eitaa logo
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
1هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
6.8هزار ویدیو
87 فایل
•بسم‌رب‌الشهداء• زنده نگه داشتن یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست تازنده ایم‌رزمنده ایم✋ 🌷إن‌شاءالله‌شهادت🌷 #شهید_گمنام 🌹خوش‌نام‌تویی‌گمنام‌منم 🌹کسی‌که‌لب‌زد‌برجام‌تویی 🌹ناکام‌منم😔✋️ 🌹گمنام‌منم😔✋ ⛔کپی ممنوع⛔ بیسیمچی: @shahidgomnam313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
دل من زندونی تویی که تنها می دونی قفس وا کنی و پرنده رو رها کنی میش کنج حرمت گوشه ی قلب من باشه میش
سلام دوستان روز دومی هست که اومدم مشهد از همون روز اول به یاد همه اعضای کانال شهید گمنام بودم نایب الزیاره هستم❤️
دوباره اشک «گناه نسوز» ما را سوخت دوباره پاک شدیم و پر از ثواب شدیم میان سینه زدن بال و پر گرفتیم و کبوتر حرم صحن بوتراب شدیم #ابوتراب #یا_امیرالمومنین @shahidgomnma
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
#شهید_رضا_حاجی_زاده #شهدای_خان_طومان ❤️ @shahidgomnma
_جنگ ، جنگ است . توپ و گلوله این حرف ها سرش نمی شود . جبهه ، شهادت و جراحت دارد . باید با این واقعیت ها کنار آمد ... ناراحت نباش رضا جان ... سرش رو بالا آورد و نگاهی عمیق به صورتم انداخت ... + تو فکر کردی من به خاطر شهادت بچه ها ناراحتم ؟! ... نه ... کلاهش را نشانم داد که جای اصابت دو گلوله رویش به چشم می خورد . گفت : شهادت در دو قدمی من قرار داشت ؛ اما لیاقتش را نداشتم ... "به نقل از همرزم شهید" ❤️ 🌹🍃 @shahidgomnma
#هوای_حرم یاد ِاون روزایی به خیر که با بابام میومدم حرمت از خدا که پنهون نیس از تو چه پنهون ... نمی‌خواستم اینقد زود بزرگ بشم ... از تو چه پنهون ... دنیای ِآدم بزرگا رو دوس ندارم ... #بخر_و_ببر @shahidgomnma
مقصر خودمانیم! که آدم شدن را ...! "وعده داده ایم" ... از رجب به شعبان ... از شعبان به رمضان از رمضان به محرم ... از محرم به فاطمیه و... کسی از لحظه ی دیگر خبر دارد؟! (در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!) @shahidgomnma
تـو ڪ پلڪ میزنے، خورشــید شرم مےڪند، میرود تا تو بدرخشے ...! 🎈| #شهیدحاج_اسمائیل_حیدری 💚| #هرروزباشهدا 🆔 @shahidgomnam
💠بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِدیقین...💠 🍁| سردار شهید حاج اسماعیل حیدری در دوم اسفند ماه ۱۳۴۷ در شهر آمل دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرسیو آمل سپری نمود. با شروع جنگ تحمیلی و با وجود سن کم به جبهه های جنگ شتافت و در طول ۱۵ ماه سابقه حضور در جبهه از نواحی مختلفی مجروح شد. با توجه به اینکه در زمان جنگ از ادامه تحصیل بازمانده بود بعد از اتمام جنگ و با تلاش فراوان دوره دبیرستان را به پایان رساند و در کنکور سال ۱۳۷۳ در رشته علوم اجتماعی دانشگاه گیلان قبول شد. مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۷۷از دانشگاه گیلان و در ادامه مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۳۸۴ و در رشته اطلاعات استراتژیک از دانشگاه امام حسین(ع) دریافت نمود. عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد ایشان با توجه به دغدغه ایجاد اتحاد اسلامی در برابر استکبار جهانی “بررسی امکان شکل گیری پیمان نظامی بین کشورهای اسلامی خاورمیانه” می باشد. ایشان در سال ۱۳۶۶ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و با وجود علاقه و استعداد فراوان در یادگیری و قدرت بالا در آموزش، به کسوت مربیگری دروس نظامی درآمد که تا پایان عمر در همین زمینه فعالیت نمود. در سال ۱۳۹۱ و بعد از آغاز جنگ ناجوانمردانه علیه مردم مظلوم سوریه برای کمک به آنها به صورت داوطلبانه به سوریه عزیمت نمود و با توجه به تجربه بالای نظامی به آموزش و مشاوره نیروهای مردمی سوری اقدام کرد. فعالیت ها و تلاش های این بزرگ مرد در تاریخ ۲۸ مردادماه ۱۳۹۲ به ثمر نشست و در منطقه حلب