتزهرا(س)،حاجمهدۍرسولی
🥀ڪنارمزارشهیدسردارحاجقاسمسلیمانی
•••❤️•••
🌷 #شهیدانه
هركسكهعاشق شود؛
وآنعشق پنهاندارد،
وبرعشق بميردشهيداست..!
#حضرت_رسولاکرمﷺ
🤲 #توسل
کسی که برای فرج امام زمان عجلاللهفرجه بسیار دعا میکند؛ شفاعت حضرت زهرا سلاماللهعلیها در صحرای محشر شامل حالش خواهد شد.
📗 مکیال المکارم، ج ۱، ص۵۵۳
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۱) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي حسین عسگری همکار شهید
دو هفتهاي بود که به مشکلي برخورد کرده بودم. ذهنم درگیر بود و حوصله هیچ کاری را نداشتم. يك روز چشمم به عكس عباس افتاد. عكسي كه بعد از گذشت چهار سال از شهادتش، هنوز روي ديوار اتاق محل كارش نصب است. چند لحظهاي خيره به او نگاه كردم و قدری با او حرف زدم. دلم شکست. به او گفتم عباس آقا من و تو یک روزی با هم رفیق بودیم. حق رفاقت این است که کمکم کنی. فردای آن روز مشکل من حل شد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۵)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي مهدی میرزائی- دوست شهید
بعد از شهادت عباس، بارها در زندگی از او کمک خواسته ام و عباس مشکل من را برطرف کرده است. من سجایای اخلاقی عباس را به چشم دیده بودم. او به مرز بندگی رسید و شهادت را در چهره اش می دیدم. عبادت های عاشقانه ای داشت. من گاهی در روحیات او دقیق می شدم. متوجه شدم در خلوت راز و نیاز می کند. در مراسم های مذهبی که در دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) برگزار می شد، عباس همراه سردار اباذری به مراسم ميآمد. همکارانش کمتر گریه او را می دیدند. او محجوب بود و سعی می کرد سوز دل و گریه را در خلوت خود داشته باشد.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۹۴)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي عباس رحمانیان _ همرزم شهید
جايي شبیه حیاط مسجد بود. تعدادی بسیجي دور هم نشسته بودیم و گرم صحبت بودیم. به ناگاه دیدم عباس از در حیاط وارد شد. من بلند شدم به سمت عباس رفتم دیدم او هم به طرف من می آید. همدیگر را در آغوش گرفتیم آنقدر او را بوسيدم که تعادلم از دستم رفت و هردوی ما افتادیم. در همین حال بسیجیها با هم گفتند این شهید عباس دانشگر است. همه بلند شدند و او را به دوش گرفتند و بردند. من با حسرت از خواب بیدار شدم.
ادامه دارد ...
🌷🇮🇷