سوریه شهد شیرین شهادت را نوشید و بعد از سالها دوری درنهایت به دوستان شهیدش پیوست. شنیده بودیم اردیبهشت ماه تو مسیر سد لار تو جاده هراز، شقایق های وحشی رشد می کنن و باز میشن... با هم رفتیم اونجا تا چندتا عکس بندازیم! اصرار داشت با این حالت عکس بندازه، میگفت میخوام شبیه عکس معروف حضرت آقا بشه... چند روز بعد عکس ها رو چاپ کردیم و رفتیم خونه یکی از اقوام که دعوتمون کرده بود؛ این عکس رو نشون میداد و با خنده میگفت عکس برا بعد شهادتم آماده شده.. همین طور هم شد، عکسی که تو خیلی از بنرها و پوسترها چاپ شد همین بود.. نتیجه نهایی آزمون کارشناسی ارشد ۹۲که در تاریخ۵ شهریور آن سال، یعنی یک هفته بعد از شهادت شهید_اسماعیل حیدری اعلام شد. با وجود اینکه دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته اطلاعات استراتژیک از دانشگاه امام حسین(ع) بود، به دلیل علاقه بسیار زیاد به کسب مدارج بالا، کتابهای تست و کنکور رشته علوم سیاسی را تهیه کرده بود و با خود به سوریه برد؛ بهمن ۹۱ بود که برای شرکت در کنکور به تهران بازگشت و در آزمون سال ۹۲ شرکت کرد. نتایج اولیه آزمون رتبه بالای ایشان را نشان می داد؛ رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه های مطرح تهران را در لیست انتخاب رشته خود قرار داد. گفته بود وقتی نتایج نهایی کنکور اعلام شد، برای ثبت نام به تهران می آیم و ترم اول را مرخصی میگیرم و به سوریه برمیگردم، چون آنجا سرمان شلوغ است.. ولی نتایج کنکور زمانی اعلام شد که در دانشگاه عشق، تحت نظارت و راهنمایی استادش عباس(ع)، با پایان نامه “دفاع از حرم” رتبه برتر را کسب نموده بود.. @shahidgomnam
🍁| با وجود اینکه دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته اطلاعات استراتژیک از دانشگاه امام حسین(ع) بود، به دلیل علاقه بسیار زیاد به کسب مدارج بالا، کتابهای تست و کنکور رشته علوم سیاسی را تهیه کرده بود و با خود به سوریه برد؛ بهمن ۹۱ بود که برای شرکت در کنکور به تهران بازگشت و در آزمون سال ۹۲ شرکت کرد. نتایج اولیه آزمون رتبه بالای ایشان را نشان می داد؛ رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه های مطرح تهران را در لیست انتخاب رشته خود قرار داد. گفته بود وقتی نتایج نهایی کنکور اعلام شد، برای ثبت نام به تهران می آیم و ترم اول را مرخصی میگیرم و به سوریه برمیگردم، چون آنجا سرمان شلوغ است... ولی نتایج کنکور زمانی اعلام شد که در دانشگاه عشق، تحت نظارت و راهنمایی استادش عباس(ع)، با پایان نامه "دفاع از حرم" رتبه برتر را کسب نموده بود.... @shahidgomnam
💙🍃| فرازی از وصیت نامه #شهیدمدافع_حرم_حاج_اسماعیل_حیدری من از خداوند شهادت را زمانی که در مقابل اسرائیل یعنی در مقابل دشمن حقیقی ما، می جنگیم، می خواهم، ان شا الله @shahidgomnam
💚| دهه اول محرم هرجایی که بود خودش رو به آمل می رسوند؛ آخه مداح تکیه محل(سیکاپل) بود! از دوره جوونی مداحی رو شروع کرده بود، به همون سبک سنتی آمل.. آخر مراسم بعد از سخنرانی، سینه زنی شروع می شد؛ با توجه به جمعیت چندتا حلقه تشکیل می شد و مداح وسط حلقه ها می ایستاد و نوحه خوانی می کرد.. وقتی میکروفون رو می گرفت و نوحه های جوشی(اصطلاحا) خودش رو شروع می کرد، شور و هیجان سینه زن ها دوچندان می شد؛ خیلی ها خصوصا جوونای هیئت عاشق مداحی های بودن.. یه دهه سینه زنی تو تکیه، بعد هم دسته زنجیر زنی روز تاسوعا تو شهر آمل؛ ترجیع بندهای بلند رو بدون وقفه می خوند و شور و حرارت رو به زنجیر زن ها انتقال می داد؛ چه دسته عزاداری منظم و پرشوری.. شبهای دهه اول محرم سه چهار مسجد و تکیه مداحی می کرد و آخر شب به تکیه قمربنی هاشم تو محله سیکاپل آمل می اومد.. تقریبا هرجایی برای اولین بار مداحی می کرد، ازش می خواستن شب های بعد هم مداحی مراسم شون رو به عهده بگیره! آخه از دل می خوند، با خلوص کامل.. وقتی روضه می خوند قطرات اشک از گوشه چشمهای خودش هم جاری بود، می سوخت و می خوند... @shahidgomnam